رویای کودک خوشتیپ! چالش های لباس پوشیدن کودکان زیر 7 سال
از مجردی (شما بخوانید کودکی) عادت داشتم پشت ویترین سیسمونی فروشیها توقف کنم. به لباسهای کوچک و بامزه زل بزنم و کودک آیندهام را داخل آنها تصور کنم.
سالها گذشت و خدا قلب تپندهای را درون وجودم گذاشت. با همان طفل درون از این مغازه به آن مغازه میرفتم و برای دوران جنینی تا n سالگی لباس میخریدم.
پسرکم به دنیا آمد و من تا به خودم آمدم دیدم خیلی از لباسها قبل از اینکه پوشیده شوند کوچک میشدند. بعضیها هم مناسب فصل نبودند و من با حسرت در حالی که زیر کولر هم عرق میریختم، به سرهمی تو کرکی آویزان در کمد نگاه میکردم که روز به روز برای تپلجان من کوچکتر میشد. بماند که چقدر از لباسها پشت لباسهای دیگر پنهان میشدند و من وقتی کشفشان میکردم که کار از کار گذشته بود….
هنوز به سه سالگی پسرجان نرسیده بودم که فهمیدم شیک پوشی بچهها فقط یک رویاست.
شلوار آبی راهراه و زیرپوش رکابی با دمپایی قرمز خیلی فراتر از تصور فانتزی من از کودک آیندهام بود. انتخابها، روزبه روز عجیبتر و حتی غریبتر میشد و از دست حوصلهی من هم کاری ساخته نبود. این شد که دست به دامان کتابهای تربیتی شدم تا راهی جلوی پایم بگذارد. راهی که نه سیخ بسوزد و نه کباب!
مامان چی بپوشم؟
اگر شما یک بچهی مستقل دارید احتمالا هیچ وقت این سوال را از شما نخواهد پرسید. بلکه خودش مستقل و بدون هیچ مشورتی به سراغ کشو یا کمد لباسش میرود و بعد از کمی سکوت با ظاهری خیرهکننده (از حیث هارمونی رنگ ها) در مقابل شما خواهد ایستاد.
در این مواقع شما فقط باید یک نفس عمیق بکشید و اگر آرام نشدید دو الی سه نفس عمیقتر بکشید تا آرامش از دست رفته به جانتان برگردد. حالا اگر شما والدی هستید که میتواند با کودکی که شورت ورزشی را با کت مشکی ست کرده راهی مهمانی شود، تا همینجا کافیست و نیازی به خواندن ادامهی این مقاله ندارید.
اما اگر نمیتوانید، بیایید باهم راههای مختلف رسیدن به نقطهی تفاهم با کودک شیک پوش! را پیدا کنیم:
۱. کم خَر و گزیده خَر چون دُر
نکته: خر در جملهی بالا از مصدر “خریدن” میباشد و هیچ اسائهی ادبی اتفاق نیفتاده!
به این معنی که:
– از بیشتر کانالهای فروش لباس لفت بدهید. آن ها شما را دچار سردرگمی میکنند و در نهایت ناچار به خرید بیشتر از نیاز میشوید.
– خرید زیاد و گران شما را نسبت به لباس کودک حساس میکند و در شما احساس “پولمو تو چاه انداختم” به وجود می آورد.
– خرید اندازه با جنس خوب به شما این احساس را میدهد که: “بچم گونی هم بپوشه خوشتیپه!” (شکلک عینک آفتابی زده)
– لباس کم باعث میشود دلبند شما گزینههای کمتری روی میز داشته باشد و شب تا صبح ذهنش درگیر این نشود که: “واااای، نمیدونم فردا چه تیپ خفنی بزنم”!
پس نتیجه میگیریم: کم خر و گزیده خر چون یک مامان خوب!
۲. چه عجب، خوشتیپ شده!
اگر در مهمانی از نزدیکانتان این جمله را شنیدید سعی کنید در برزخ ” الان باید خوشحال بشم یا ناراحت” نمانید.
لبخندی به پهنای صورت بزنید، مدل یانگوموار تشکر کرده و از ادامهی بحث اجتناب کنید. چرا که احتمالا باز سفرهی دل عزیزان باز میشود و راه نقدهای آتشین برای مادر و خواهر و حتی خانوادهی همسر فراخ خواهد شد که” من روم نمیشه با این جایی برم و این فامیل ما نیست و ….”
