پرسش و پاسخ هایی در رابطه با آزادی کودکان
حد و مرز آزادی کودکان
ما معتقدیم کودک باید در هفت سال اول زندگی، آزاد باشد. این آزادی کودکان فقط دو خط قرمز دارد، آن هم کار خطرناک و کار زشت برای کودک است. در واقع آزادی حد و مرز دارد که باید به آن توجه کرد.
در عمل، آزادی کودکان ممکن است با سختیهایی رو به رو باشد. اما اگر آثاری که آزادی در تربیت کودک میگذارد را در نظر بگیرید، این سختی شیرین خواهد شد.
در مطلب زیر، سعی کردیم با ارائه ده پرسش و پاسخ در رابطه با آزادی کودکان و حد و مرزهایش، شما را با این مسئلۀ تربتی آشنا کنیم.
سوال شماره یک
دختر من تازه دو سالش تمام شده، مدتی است که برای هر چیز کوچک و بزرگی گریه می کند. ما سعی کردیم که گریه، ابزاری برای رسیدن به خواسته هایش نشود. ضمن اینکه فرزندم از توجه کافی ما برخوردار است و به نظر خودم، آزادی های زیادی هم به او دادم. اما باز هم با کوچکترین مخالفت یا پاسخ نه، گریه می کند. می خواستم ببینم علت این رفتار چیست و بهترین واکنش چیست؟
پاسخ
خيلي خوب است كه آزادی های مورد نياز اين سن را براي او لحاظ مي كنيد. فقط مورد سوال شما كاملا مشخص نيست كه دقيقا چه مخالفت هايي با او در چه زمينه هايي انجام مي دهيد كه او گريه ميكند، چون فرزند شما هنوز خيلي سن پاييني دارد. خيلي از مخالفت ها براي او قابل هضم نيست و توان تشخيص آن را ندارد؛ مثلا اينكه براي مهماني رفتن بايد لباس خاصي بپوشد يا وقتي همه خوابند، نبايد سر و صدا كند يا …تا حد امكان از مخالفتهايي كه قابل درك براي او نيست خودداري كنيد و هر چقدر شما در زمينه هاي بيشتري با او همراه شويد، او فرمان پذيري بيشتري در مسائل خاص از شما خواهد داشت.
سوال شماره دو
پسر من 2.5 ساله است. من از همان ابتدا، در کنار همه اسباب بازی ها، برایش کتاب هم می خریدم، از کتاب پارچه ای و پلاستیکی گرفته تا کتابهای مقوایی کلفت. از حدود یک سال و نیمگی برایش کتاب عادی کاغذی هم خریدم. مشکلی هم نداشتم و عاشق این بود که برایش کتاب بخوانم. تا اینکه حدود دوماه پیش، یک روز همۀ کتاب های کاغذی اش را پاره کرد. منم همه را در یک پلاستیک جمع کردم و گفتم: “کتابات ناراحت شدن. درد شان گرفته، بعد از چند روز سراغ یکی شان گرفت، منم آن را آوردم. با هم کتاب را چسباندیم،ولی باز همان روز یا فردایش بود که باز هم پاره اش کرد!
خلاصه الان کلا کتابی را دم دستش نمی گذارم، یکی دوتا البته دم دستش است و چند کتاب مقوایی که به این سادگی پاره نمی شود. ولی دیگر حتی جرات ندارم کتاب جدید برایش بخرم. حتی چند روز پیش یک کتاب جدید به او داد. گفت: می خوام پاره ش کنم. گفتم: نه، مامان کار خوبی نیست. و کتاب را برداشتم. الان باز دم دستش است و هنوز پاره نکرده. البته من چند بارم وقتی می خواست پاره کند، کتاب را برداشتم و گفتم: نه، کتاب ها ناراحت می شند و درد شان می آید. بعد برایش روزنامه آوردم با هم مچاله و پاره کردیم. الان سوالم این است که باید چه عکس العملی نشان بدهم وقتی کتابش را پاره می کند؟ کتاب جدید به او بدم؟ کتاب های قبلی که چسباندم را باز بدهم یا ممکن است با دیدن پارگی ها باز هوس کند و پاره شان کند؟
پاسخ
دغدغه مندی شما در رابطه با کتاب بسیار خوب است اما پاره کردن کتاب یکی از بازیهایی است که می توان با کتاب انجام داد و خود عاملی است که کودک در آینده به کتاب علاقه مند شود. واکنش و دعوا کردن فقط باعث می شود کودک از کتاب دوری کند و دیگر علاقه ای به آن نداشته باشد.
از طرفی دیگر اگر این میل به پاره کردن در سن مناسب است یعنی دو و سه سالگی به خوبی پاسخ داده شود، دیگر وجود پیدا نخواهد کرد. شما می توانید همان کتابهای قدیمی را
در اختیارش بگذارید، و اگر پاره کرد، واکنشی نشان ندهید. بعد ها با کمک هم آن ها را درست کنید. یا مجلات کودک قدیمیتر را می توان با قیمت مناسبتر خریداری و در اختیار کودک قرار داد. در انتخاب کتاب کودک هم دقت کنید. سعی کنید کتابهایی با موضوعهای مفید و تصویرسازی جذاب خریداری کنید. قطعا صبوری شما در این برهه زمانی، ثمرات بسیار خوبی در آینده ی فرزندتان خواهد داشت.
