اختلال یا مسئله؛ نگاهی دیگر به مشکلات رفتاری کودکان)
پسرم سه ساله است، خیلی عصبی است، همه چیز را پرت میکند چطور میتوانم به او کمک کنم؟
با دختر چهارسالهام که همیشه نق میزند، چگونه باید برخورد کنم؟
دخترم خیلی وسواسی است، از خیس شدن و یا هر چیزی که به دستش بچسبد به شدت ناراحت میشود چگونه این رفتار او را کنترل کنم؟
شما هم به عنوان مربی یا والدین این مسائل را در تعامل با کودکتان تجربه کردهاید؟
چقدر از ما والدین با این نگاه که فرزندمان نمیتواند با دوستانش یا دیگران ارتباط بگیرد یا کودکم وسواس دارد یا کودکم پرخاشگر یا مضطرب است روزگار تلخی را میگذرانیم و دوست داریم به فرزندمان کمک کنیم که از پس این بحرانها بربیاد!
تا چه اندازه زمان، صرف جلسات مشاور و صحبت با روانشناس کودک کردهایم؟
برخی از ما ممکن است هزینههای زیادی را صرف این جلسات کرده باشیم و با جلسات بازیدرمانی به طور کامل آشنا باشیم حتی خودمان ادامه کار آنها را در خانه هم انجام دادهایم! حتی با نگرانی و عذاب وجدان خودمان را با مجبور کردهایم تا حتما در طول روز برای فرزندمان کتاب بخوانیم یا با او بازی کنیم.
شاید زمانش رسیده باشد نگاهمان را به این مشکلات کودکان تغییر دهیم و به جای اختلال با نگاه یک مسئله به آنها بنگریم.
و سعی کنیم با آرامش، همدلی و همراهی او را برای گذر از این مسائل یاری کنیم.
معجزه ای به نام بازی
یکی از بسترهایی که برای کمک به کودکان وجود دارد بازی است. کودک تمایل ذاتی به بازی دارد و بدون آموزش و یادگیری به بازی گرایش دارد. یکی از مزایای بازی، غیرواقعی بودن است یعنی بازی فعالیتی غیر واقعی است و کودک با قدرت تخیل خودش میتواند در جریان بازی در نقشهای غیر واقعی ظاهر شود. به همین دلیل در علم روانشناسی از بازی به عنوان وسیلهای برای درمان استفاده میکنند.
در این مقاله سعی شده است از زاویه دیگری به کودکان و رفتارهایشان نگاه کنیم.
در سطرهای پیش رو میخوانیم:
1. هدف از بازی کردن کردن چیست؟
2. بسترهای بازی
3. بازی و مسئلهها
4. راهکار چمرانیها
هدف از بازی کردن کردن چیست؟
اگر نگاهمان را به اختلال یا هر اسم دیگری که روی مشکلات کودکان میگذاریم تغییر دهیم و بعد با رویکرد غیر درمانی به آن بپردازیم، بازی وسیلهای برای رشد و متعادل سازی کودک میشود که اگر کودک اختلالی هم داشته باشد در فرآیند این رشد، حل میشود. در واقع بازی بستری برای تعادل و تعالی است.
بازی عنصری است که گرایش و تمایلات کودک را تنظیم میکند و با ایجاد این تعادل، رشد هم مسیر مطلوبی را پیدا میکند و شرایط روحی و روانی و عاطفی او هم بهبود پیدا میکند.
گاهی در بعضی مکاتب روانشناسی کودک مانند یک حیوان دستآموز بدون هیچ توانمندی تصور میشود که هیچ شناختی از مهارتهای خود و نیازهایش ندارد و در این شرایط است که ما به عنوان پدر و مادر یا مربی باید همه چیز را به او آموزش دهیم. درحالی که خداوند بسیاری از جنبههای ادراکی مورد نیاز را در وجود هر انسانی قرار دادهاست.
او خودش، نیازش، احساسش را میشناسد. او خودش میداند چه وقت گرسنه است یا نیست. چه زمانی نیاز به خواب دارد، چه زمانی ندارد! حتی چطور بخوابد نه اینکه ما به وسیله بازی به او آموزش دهیم که چگونه بخوابد!
