خانواده بزرگ شهید چمران اجبار دوست داشتنی؛ والد مجبورکننده یا تذکردهنده در دینداری؟

دربارۀ اجبار در دینداری همین کافی است که خداوند فرموده: «لا اِكْراه فِی الدّینِ … وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ.»
وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا؛ خانواده‏ات را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش» (طه، 132)

نویسنده: مهدیه ولیخانی

مقدمه

در منابع اسلامی، گزاره‌هایی بیان می‌شود که به در مورد آنها اختلاف‌نظرهای زیادی وجود دارد.
در آیه اول بر آزادی در دین تاکید می‌کند و از طرفی دیگر در آیه بعدی به الزام کردن در دینداری توجه می‌دهد. ممکن است  این سوال پیش بیاید که چطور می‌شود از سویى بر آزادى فرد در گزینش و پذیرش دین تأکید می‌شود؛ از سوى دیگر والدین موظف به واداشتن کودکانشان به رعایت تکالیف دینى مى‏شوند؟
هدف اصلی آیه اول بیان این نکته است، که ما در حوزه‌ی اعتقادات نمی‌توانیم فردی را مجبور به اعتقاد داشتن کنیم. به طور مثال نمی‌توان فردی را که قورمه سبزی دوست ندارد مجبورکنیم قورمه سبزی دوست داشته باشد.
با توجه به آیه دوم، این الزام و تکلیف به سبب حقّى است که فرزند بر والدین خود براى تربیت شایسته‏‌اش دارد. از جمله حقوق فرزندان بر والدین این است که باید بکوشند تا موجبات هدایت و سلامت جسمى و روحى فرزندان خود را فراهم کنند.

تعریف اجبار و لزوم آن

الزام نه تنها در حوزۀ تربیت دینى، که در دیگر حوزه‌‏هاى تربیتى و به ویژه تربیت اخلاقى نیز مورد نظر برخى از روانشناسان است. ایمانوئل کانت در این باره می‌گوید:
«بسا می‌شنویم که می گویند هر کارى را باید چنان در برابر کودکان بگذاریم که از روى میل به آن عمل کنند. این سخن، گاه بسیار درست و خوب است، ولى چیزى هایى هم هستند که باید چون تکلیف روبه‏ رویشان بگذاریم و این چیزى است که در همۀ زندگانى برایشان سودمند خواهد بود» (نقیب‏ زاده، 1368، ص140).
باید در نظر داشته باشیم واقعیت اجبار این است که با عدم رضایت و سختی همراه است، حال اینکه چه ساز و کارهایی را پیش ببریم تا اجبار را نرم کنیم تا عدم رضایت کاهش پیدا کند بحث دیگری است. اما واقعیت این است که در اجبار این اتفاق می‌افتد که رضایت نداریم و این عدم رضایتمندی مؤلفۀ پررنگی است.
عقلانیت جایگاه ویژه‌اى در تربیت اخلاقى دارد. فرد باید از خوب یا بد بودن امور و حُسن و قبح آنها آگاه باشد تا آنها را بپذیرد. ولى این مسئله، تربیت اخلاقى را متوقف نمی‌کند و آن را به دوره‌ای که توانایی عقلی خود فرد به آن برسد به تعویق نمی‌اندازند؛ به همین دلیل است که نمی‌توان کودک را آزاد گذاشت تا هر رفتارى، ولو ضد اخلاقى را انجام دهد.

عوامل مؤثر در به کار نگرفتن اجبار

هر جامعه‏‌اى هر چند صداى آزادى ‏خواهى و عقلانیت او عرش‏ گستر باشد، به خود اجازه نمى‌دهد که در برابر بی‌توجهی به دینداری منفعل باشد. دکتر اوئن کلن، رییس بخش مطالعات مذهبى انیستیتو سالسکن انگلستان، در این باره گفتار جالبى دارد:
«ما دربارۀ امور دیگر مثل مطالعه‏ ى روزنامه، مشاهده‏ ى تلویزیون، لباس، غذا و کاربرد زبان دلخواه و دیدگاه سیاسى، در زندگى کودکان مداخله مى ‏کنیم، چگونه دربارۀ مذهب، این دخالت را نپذیریم؟!» (صبورى، 1376، ص162).

راهکار موثر در به کارنگرفتن اجبار کدام است؟

1-رویکرد خود والدین نسبت به اجبار:

گاهی ما خودمان به عنوان والد با اجبار مشکل داریم و خود بچه مشکلی ندارد. این والدین هستند که بیان می‌کنند با اجبار کردن فرزندشان در انجام تکالیف دینی مشکل دارند و خود بچه با سختی این فضا مشکلی ندارد و قسمتی از ریشه این مسئله به گذشته ما والدین برمی‌گردد.