سوال شماره سه
گاهی خواسته کودک از نظر کلی غیرمنطقی نیست؛ اما با توجه به موقعیت فعلی والدین، برایشان انجام آن کار خیلی سخت است. مثلا خودم یک بار بچه ها را پارک بردم. چون هوا خیلی گرم بود، وقتی از پارک برگشتیم، خیلی خسته بودم ولی دختر سه ساله ام تازه دوست داشت داخل روشویی آب بازی کند.
در شرایط عادی، من معمولا شرایط را برای خواسته هایش فراهم می کنم اما آن لحظه اصلا این کار در توانم نبود. در چنین شرایطی چه باید کرد که هم کودک راضی بشود و هم ما از پسش بربیایم؟
یا مثلا زمانی که کودک با آب پاش می خواهد روی قالی آب بازی کند و شرایط دیگری را هم مثل بازی داخل حمام یا حیاط را قبول نمی کند.
پاسخ
اين موارد يک مقدار، نياز به خلاقيت در لحظه دارد كه ما به آن روش جايگزينی می گويم، مثلا در اين مورد خاص، خوب است كه بچه را با يک تشت آب روی نايلون متری كنار خودمان سرگرم كنيم، يا بازی ديگری كه خيلي دوست دارد را به عنوان جايگزين پيشنهاد بديد.
كلا در اين موارد، مقاومت روی خواستۀ بچه ها اصلا كار درستي نيست و اوضاع رو متشنج تر میكند.
در اين موارد خودتان با آب پاش شروع به پاشيدن آب مثلا روی نايلون كنيد كه صدای خوبی هم داره و او را به سمت بازی تشويق كنيد، كلا اينكه شما شروع كنندۀ بازی باشيد، خيلي شرايط را براي تغيير بازی فراهم می كنيد.
سوال شماره چهار
معمولا در روانشناسی و مشاوره ها از چیزی به عنوان قاطعیت در برخورد با خواسته های نامعقول کودک صحبت می شود. حالا سوال این است که جایگاه قاطعیت در رفتار با کودک زیر هفت سال کجاست؟ چه برخوردهایی از کودک، نامعقول محسوب می شوند و باید با آنها برخورد قاطع داشت و زیر بار آنها نرفت؟
مثلا دختر من، یک پتو دارد که خیلی دوستش دارد و حتی در مهمانی، هم دوست دارد، آن را با خودش بیارد یا مثلا به خانه می رود. خانه همسایه و سر ظهر هم حاضر به برگشتن نیست و با جیغ و گریه برمی گردد. حالا رفتار من با این بچه سه ساله چطور باید باشد؟
پاسخ
محدود کردن آزادی کودکان آن هم برای زیر هفت سال، فقط در دو مورد می گنجد. ۱. کار خطرناک ۲. کار زشت. آن هم برای کودک نه کارهای زشتی که برای یک فرد بزرگسال تعریف می شود. که البته این محدود کردن هم باید با شیوه های خودش باشد نه خشونت. در رابطه با دو مثالی که مطرح کردین:
همراه بردن پتو به جاهای مختلف برای کودک سه ساله نامعقول نیست. حساسیت به خرج ندهید، بگذارید مدتی آن را هرجایی می خواهد ببرد. کم کم این عادت از سرش خواهد افتاد. معمولا کودک در این سن به یک شی، لباس یا اسباب بازی وابستگی پیدا می کند که با عدم حساسیت از سوی بزرگتر ها، از بین خواهد رفت.
در رابطه با مثال دوم، شما باید بازی که برای کودک جذابیت دارد را شناسایی کنید. بعد از اتمام زمان ماندنش در خانۀ همسایه، بدون تذکر کلامی مبنی بر ترک آنجا، فقط به کودک تان پیشنهاد بازی دهید.
مثلا اگر آب بازی دوست دارد، بگویید که “بدو می خوایم بریم آب بازی”. یا “من تا ده میشمرم ببینم به سفره ی ناهار میرسی یا نه”. و یا مثال هایی مانند این.
سوال شماره پنج
در مورد آزادی کودکان در هفت سال اول، در منزل و در کلاس پیش دبستان باید چطور باشد؟ پس نقش تربیت کجاست و در مقابل رفتارهای پر خاشگرانه کودکان چه کنیم؟ لطفا کار بردی راهنمایی بفرمایید؟
پاسخ
آزادي به معنايي رهايي نيست. بچه ها در انتخاب بازي و فعاليت آزاد است؛ يعني او را نبايد به اجبار مجبور به كار به خصوص فعاليتهاي با تمركزي كه نياز به آموزش مستقيم دارند كرد. چون اين سن، سن كشف و شهود است ولي مداخله در فعاليت بچهها و پيشنهاد دادن و صحبت كردن و در دعوا ها و درگيري هاي بچه ها غير مستقيم ورود كردن و استفاده از روش تغافل از جمله كارهايي است كه يك مربي فعال بايد كنار بچه ها انجام دهد. معلمهای چمرانی، تعامل با بچهها را به خوبی آموزش دیدهاند.