فقط کافی است که ما کودک و نیازهای او را بشناسیم و هدف اصلی و اولیه از بازی را درمان در نظر نگیریم بلکه رشد همه جانبهی او را هدف قرار دهیم.
در این مسیر بهتر است به چند نکته توجه کنیم:
• درصد کمی از بچهها با بیماری یا اختلال درگیر هستند پس به راحتی برچسب اختلال یا بیماری را به او نزنیم.
درصد کمی از بچهها اختلال یا بیماری را تجربه میکنند و نیاز به مداخله درمانی دارند که باز آن درصد هم پیش از پرداختن به کودک نیاز است که رابطه او با والدین بهخصوص مادر و شرایطش در خانواده بررسی شود.
• پیش از هر اقدامی، اولین قدم شناخت نیازهای هر کودک است. زیرا بسیاری از اختلالاتی که به کودک نسبت میدهند ناشی از نادیده گرفتن نیازی در کودک است که یا درست تامین نشده و یا به طور کل نادیده گرفته شده است.
• ممکن است اغلب بچهها به رشد در موارد مختلف نیاز داشته باشند که بازی میتواند آن رشد را برای او به ارمغان بیاورد.
• در هنگام بازی، بودن در لحظه بسیار کمک کننده است و باعث میشود خود ما نیز از بازی لذت ببریم.
• بازی باید آزادانه باشد: یعنی کودک در انتخاب نوع بازی آزاد است. اگر بازی اجباری باشد دیگر لذتبخش نیست. علاقه کودک به بازی عامل مهمی برای ادامه داشتن آن است. همچنین زمانی که بازی اجباری است رشدی را هم به دنبال نخواهد داشت، مخصوصا برای کودکان زیر هفت سال.
بسترهای بازی:
4 بستر بازی که نقش محوری در رشد کودکان دارد عبارتند از:
1- نمایشی: بازیهای نمایشی در رشد مهارتهای ارتباطگیری و مهارتهای کلامی جایگاه مهمی دارد. در مسیر این بازیها میتوان مفاهیم عمیقی و کاربردی را به کودکان نشان داد. از شناخت احساسات تا مهارتهای حل مسئله و روبهرویی با احساسات پر قدرتی مانند خشم.
2- گروهی: بازیهای گروهی، مهارتهای اجتماعی را پوشش میدهد. کودک در خلال بازی طرد شدن و پذیرفتنی بودن را درک میکند. به جایگاه رعایت قوانین برای بودن در بازی و گروه پی میبرد. بازی گروهی ساختار خودمحوری کودک را تعدیل میکند. همچنین عاملی است که قدرت تعامل و همراهی و همدلی را در کودک تقویت میکند.
3- هیجانی: گاهی شاخصهایی مانند ریسکپذیری، انعطافپذیری، تابآوری متناسب با سن کودک رشد نکرده است. که نبود آنها یک سری عوارض را در پی دارد. بازیهای هیجانی کمک میکنند این شاخصها در کودکان به سطح متعادلتری برسد.
4- دستورزی: بازی های مبتنی بر دستورزی از جمله بازیهای پایه در کودکان است. که با تحریک حواس کودک از سنین پایین مهارتهای مختلفی را در کودک پایه ریزی میکند. همچنین این بستر در تعدیل عواملی مانند دقت و تمرکز، که نبود آن در سنین بالاتر مشکل ایجاد میکند، بسیار موثر است.
در تمام این بسترهای بازی سه مولفه مهم وجود دارد:
فرایند مهم تر از نتیجه:
• کودک در هفت سال اول، بیش از آنکه به دنبال نتیجه بازی باشند، فرایند بازی برای آنان جذاب است مثلا پرتاب توپ، مامانی بازی کردن، دویدن..
این اتفاق خیلی مهم است و اگر کودکی به دنبال نتیجه است ما باید فرایند بازی را به گونهای جلو ببریم که او فقط از بازی کردن لذت ببرد و به دنبال نتیجه نباشد. هیجان بازی بالا باشد، بازخورد به او بدهیم و بازی امتیازی نباشد.
ابزار:
• ابزار منعطف باشد.
• ابزاری را در اختیار کودک باید بگذارید که دائم بتواند خراب کند و بتواند درست کند.
سناریو:
• بازی هایی با سناریو ساده انتخاب کنید. بازی های آموزشی و گام به گام در مقطع سنی زیر هفت سال مناسب نیست.