2-دلسوزی بیش از حد والدین:

عامل بعدی که نسل امروز را به افراط در آزادی دادن سوق داده‌است، دلسوزی بیش از حد والدین است.کودک در جامعه‌ی ‌امروز ما موضوع‌ پررنگی‌ شده‌است. والدین همواره این ترس را دارند که والدگری درستی نداشته باشند و از طرفی هم دائم می‌گویند: نمی‌خواهیم فرزندم اذیت شود. دلمان برایش می‌سوزد. در نتیجه ما اجبار را در مسیر تربیت بچه‌ها دلسوزانه حذف می‌کنیم.

3-فضای رسانه:

تبلیغات زیادی وجود دارد که محدودیت‌ها، اجبار و چهارچوب‌ها را مانع رشد و خلاقیت معرفی می‌کند. بارها شاهد این جملات هستیم که گفته می‌شود: «می‌خواهید فرزندتان رشدکند، کارآفرین یا خلاق شود. نباید او را محدود کنید.» انیمیشن‌های بسیاری مانند انیمیشن غارنشین‌ها حاوی این مدل پیام‌ها هستند.

زمینه‌های موثر در به کارگیری اجبار

1. شرایط رشدی :

حس دینی مانند سایر نیازها و فرایندهای روانی، طی مراحلی خاص در انسان شکل می‌گیرد. این مراحل به سن انسان نیز بستگی دارد. انطباق تکالیف دینی با توان ذهنی و روحی کودکان و نوجوانان به والدین کمک می‌کند که بتوانند رشد دینی آن‌ها را پایدار و بالنده به‌پیش ببرند.

بخوانید  ترفندهای اردو رفتن با بچه های مهدکودک

کودکان در ابتدا طبیعتی دین پذیر دارند. اگر راه‌های پرورش این استعداد، با ‌آسیب همراه باشد، حس دین پذیری به احساس دین‌گریزی تبدیل می‌شود. یافته‌های پژوهشی در مورد تربیت دینی نشان داده است که سخت‌گیری بیش‌ازحد و سهل گیری بیش‌ازاندازه در این فرایند به نتیجه‌ای نامطلوب می‌انجامد.

خانواده‌هایی که به‌ دور از نیازهای واقعی و ظرفیت‌های روان‌شناختی کودکان، اقدام به تحمیل آداب دینی به فرزندان می‌کنند، درواقع از تربیت دینی فاصله می‌گیرند.
در مورد تربیت دینی در هفت سال اول گرایش ها هستند که اهمیّت دارند: در این بازه‌ی سنی ایجاد گرایش مثبت نسبت به هر چیزی مانند علاقه به خوراکی‌های مفید، مفاهیم دینی نسبت به رفتارسازی در این زمینه‌ها اولویت دارد. چنانچه در آیه لا اکراه فی الدین بررسی کردیم نمی‌توانیم به زور گرایش ایجادکنیم.
در هفت سال دوم رفتارسازی است که اولویت دارد: این نوع تفکر که بچه من خودش باید به این برسد که چرا حجاب داشته باشد، چرا نماز بخواند بیهوده است. بچه‌ها نمی توانند در این سن پاسخ این سؤال‌ها برسند یا اینکه حتی نماز را دوست داشته باشد.

2. اجبار محیطی:

یکی ازبسترهایی که تربیت در آن شکل می گیرد، جامعه است. شرایط و اوضاع احوال جامعه در روند تربیت مؤثر است. بنابراین زمینه‌ی موثر دیگر در مبحث اجبار بحث محیطی است که در آن حضور داریم. قدرت زور و اجبار آن بسیار زیاد است در عین حال می‌تواند خیلی راحت، نرم عمل کند.

3. تفریح:

فضای تفریح، فضایی است که قدرت بسیار زیادی دارد. امروز هم ما با تفریح‌های زیادی در چالش هستیم. مثل تفریح‌های رایانه‌ای. در مقابل تفریح سالم در فضای عمومی و پارک و گردش که خود بسترهای مهمی در اجبار سالم هستند را داریم. ما باید برای فضای تفریح بچه ها تدبیر داشته باشیم.