اين سوال هم خيلي كلي است بايد موقعيت مختلف توصيف شود تا بتوان كاربردي تر راهنمايي كرد؛ اما مطالعۀ مقاله پرخاشگری میتواند مفید باشد.
سوال شماره شش
دختر خواهرم نزدیک به سه سالش است و بسیار شخصیت مستقل و خود اتکایی دارد. اتفاقا مادرش هم خیلی به موقع به او آزادی می دهد. به دلش راه می آید. مثلا پا برهنه دلش می خواهد یک جاهایی راه برود و مادرش اجازه می دهد و البته به موقع هم جدیت لازم را دارد. با بچه وقتش را می گذراند و با او خیلی هم بازی می کند. اما او شخصیت بسیار یک دنده ای دارد و سرحرفش عجیب و غریب می ایستد. مثلا تا حدی که دلش می خواهد بدون شلوار بیرون برود یا اینکه پنبه ریزش را درآورد. آیا پیشنهادی در این رابطه دارید؟ این را هم اضافه کنم. گاهی تا حدود یک هفته تا ۱۰روز می کشد. ولی به هیچ وجه اجازه نمی دهد، حمامش کنند. حتی به همراه بازی وخوراکی هم نمی پذیرد.
پاسخ
خیلی از ما تصور می کنیم داریم به بچه ها آزادی می دهیم، به دل شان راه می آییم و خیلی مفاهیم مشابه دیگر. ولی باید ببینیم آیا واقعا آزادی می دهیم؟ اگر برای بچه ای خیلی زیاد، اسباب بازی بخریم چون دوست دارد، آیا این نشانه آزادی کودکان است؟ یا اینکه بچه را درگیر زیاده خواهی های بزرگسالانه کردیم؟ این مهم است که الان بچه واقعا نیازش چیست و چقدر نیاز کاذب برایش ایجاد کردیم. مهارت مادری همین است.
برای همین بچه ای که فرمودید، چقدر وسایل دست ورزی در اختیارش هست؟ چیزهایی مثل گل، خمیر رنگی، نمک رنگی، رنگ انگشتی، رول کاغذ و … و چقدر این وسایل مستمر در دسترسش قرار می گیرد؟
نیاز بچه های این سنی، بازی است. فقط و فقط بازی. مثل بازی هیجانی، فکری، دستورزی و حتی کاردستی و نقاشی. باید علایق و نیازهای کودک را شناخت.
و نکته مهم همین جایی است که فرمودین. جاهایی که لازم است جدیت را هم دارند. ما فکر می کنیم لازم است. ولی آیا بچه به این حدیت در ۳ سالگی احتیاج دارد؟ اصلا این جدیت کجاها بروز پیدا می کند. برای اینکه ببینیم چقدر استقلال و آزادی می دهیم و در مقابلش چقدر تذکر، باید رفتارهایمان را در طول روز، مشاهده و ثبت کنیم.
اصولا ما این تذکر ها را روزی چند بار به هر بچه ای می دهیم:
“بپا نیفتی، دستت رو بشور بعد غذا بخور، صبر کن خوب بشورمت بعد برو بیرون، دستشویی رو کثیف کردی، مسواک بزن، درست غذا بخور، نپر، ندو، نزن و …”
آزادی کودکان یعنی امرونهی را از دایرۀ واژگانیمان حذف کنیم. باید تعامل بدون امرونهی را آموزش ببینیم.
پرسش و پاسخ هایی در رابطه با لجبازی کودک
لجبازی کودکان می تواند علت های متفاوتی داشته باشد اما یکی از علل شایع امر و نهی های زیاد والدین است. وقتی کودک در روز صدها بار جملات دستوری می شنود، این امر و نهی ها تاثیر خود را از دست می دهد و کودک برای رسیدن به خواسته هایش، لجبازی می کند.
در مطلب زیر، سعی کردیم با ارائه ی نمونه هایی از پرسش و پاسخ، راهنمایی برای مسائل حوزه ی لجبازی کودکان باشیم.

سوال شماره یک
من دختر 3ساله ای دارم که خیلی لجباز است و حرف گوش نمی کند. جیغ می زند. هر چقدر باهاش صحبت می کنم، درست نمی شود. آخر مجبور می شوم دعوایش کنم یا دست رویش بلند کنم تا آرام شود. به نظر شما باید چیکار کرد؟
پاسخ
اکثر نیازهای بچه های زیر ۷ سال؛ طبیعی است و باید پاسخ داده بشود. تقریبا از هر ۱۰ تا درخواست ۸ تایش باید راحت داده بشود. یکی اش سخت داده بشود و یکی اش پاسخ داده نشود.