• گفتگو هنگام بازی با کودک خیلی مهم است.
• بازی هایی که قابلیت ترکیب با هم دارند انتخاب کنید.
• تکرار در بازی خیلی مهم است. این تکرار منجر به رشد و یادگیری کودک میشود. ما در چمرانیها بر خلاف باور عموم معتقدیم که تنوع زیاد برای کودک مخصوصا زیر هفت سال آسیب زاست و تابآوری کودک را کاهش میدهد. و برعکس وقتی بازی را تکرار میکنیم یادگیری کودک تقویت میشود. این تکرار تخیل، ایدهپردازی، خلاقیت را در او تقویت میکند. به جای تنوع میتوان همان سناریو ساده را با اضافه کردن ابزار ساده بستر یک خلاقیت باشد که کودک خودش احساس خالق بودن داشته باشد. و ذهن او درگیر میشود که با این وسیله چه فعالیتی میتواند انجام دهد.
بازیها و مسئلهها
با تکرار این نکته که بازی وسیله درمان نیست، چند نمونه بازی که در حل مسائل کودکان کمک میکنند را با هم بررسی میکنیم:
• بازیهای هیجانی برای کودکانی که پرخاشگر هستند، قدرت ریسکپذیری کمی دارند، انگیزه پایینی دارند، کنجکاویهای جنسی دارند، میتواند بسیار کمک کننده باشند.
• بازی های دستورزی برای کودکانی که تمرکز پایینی دارند بسیار مفید است. مخصوصا برای کودکان اتیسم یا کودکانی که سندرم داون دارند، بازیهای لمسی نتایج خوبی را به همراه داشته است. همچنین بازیهای دست ورزی بیقاعده مانند گل بازی، شن بازی، آّببازی بسترهای خوبی برای کمک به کودکانی که وسواس دارند، قالبهای ذهنی زیادی دارند و یا انعطافپذیر نیستند فراهم میکند.
• بازیهای نمایشی یکی از بهتری بسترها برای رشد کودکانی است که مهارتهای ارتباطی چندان قوی ندارند. و به اصطلاح عامه اجتماعی نیستند. همچنین برای کودکانی که دچار ترس یا اضطراب هستند و نمیتوانند در قالب کلمات از ترس و احساس خود صحبت کنند کمک کننده است. بازیهای وانمودی نیز همین تاثیر را دارا هستند.
راهکار چمرانیها:
گاهی کودکانی مهمان چمرانیها میشوند که ممکن است مسیر رشد آنها هنوز تکمیل نشده باشد. در این شرایط راهکار چمرانیها “مربی همراه” است. مربی همراه همانطور که از نامش مشخص است تمام مدت تنها در کنار کودک است. او را در طی این مسیر بدون اجبار همراهی میکند و سعی میکند از طریق بازی یا فعالیتی که برای خود کودک جذاب است و آزادانه به سمت آن میرود استفاده کند و راه ارتباطی با او را ایجاد نماید. با شکلگیری این مسیر ارتباطی راه برای شروع بازی و فعالیتهایی که برای کودک کمک کننده است باز میشود.
بیان نمونه:
پرخاشگری
رضا ۴ ساله خیلی روز ها که می آمد بسیار پر انرژی بود و اکثرا به سمت پرتاب وسیله ها و زدن بچه ها می رفت.
لگوها را به دیوار پرت میکرد و بازی بچه ها را خراب میکرد و در فعالیت ها شرکت نمیکرد.
یک روز وقتی صندلی ها رو دید به سمت صندلی ها و رفت و اون ها رو پرتاب کرد و داد زد، هرچیزی که کنار دستش بود را پرتاب میکرد. خاله با این حرکات مدام کنارش بود و سعی میکرد بدون نشان دادن حساسیت وسایل خطرناک را از دستش بگیرد.
وقتی خاله با رضا صحبت میکرد رضا فقط خاله را میزد و خاله پیشنهادهای مختلف میداد، مثلا یکبار گفت: “نظرت چیه بریم باهم دیگه بدوییم و ببینیم چقدر سرعتمون زیاده؟” رضا پذیرفت و بعد از چند بار دویدن و تخلیه انرژی رضا برگشت و همراه بقیه فعالیت را انجام داد.