اصول و روش اجبار خوب

1. توکل و اعتماد به خدا:

رکن اصلی در دینداری و انتقال آن اعتماد به خداوند است. خیلی مواقع دچار افراط در اجبار می‌شویم چون تصور می‌کنیم، خدا کارش را بلد نیست. گاهی ما از نماز نخواندن بچه‌ها به این دلیل ناراحت می‌شویم که حرف ما را گوش نکرده‌است؛ نه این که اگر فرد نماز نخواند حرف خدا را گوش نکرده‌است. توجه داشته باشید که شما به عنوان والدین مانند پیامبر تنها تذکردهنده هستید. در قرآن آمده: «سَبِّحِ اسمَ رَبَّکَ الاَعلَی، الَّذِی خَلَقَ فَسَوِّی». پروردگار بلند مرتبه است و برای مخلوقش به عنوان یک رب برنامه دارد. بستر آماده دارد.

2. اعتماد به کودک:

رکن بعدی اعتماد به خود کودک است من زمانی می‌توانم به او مسئولیت بدهم که بتوانم به او اعتماد کنم. اگر من دائم تذکر بدهم دائم او را پایش کنم، این من هستم که به او یاد داده‌ام، من مسئول زندگی تو هستم. حسی که منتقل می‌کنیم هم همین است و آن این است که پدر یا مادر من هنوز به من اعتماد ندارند و من نسبت به این کار مسئول نیستم، والدین مسئول هستند.

3. دادن قدرت انتخاب و تصمیم:

عامل بعدی این است که بچه‌ها را در تصمیم‌گیری‌ها و فکرها شریک کنیم. ما نباید به عنوان والدین آرزوها و علایق خودمان را به آنها تحمیل کنیم. گاهی من هستم که درس خواندن را دوست دارم، من کلاس قرآن و تدبر را دوست دارم. گاهی بچه‌ها به اجبار والدین وارد فضایی می‌شوند که بسیار آسیب‌زننده است.

اصول و روش اجبار خوب (معیارهاى لازم در به کارگیری اجبار)

• رعایت طاقت و توان جسمى کودک و نوجوان

این معیار، گذشته از آن که از کریمه ‏ى شریفه‏ ى «لاَ یُکَلِّفُ اللّه‏ُ نَفْسا إِلاَّ وُسْعَهَا» (بقره، 286) استفاده میشود، در روایاتى داریم که امام صادق علیه‌‏السلام مى‏ فرماید «ما به میزان طاقت و توان فرزندانمان آنها را به روزه داشتن ملزم مى ‏کنیم»
و در روایتى که از امام على علیه‏السلام نیز تصریح شده است که الزام ما به روزه داشتن کودکانمان متناسب با میزان توان و طاقت بدنى آنهاست. لذا اگر گرسنگى یا تشنگى شدید به آنها روى آورد، اجازۀ افطار کردن را به آنها مى ‏دهیم. این همه، حکایت از حاکمیت معیار «رعایت توان و طاقت متربى» در به کارگیری اجبار دارد.

• حفظ نشاط و رغبت‏‌هاى روحى و روانى نوجوان

به همان میزان که رعایت طاقت جسمى نوجوان ضرورت دارد، رعایت نشاط روحى و فراهم آوردن زمینه‏ هاى رغبت و تمایل نوجوان به امور دینى هم ضرورت دارد. امام على علیه‏ السلام مى‏فرماید:
«همانا دل‏ها را روى آوردن و پشت کردنى است، پس دل‏ها را آن‏گاه به کار وادارید که تمایل و روی آوردنى دارند؛ چون اگر دل را به اجبار به کاری وادارى کور می‌گردد» (نهج‌‏البلاغه، کلمات قصار، 193)

بخوانید  یک الگوی مناسب برای فرزندم، چه کسی است؟

امام باقر علیه‌‏السلام نیز از پیامبر اکرم (ص) نقل مى‏‌کند که حضرت فرمودند: «همانا این دین استوار است، پس با ملایمت در آن وارد شوید و عبادت خداوند را بر بندگان تحمیل نکنید؛ که در آن صورت به سواردرمانده‏اى می‌مانید که نه سفرى را پیموده و نه مرکبى (با نشاط) به جا گذاشته است» (کلینى، ج 2، ص137)

رعایت این معیار، از دو جهت لازم است: اول این که اساساً دین اسلام دین یسر و آسان است (علامه حلى، 1414، ج2، ص355) و قفل ایمان رفق و مداراست (حر عاملى، ج 15، ص 269، روایت 20479).
دوم این‏که اساساً انسان به امورى که رغبت نداشته باشد، پاسخ دائمی و مثبت نمى‏‌دهد. در سیرۀ معصومین (علیه‌‏السلام) نیز این مفهوم فهمیده‌ می شود: در سیرۀ پیامبر اکرم (ص) آمده است که پیامبر هرگاه با اصحاب خود دربارۀ اوضاع قیامت و وضعیت انسان در آن روز آخر سخن مى‏ گفت، با دیدن خستگى در چهره‌ی آنان، سخن خود را قطع مى ‏کرد و از امور دنیایى با آنها سخن مى‏ گفت تا نشاطى در ایشان ایجاد شود و اقبالى به سخن و گفتار او به وجود بیاید (الصالحى، ج9، ص 383).