ما نیازهای بچه ها را اصولا یا پاسخ نمی دهیم یا دیر پاسخ می دهیم. و مسئله دیگر اینکه نیازها را درست تشخیص نمی دهیم. اصل نیاز بچه ها احتیاج به توجه؛ دیده شدن و البته بازی کردن هست و ما اصولا در این موارد زمان لازم را نمی گذاریم و در ازا آن وقت زیادی را برای مرتب کردن خانه؛ پخت و پز و لباسهای بچه ها می گذاریم و البته موبایل و تلویزیون درصد زیادی از تمرکز خانواده ها را گرفته و آنها را مشغول خودش کرده است. نتیجه تمام عوامل بالا باعث می شود بچه ها لجباز بشوند؛ نق بزنند و بچه های خوشحالی به معنای واقعی کلمه نباشند. حساسیت های بالای خانواده ها سر غذا؛ لباس و نظافت بچه ها و … باعث می شود، ما تنش زیادی را بین خودمان و بچه ها ببینیم و نتوانیم با آنها کنار بیاییم.
سوال شماره دو
دختر خواهرم نزدیک به سه سالش است و بسیار شخصیت مستقل و خود اتکایی دارد. اتفاقا مادرش هم خیلی به موقع به او آزادی می دهد. به دلش راه می آید. مثلا پا برهنه دلش می خواهد یک جاهایی راه برود و مادرش اجازه می دهد و البته به موقع هم جدیت لازم را دارد. با بچه وقتش را می گذراند و با او خیلی هم بازی می کند. اما او شخصیت بسیار یک دنده ای دارد و سرحرفش عجیب و غریب می ایستد. مثلا تا حدی که دلش می خواهد بدون شلوار بیرون برود یا اینکه پنبه ریزش را درآورد. آیا پیشنهادی در این رابطه دارید؟ این را هم اضافه کنم. گاهی تا حدود یک هفته تا ۱۰روز می کشد. ولی به هیچ وجه اجازه نمی دهد، حمامش کنند. حتی به همراه بازی وخوراکی هم نمی پذیرد.
پاسخ
خیلی از ما تصور می کنیم داریم به بچه ها آزادی می دهیم، به دل شان راه می آییم و خیلی مفاهیم مشابه دیگر. ولی باید ببینیم آیا واقعا آزادی می دهیم؟ اگر برای بچه ای خیلی زیاد، اسباب بازی بخریم چون دوست دارد، آیا این نشانه آزادی دادن است یا اینکه بچه را درگیر زیاده خواهی های بزرگسالانه کردیم و بچه تنوع طلب شده و ماهم اتفاقا دوست داریم. دایره امکاناتش را از جمله اسباب بازی، لباس و … اضافه و گسترده کنیم. این مهم است که الان بچه واقعا نیازش چیست و چقدر نیاز کاذب برایش ایجاد کردیم.
برای همین بچه ای که فرمودید، چقدر وسایل دست ورزی در اختیارش هست؟ چیزهایی مثل گل، خمیر رنگی، نمک رنگی، رنگ انگشتی، رول کاغذ و … و چقدر این وسایل مستمر در دسترسش قرار می گیرد؟
نیاز بچه های این سنی، بازی است. فقط و فقط بازی. بازی هایی که دوست دارند و از آن لذت میبرند و به رشدشان هم کمک می کند. باید ببینیم در هفته، چند بار این کودک ۳ ساله با آب و خاک و … سر و کار دارد.
و نکته مهم همین جایی است که فرمودین. جاهایی که لازم است جدیت را هم دارند. ما فکر می کنیم لازم است. ولی آیا بچه به این حدیت در ۳ سالگی احتیاج دارد؟ اصلا این جدیت کجاها بروز پیدا می کند. برای اینکه ببینیم چقدر آزادی می دهیم و در مقابلش چقدر تذکر، باید رفتارهایمان را در طول روز، مشاهده و ثبت کنیم.
اصولا ما این تذکر ها را روزی چند بار به هر بچه ای می دهیم:
“بپا نیفتی، دستت رو بشور بعد غذا بخور، صبر کن خوب بشورمت بعد برو بیرون، دستشویی رو کثیف کردی، مسواک بزن، درست غذا بخور، نپر، ندو، نزن و …”
این ها فقط گوشه ای از چیزهایی است که ما به بچه ها می گوییم. و این یعنی در طول روز تمام صحبت مان بر مبنای تذکر دادن است.
بچه ای که لجبازی اش زیاد است، قطعا زیاد بکن نکن می شود. و یک نمود لجبازی اش مقاومت در حمام رفتن است. معمولا این بچه ها والدین مقاوم و سرسختی هم دارند. یعنی خود آنها هم راحت حرف قبول نمی کنند و به اصطلاح برای هر چیزی می جنگند.
سرسختی پدر و مادر که کمتر بشود، خود بچه هم نرم می شود. باید با بچه ها بچگی کرد و از تذکرها کم کرد تا به مرور لجبازی اش کمتر بشود.