دفعات بعدی خاله بازیهای دیگری را امتحان کرد که این انرژی و هیجان زیاد رضا تخلیه شود، مثلا دست او را میگرفت و مثل چرخ و فلک می چرخاند یا یک تشک میگذاشت برا پرش از سکو و گاهی هم یک رول کاغذ بزرگ می آورد و با هم شروع به پاره کردن آن میکردند تا خشم و انرژی رضا تخلیه شود و بعد به سراغ فعالیتها میرفتند. گاهی هم فعالیت را انجام نمیدادند و فقط بازی هیجانی میکردند. یا اگر رضا میخواست چیزی را پرتاب کند که خطر ناک است خاله وسیله ای را برایش می آورد که بی خطر باشد و بتواند آن را پرتاب کند مثل توپهای پلاستیکی.
وسواس:
ریحانه چهار ساله، وقتی وارد چمران میشد کفش هایش را مرتب داخل جاکفشی میگذاشت. از کنار دیوار راه می رفت و همیشه زیر پایش را نگاه میکرد. به وسیلهها دست نمیزد. تمام مدت ماسک بر صورت داشت و دست هایش را دائم می شست و اصلا دست به رنگ و گل نمیزد و بازی بچه ها را نگاه میکرد.
خاله در ابتدا با خمیر بازی شروع کرد که نسبت به رنگ و گل کثیف کاری کمتری دارد و حساسیت کمتری ایجاد میکند مثلا با تعریف کردن یک داستان تکهی کوچیکی خمیر به او داد و خود خاله هم بدون حساس کردن او شروع کرد به درست کردن چیزی با خمیر. ریحانه در ابتدا کمی به خمیر دست زد و آن را رها کرد. خاله یک شخصیت خمیری درست کرد و شروع کرد از زبان این شخصیت با او حرف زدن و ریحانه هم میخندید و جواب میداد. بعد خاله از زبان این شخصیت خواست ریحانه چیزی برایش درست کند و ریحانه دست بکار شد.
بعد از مدتی که دست زدن به خمیر برایش حل شد و حساسیتی نداشت خاله به سراغ رنگ بازی رفت. در رنگبازی ریحانه گفت که دلش نمیخواهد رنگ بازی کند و دست و لباسش رنگی شود. خاله در ابتدا شروع کرد با او صحبت کردن و به او اطمینان خاطر داد که میتواند هر وقت که خواست دستش را بشوید و رنگ از دستش پاک میشود و هیچ اشکالی ندارد اگر لباسش رنگی شود و میتواند آن را تعویض کند. و بعد خود خاله شروع کرد به رنگ بازی کل صفحه را با دست رنگ کرد و به ریحانه نشان داد و گفت برایت یک تابلوی زرد کشیدم. ریحانه هم بعد از مدتی شروع کرد به دست زدن به رنگ و بعد از مدتی کل دستش را در رنگ میکرد و نقاشی میکشید.
نتیجه گیری:
بازی طبیعیترین فعالیت کودک است و بازی درمانی طبیعیترین درمان کودک. کودک در بازی دنیای خیالی خودش را میسازد و در آن زندگی میکند. با دخالت های بیجا این دنیا را نباید آلوده دنیای بزرگسالی خودمان کنیم بلکه باید از این بستر برای همراه شدن بیشتر با او استفاده کنیم. بفهمیم که در دنیایش چه چیزهایی ترسناکاند و چه چیزهایی هیجاناتگیز. چه چیزهایی دنیایش را تاریک میکند و چهچیزهایی نور را به آن میتاباند.
اما توجه کنیم که اگر خواستیم وارد این دنیا شویم با تمام وجود به دنیایش قدم بگذاریم.
و اگر او در دنیای واقعی پرخاشگر، وسواس، خجالتی، یا هر برچسب دیگری را دارد، اول نیازش را بشناسیم بعد بستر رشد او را در دنیای بازی فراهم کنیم تا در مسیر رشد به تعادل برسد. و در این مسیر از همراهی کارشناس مجرب میتوانیم استفاده کنیم.
نویسنده: مهدیه ولیخانی
خانم مهدیان ازتون ممنونم
خواهش می کنم بانو جان
بسیار عالی بود ،ممنونم ازتون
ممنون از توجه و لطف شما