• توجه بیشتر به واجبات و پرهیز از الزام به مستحبات

حضرت على علیه‏ السلام مى‏ فرماید:
«ریشۀ کارها در دین، تکیه کردن به نمازها و دورى نمودن از گناهان کبیره است. از این امور لحظه‏اى بى‏نیاز نیستى؛ پس، از آنها غفلت مکن که محرومیت از آنها مایه‏ى هلاکت است و اگر پیش‏تر رفتى و به فقه (دین فهمى) و عبادت پرداختى، کمال بخت و بهره‏مندى توست» (محمدى رى شهرى ، ج 4، ص 1798، ح 6202)

• سرزنش‌کردن

«چرا تو نماز نمیخونی» یا «چرا با دوستت این رفتار را کردی؟». فضای بازخواست دائم در جریان است. بچه‌ها را سرزنش و متهم نکنید.

• امر و نهی مداوم :

یا دائم امر و نهی می‌کنیم. «نمازتو بخون»، «نماز قضا شد»، «این کارو بکن، آن کار را نکن». والدین خودشان این قضاوت را ندارند و تصور می‌کنند که اصلاً چیزی به بچه‌ها نمی‌گویند، اما وقتی که دقت می‌کنند می بینند که در طول روز چقدر امر و نهی به بچه‌ها می‌کنند.

• پیش‌گویی‌های دلسردکننده:

عامل بعدی پیش‌گویی‌های دلسردکننده است. مخصوص نسل ما مدام با اصطلاحاتی روبه‌رو بود، که سرکوب و دلسرد می‌کرد. معلمانی که دائم می‌گفتند: «شماها چیزی نمی‌شوید. ما که این بودیم از شهدا جا ماندیم، شما که دیگر هیچ»

• تهدید:

در روایات مى ‏خوانیم که در مخاطب خود نفرت از دین ایجاد نکنید (کنزالعمال، ج3، ص37، ح5360) و مردم را به نرمى و ملاطفت به دین خدا دعوت کنید (کلینى، ج 2، ص 86) و…
ایمانوئل کانت نیز در تشریح الزام مورد نظر خود مى‏گفت: «با آن که تربیت باید با الزام همراه باشد، هیچ گاه نباید وحشیانه صورت گیرد» (نقیب زاده، همان، ص 137). خداوند متعال به پیامبر گرامى خویش حضرت محمد (ص) مى‏‌فرماید: «پس به سبب رحمت خداست که تو با آنها چنین نرم هستى، اگر تند خو و سخت دل می‌‏بودى از گرد تو پراکنده میشدند» (آل عمران 151).

• ندادن حق انتخاب

مورد بعدی این گونه است که به آنها پیشنهاد بدهیم به طور مثال «قبل از نماز، ناهار میخوری یا بعد از آن».« اول افطار می‌کنیم بعد نماز می‌خوانیم یا برعکس.» کاری کنیم که خود بچه‌ها به تدبیر بیافتند و یک مدلی را برای خودشان انتخاب کنند که خودشان به آن پایبند باشند.

نتیجه‌گیری

در نتیجه در مرحله‌ی اول باید اجبار و عدم رضایت همراه آن را بپذیریم. در مرحلۀ بعد برای انتقال ارزش‌ها صبر و پایداری با همدلی را به عنوان راهبرد اصلی در نظر بگیریم. و این را همیشه به خودمان یادآوری کنیم ما به عنوان والدین یا مربی تنها نقش تذکردهنده را به عهده داریم. و برای اینکه تذکر دهنده‌ی مقتدر و مهربان باشیم، باید از بسترها و روش‌هایی که سختی و تیزی اجبار را کم می‌کند، استفاده کنیم. در همین راستا می‌توانید کارگاه حد و مرز اجبار در دین را از سایت خریداری کنید.

دوست داری کودکت در سایۀ عشق و محبت تربیت شه؟

همین الان کلیک کن.