سوال شماره سه
پسری یکساله دارم. علاقه ی زیادی به گوشی دارد ولی گوشی به او نمی دهم. اگر جایی ببیند، برمی دارد .کلی در دستش می ماند. بعد می دهد. به نظر شما چیکار کنم گوشی به او بدهم؟ اگر به ندهم، سرش را به دیوار می زند یا خودش را پرت می کند. خودم هم آرامش ندارم. دوست ندارم از آن دسته بچه هایی باشد که با گوشی بازی می کنند. چون خودم فروش اینترنتی دارم، ناچارا زیاد باگوشی کار کنم و پسرم حساس شده. ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.
پاسخ
چون خود شما زمان زیادی، گوشی دستتان است. این مسئله متاسفانه پیش میاید که بچه ی شما هم به سمت گوشی گرایش پیدا کند. اگر می توانید زمان ثابتی برای کار با گوشی خود بگذارید و حتی الامکان زمانی باشه که بچه ی شما خواب است. این محدودیت زمان هم خود شما را با برنامه تر می کند. برای کارتان هم بچه ی شما به مرور متوجه می شود که کار شما با گوشی در آن زمان انجام می شود، ولی الان با توجه به اینکه فرزند شما خیلی سنی پایینی دارد، باید کلا کارتون با گوشی را به زمانی موکول کنید که ایشان خواب هستند چون نمی توانید خیلی برای او توضیح بدهید و اگر الان هم خیلی وابسته به گوشی شده، زمان اینکه اعلام می کند، می خواهد با گوشی بازی کند، شما یک بستر بازی مورد علاقه اش را برایش مهیا کنید. (مثل خمیر بازی، گل بازی، رنگ انگشتی و ….)
سوال شماره چهار
پسر3 ساله ای دارم که دو ماهی هست که تف می کند. هرچقدر بی محلی می کنم جواب نمی دهد . حتی گاهی وسط بازی این کار را می کند. پس به خاطر عدم توجه نیست. به او می گویم شما پسر خوبی هستی و این کار ها خوب نیست و بازی نیست؛ جواب نمی دهد .آشنایان( دایی و عمو…) از این کارش ناراحت شده و دعوایش می کنند. و او هم جری تر شده، چه کنم.؟ مفاهیمی مثل دوست داشتن و ترسیدن را می داند. چطور مفهوم مثل کار خوب نیست را نمی فهمم؟
پاسخ
بچه ها با رفتارهای متفاوتی به دنبال جلب توجه والدین هستند. گاهی با تف کردن، گاهی با فحش دادن، گاهی با فریاد زدن و یا رفتار های دیگر. از طرفی دیگر درک مفهوم خوبی و بدی، آن طور که ما می دانیم برای یک کودک سه ساله بسیار زود است و طبیعی است که با تجربه کردن و الگو برداری از رفتار والدین، در هفت سال دوم به آن برسد.
ریشه ها: عدم توجه کافی به کودک، و برخی رفتار هایی مثل دعوا کردن موجب لجبازی کودک می شود و کاری را که می داند پدر و مادر به او حساسیت دارد، را انجام می دهد.
راهکار:
۱. به هیچ وجه حساسیت خودتان را نسبت به تف کردن نشان ندهید. حتی با اخم کردن.
۲. به او پیشنهاد بازی تف کردن بدهید. با او به حمام بروید و بگذارید تف کند.
۳. در صورت امکان با اطرافیان مخصوصا کسانی که زیاد با آنها برخورد دارید صحبت کنید تا واکنشی نشان ندهند.
۴. وقتی تف می کند، سریع به او یک بازی پیشنهاد بدهید بدون اشاره به تف کردن. مثلا “وای بدو بریم بیرون یکم بدوییم.”
این رفتارها در کودکان، کاملا گذراست. پس جای نگرانی نیست. در صورت عدم حساسیت، از سر کودک خواهد افتاد.
سوال شماره پنج
پسرم دو سال و سه ماهه است. وقتی کسی خانه ی ما می آید یا جایی می رویم، شروع به جلب توجه می کند. پرت کردن وسایل، زدن و… . می گوید اصلا حرف نزنید و فقط به من نگاه کنید.
حتی در بازی هایش هم، می گوید فقط به من نگاه کن. ببین دارم چی می کشم. ببین، ببین، ببین. درحالی که اینطورم نبوده که به او بی توجه بوده باشم و تحسینش نکرده باشم.
ولی خیلی دلش می خواهد دیده بشود و گاهی وقتی کسی را می بیند، خجالت می کشد و قایم می شود. می شود بگویید، دقیقا باید چیکار کنم؟
پاسخ
بچه ها به خصوص زیر سه سال، به شدت خود محورند. دوست دارند همه ی توجهات به خصوص مادر به سمت آن ها باشد.
ریشه ها: مشغله ها، بیماری، به دنیا آمدن فرزند جدید، رفت و آمدهای زیاد و این جنس درگیری ها به خصوص برای مادر باعث می شود که این نیاز برای بچه ها تشدید شود.
راهکارها: فرزند شما خیلی کوچک است. کاملا این نیاز او طبیعی است. شما او را خیلی بزرگ می دانید. هر موقع توجه طلبید و هر کاری خواست برایش انجام دهید. خیلی زود نیازهایش را برآورده سازید. نگذارید به فریاد زدن و وسیله پرت کردن بکشد. صحبت ما با هم دیگر، با موبایل و عدم توجه به بچه به خصوص در این سن خیلی آزار دهنده است. پس سعی کنید زود به زود به او توجه کنید.
حتما روزانه زمان زیادی را به بازی با او اختصاص دهید. بچه نمی تواند در این سن تنهایی بازی کند. بنابراین شما باید زمان زیادی در روز با او بازی کنید. مشغله های خود را کاهش دهید و یا در زمانی انجام دهید که همسر شما و یا کسی جایگزین شما هست که با بچه بازی کند.
زمان مهمانی رفتن و بیرون رفتن خود را کاهش دهید. به خصوص اگر کسی نیست که بچه با آن بازی کند. چون در مهمانی ها ما کمتر به بچه ها توجه می کنیم.
سوال شماره شش
پسرم سوم آبان چهارسالش تمام می شود، برخی مواقعی که اصلا منطقی هم نیست که به حرفش گوش کنیم، اصرار و گریه می کند که فلان کار را انجام ندهید. مثلا وقتی میخواهی بیمارستان بروی، می گوید من دوست ندارم برید؟ اصرار و گریه. یا اینکه مثلا پدرش می خواهد برای من گل بخرد اصرار و گریه که نخر. یا اینکه فلان جا نرویم. وتازگی هم خیلی بیشتر شده، در حالیکه ما از اول به گریه و اصرار بی جایش پاسخی نمی دادیم. نمی دانم با او چه رفتاری داشته باشم. ممنون می شوم راهنماییم کنید.
پاسخ
احساسات کودک مانند ما متغیر است. و در روزهای مختلف و ساعت های گوناگون، روی رفتارشان تاثیر می گذارد.
ریشه: گاهی به خاطر برخی عوامل مانند گرسنگی، خستگی، بیماری و عوامل دیگر، در موقعیت هایی بهانه گیری کنند. و یا عدم پاسخ والدین در مواقع نیازهای به جا ی کودک، مقاومت و لجبازی او را در سایر موقعیت ها افزایش می دهد.
راهکار:
۱. سعی کنید احساس کودک را درک کنید.
۲. گاهی می توان از خواسته های خود کوتاه آمد تا کودک احساس کند شما به او اهمیت می دهید. مثلا گل نخرید. یا حداقل در حضور او. قبل از اینکه شروع به بهانه گیری کند، از خواسته ی خود کوتاه بیایید.
۳. حساسیت خود را نسبت به مقاومت سرسختانه در مقابل خواسته هایش کاهش دهید.
۴. خواسته های او را به صورت خیالی برآورده سازید. مثلا کاش می شد الان نرم بیمارستان. تو دوست داری الان کجا بریم؟ بیا چشمامونو ببندیم بریم اونجایی که تو دوست داری.
۵. توضیح کلامی و منطقی ندهید. مثلا من الان باید برم اینجا. اگه نرم از کار اخراج میشم و دیگه پولی ندارم که چیزی بخریم.
۶. برای فرزندتان وقت اختصاصی بگذارید و بیشتر با او بازی کنید.
ان شاءالله با صبوری شما مشکل حل خواهد شد.
سوال شماره هفت
دخترم سه سال و نه ماهه است. وقتی خانه مادربزرگ پدری اش می رود، خیلی شلوغ بازی درمی آورد. چون تنهاست و بچه ای آنجا نیست و از طرفی به نظرم می خواهد جلب توجه و خودنمایی کند. و کلاً بچه فعال و پرجنب و جوشی هست. آن ها هم به او می خندند و بعد که دیگر خیلی شلوغ می کند، دعوایش می کنند که بشین تو چقدر شیطانی .به مادربزرگ و پدربزرگش هم نمی شود بگویم نخندید. به رفتارهایش که تکرار نکند چون گوش نمی کنند. اسباب بازی هم برایش می برم که سرش گرم بشود ولی کلاً به نظرم دوست دارد، جلب توجه کند. می خواستم راهنمایی بفرمایید که من در این مواقع چه کار کنم؟
پاسخ
این موضوعی که مطرح فرمودید، بسیار طبیعی است. پرجنب و جوش بودن و با نشاط بودن نشانه کودک سالم است. کودکان به خصوص در سن فرزندشما نیاز شدید به جلب توجه و دریافت مستقیم محبت دارند، خصوصا از سوی مادر و پدر خود.
راهکار: فقط کافی است به این نیروی درونی او و هیجاناتش جهت دهید و مدیریتش کنید. به این صورت که اگر به مهمانی می روید و فضا برای بازی های هیجانی و پرصدا فراهم نیست، حتما قبل یا بعد از مهمانی آن را ایجاد کنید و مسیرهایی را با هم بدوید و بازی کنید.
همینطور برای زمان مهمانی هم برنامه داشته باشید و برای هم بازی شدن با کودک و انتقال محبت و توجه تان به او وقت بگذارید .
همیشه کیفی داشته باشید برای مهمانی هایتان که در آن پر از بازی و سرگرمی باشد و محتویات آن را هربار تغییر دهید. محتویات کیف می تواند: خمیر رنگی ،گل سفالگری ،یک سفره کوچک،ابزار کاردستی،کتاب و… باشد و حتما در زمان مهمانی اوقاتی را با کودک خود بگذرانید.
سوال شماره هشت
پسرم ۶ ساله است. بعد از هر خوشی، هر جا می خواهد باشد، پارک، شهربازی، استخر، مهمانی و … حتما حتما یک کاری می کند که همه آن انرژی های مثبت و خوب، پوچ بشود. انقدر گریه، لجبازی و بهانه می گیرد که پشیمان می شوم. دیگر او را جایی ببرم، انگار نه انگار تا چند لحظه پیشش کلی خندیده و شادی و بازی کرده. واقعا مستأصلم کرده. البته بسیار بد و کم غذاست. خودم احساسم این است که به خاطر فعالیت های زیاد بعد از تفریح و بازی آنقدر بدخلق می شود. ولی کاری هم نمی توانم بکنم چون درهر صورت هیچی نمی خورد. ممنون می شوم راهنمایی ام کنید. چطور با این مسئله برخورد کنم.
پاسخ
بچه ها در سنین پایین به خصوص زیر 7سال، بسیار حساس بوده و نسبت به محرک های محیطی و حسی واکنش های شدیدتری نشان می دهد. گرمی هوا، خستگی، خواب آلودگی، گرسنگی، ترس و … . نکته ی بعدی اینکه در بروز احساسات نیز مانند تکلم هنوز در مرحله ی یادگیری هستند و بسیاری از این تنش ها و فشارها را با جیغ و گریه بروز می دهند.
ریشه ها: فعالیت ها و فضاهایی که مثال زدید هم انرژی زیادی از کودک می گیرد و قطعا همین او را گرسنه و خسته می کند. همین یک عامل مهم است.
زمان این فعالیت ها بیش از حد توان بچه است. یعنی یک بچه در این سن می تواند 1تا 2 ساعت در یک فضا بدون تنش بازی کند، ولی بعد از آن درگیری اش با بچه های دیگر، خستگی و بهانه گیری اش زیاد می شود.
راهکارها: اول از همه باید باور داشته باشید که امری طبیعی است، برچسب گذاری روی بچه نتیجه ی منفی دارد. اینکه بگوییم چقدر غر می زنی. همین الان بهت خوش گذشت. چقدر قدر نشناسی. همه ی این ها باعث القاء و تثبیت این رفتارها در کودک می شود. به نوعی خودتان با این ادبیات او را غرغرو می کنید. پس به هیچ وجه او را بابت این رفتارهای طبیعی اش سرزنش نکنیم.
معمولا بهانه گیری بچه ها همراه با خواسته هاییست. مثل اینکه کم بازی کردم و یا چقدر زود داریم می رویم. خوب است که این را به بچه ها منتقل کنیم که درک می کنیم. مثلا بگوییم بله خیلی کم بود. ای کاش می شد بیشتر بمانیم. حتی گاهی یک آوانس هم بگذاریم، مثلا یک دور سرسره بازی کنیم و بعد برویم. استفاده از خیال هم می تواند کمک کند که بچه ها آرام تر شوند. مثلا “دفعه ی بعدی اومدی، دوست داری کدوما رو سوار شیم.” با کدام دوستت بیاییم. خوراکی چی بیاریم، پخش کنیم.
بهتر است زمان بندی به گونه ای باشد که او به طور متناسب در آن فضا حضور داشته باشد و با وعده ی برنامه ی خوشایند دیگری مثل بازی در خانه یا یک فعالیت آشپزی(نه وعده ی جایزه و خوراکی که بچه شرطی شود) او را مشتاق و با انگیزه کنید.
همراه خود خوراکی که دوست دارد ببرید و زمان خوبی در بین بازی ها همه با هم بخورند. حتی می تواند مقداری خوراکی برای دوستانش هم ببرد که این کار هم آموزش بخشش هست و هم انگیزه ی خوردن را در او تقویت می کند.
توصیف مسئله دوم: آخرین نکته هم که فرمودید بد غذا و کم غذاست.
ریشه ها: عمدتا حساسیت ما نسبت به خورد و خوراک بچه ها در درجه ی اول و در درجه ی بعدی بدغذایی یکی از والدین ریشه ی این مسئله است.
راهکار اول: نسبت به خوردنش هیچ حساسیتی نشان ندهید. هر چه خورد، خورد، اگر نخورد هم بگذارید خودش گرسنه شد، بیاید.
راهکار دوم: به هیچ وجه بابت این ماجرا هم او را خودآگاه نکنید، که چرا نمی خوری؟ ببین همه می خورند. چقدر بدغذایی!
راهکار سوم: بازی ها و قصه هایی برای زمان غذا اختصاص دهید که فضای خشک و آرام سفره و غذا خوردن را تبدیل به فضایی گرم و پرشور کند.
راهکار چهارم: در درست کردن غذا او را دخیل کنیم. حتی گاهی مسئولیت یک وعده ی غذایی را به او بدهیم. مثلا تخم مرغ را او بشکند و یا پنیر را او ببرد. مایع ماکارونی را او هم بزند.
سوال شماره نه
پسر سه ساله من روزی یک بار شروع به لج بازی، پرت کردن اسباب بازی هایش وشکستن آنها می کند. سر یک موضوع کوچک شروع به لج میکند، گریه میکند، جیغ و هیچ طوری راضی نمی شود، من اکثرا بی محلی می کنم. سعی می کنم حواسش را پرت کنم اما اصلا هیچ اتفاقی نمیافتد. بعد از لج بازی و بی محلی من، اصرار به بغل شدن دارد، یا الکی می گوید دستم زخم شده، می سوزه. می فهمم توجه می خواهد. یک بار بغلش کردم، شروع به زدن من کرد و گفت: گریه کن. بهش گفتم: این کارت خوب نیست و من ناراحت می شوم. اما اصلا توجه نمی کند. بی محلی هم دردی دوا نمی کند. وقتی کامل گریه کرد و دلش خالی شد، خودش می آید بغلم و آرام می شود و بعد با هم می گوییم که چه کار هایی بد است. سوال من این است در این شرایط باید چی کار کنم؟
پاسخ
نیازهای بچه های زیر ۷ سال، به خصوص زیر ۴ سال، واقعا طبیعی است. و البته در برهه هایی همه بچه ها لجبازی هایی دارند که در روند رشد آنها طبیعی است. این مهم است که ما به عنوان والدین درک درستی از نیازهای بچه ها، روند رشدشان و خصوصیات اخلاقی شان داشته باشیم. بی توجهی کردن، دعوا کردن، بازی نکردن و زمان مفید برای کودک نگذاشتن منجر به بدخلقی های او، لجبازی و داد و بیداد می شود.
بکن نکن کردن، توضیح کارهای خوب و بد، اصرار به آداب دانی بچه های کوچک، تلویزیون زیاد دیدن و با موبایل بازی کردن باعث بی حوصلگی، لجبازی و پرخاشگری کودک می شود. کل روند بچه داری ما و رفتار ما با او، باعث نشان دادن واکنشهایش در زمانهای مختلف می شود.
راهکار:۱. سعی کنید دقت کنید بیشتر چه زمان هایی عصبانی می شود. قطعا قبلش مقدمه ای برای رفتارش پیدا می کنید.
۲. فعلا به مدت ۳ ماه بکن نکن هایتان را کاهش دهید.
۳. با او بازی به خصوص بازیهای هیجانی بکنید. مثلا خط خطی کردن روی رول کاغذ با سرعت زیاد تا جایی که کاغذ پاره شود، آب بازی، رنگ بازی( در حمام)، پریدن از روی مبل روی باشت، بالشت به هم پرتاب کردن و …
ان شاءالله با توجه بیشتر شما، محبتتان و زمانی که برای بازی کردن میگذارید، مشکل حل بشود.
سوال شماره ده
پسرم دوساله و نیمه است. در مواجهه با پسرم که وسایل دیگران را می خواهد، چه کنم؟ اگر به او ندهم، شروع به جیغ و داد و گریه می کند. حتی اگر به او بدهند به سختی پس می دهد. و بازهم جیغ و فریاد می کند و به سختی و به ندرت هم حواسش را می شود، پرت کرد.
من سعی می کنم که بهش بگویم که مال دیگران است و ما اجازه نداریم به آن دست بزنیم. حتی از طرف مقابل هم کمک می گیرم. که مثلا خاله شما به ما اجازه نمیدین که ما دست بزنیم. در این مراسمات سعی می کنم وسایل خودش را ببرم که با بچه ها دوست بشود و داستان وسایل دیگران کم رنگ بشود و در این وسط دوستانش وسایل شان را برای دقایقی هم که شده، بهش بدهند. و داستان به نوبت بازی کنیم هم کمتر جواب می دهد. ولی باز هم همیشه مشکل اساسی داریم. بفرمایید چه کنم؟
پاسخ
کودکان در این سن، درک زیادی از مالکیت وسایل ندارند. و هرچه را دوست داشته باشند، می خواهند. و این یک رفتار طبیعی است. خیلی ایده ی خوبی است که ابزار بازی خودش را بردید اما باید این نکته را مد نظر داشته باشید که توضیح کلامی برای این سن، اصلا مناسب نیست. و کودک حواسش پرت نخواهد شد.
به هیچ وجه با کلام سعی در توضیح کار نکنید.
در مهمانی ها: از قبل با مادر میزبان هماهنگ کنید که با کودک خود صحبت کند تا اسباب بازی هایی که دوست دارد به دیگران بدهد را انتخاب کند. شما هم ابزار بازی ببرید.
همیشه در کنار بازی بچه ها یک بزرگتر حضور داشته باشد تا مترجم حرف ها و احساسات آن به سایرین باشد.
و در آخر این نکته را توجه داشته باشید که زد و خورد، بخشی از رشد کودک است که در تعاملات دوستانه ایجاد می شود.