در این مواقع فوری محل حادثه را ترک کنید و بیمعطلی کودک را صدا کنید و مثلا از او بپرسید که” مامانجان، نمیخوای ببرمت دستشویی!”
۳. کفش ورنی عمهپسند!
به همان اندازه که ما بزرگترها مشتاقیم با لباس جلوه کنیم، کودکان هم مشتاقند. با این تفاوت که در نگاه کودکانهشان لباس عروس با کتونی جذابتر است تا با “کفش ورنی سفیدِ عمهپسند”!
پس به آن ها اجازه بدهید در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند.
تماشای چهرهی راضی بچهها بعد از پوشیدن لباسهای عجیب و غریب، یکی از نسخههای درمان درد مادرهای حساس میباشد.
۴. کاپشن یا کورهی آجرپزی!
به نظر شما در قائلهی پوشیدن کاپشن در پانزدهم مرداد چه کسی مقصر است؟ والد یا کودک؟
خیر، استثنائا در این قسمت، مقصر بزرگتری است که لباسهای زمستانی را در هفت سوراخ پنهان نکرده و کودک بی نوا را ناچار کرده بین آنهمه گزینهی کولردار دست بگذارد روی کورهی آجرپزی!
از آنجایی که همیشه پیشگیری بهتر از درمان است، پس لازم است که کمکاری(شما بخوانید تنبلی) را کنار بگذارید و لباسهای هر فصل را در انتهای آن فصل از دسترس بچهها خارج کنید و برای لباسهای خاص و ویژه جاساز خوبی داخل کمد یا زیر تخت یا توی لحاف داشته باشید. حتی اگر لازم شد تونل حفر کنید!
۵.آمار و ارقام خوشتیپی
تا به حال حساب کردید چند درصد از عمر دلبند ما با این تیپهای از نظر ما مسخره و از نظر خودشان جذاب می گذرد؟!
اگر عمر هر کس را با تعارف صد سال و بی تعارف حدود ۷۰ سال در نظر بگیریم، کل این روزها ۵ درصد هم نمیشود.
یعنی احتمالا حدود ۹۵ درصد عمرش را خوشتیپ خواهد بود.
پس نگران نباشید و اجازه بدهید از این ۵ درصد حسابی لذت ببرد. چون قرار است ۹۰ و خردهای درصد عمرش در برزخ ” فردا چی بپوشم” بگذرد… .
البته شما هم باید زرنگ باشید و در مواقعی که بچهها _استثنائاً _ خوشتیپ هستند از آن ها عکس بگیرید تا در فردایی نه چندان دور حداقل چند عکس آبرومندانه داشته باشید تا بتوانید به عروس یا داماد آیندهتان نشان بدهید.
۶. نظر شما چیه؟
پیشنهادی که میخواهم در ادامه بدهم ریسک بالایی دارد اما به امتحانش میارزد:
سعی کنیدبا سلیقهی بچهها خرید کنید!
چرا ریسک این کار بالاست؟ چون به احتمال خیلی زیاد بچهها سراغ لباسهایی میروند که در حیطهی تفکرات شما هم نمی گنجد چه برسد به سلایق!
اما حسن این کار این است که اگر در یک نقطه به تفاهم برسید و لباسی مورد پسند هر دوی شما باشد، قطعا در ادامهی مسیر با صلح و دوستی کنار هم خواهید بود و به خوشتیپی فرزندتان افتخار خواهید کرد.
در خرید اینترنتی مدیریت این پروسه و مشورت با کودکان خیلی راحتتر است. به این صورت که شما می توانید تصویر لباسهایی که مورد تایید خودتان است را به فرزندتان نشان بدهید و از او بخواهید نظر مثبت خود را در مورد گزینهی شما اعلام کند!
شادی تحویل بسته از پستچی و پاره پاره کردن آن و بیرون ریختن محتویات هم میتواند یکی از تفریحات دلبند شما باشد، البته فقط چند بار در سال!
کلام آخر
در اینکه روزهای کودکی تکرار نشدنی هستند و پدر و مادر برای این ایام نقشههای زیادی کشیدهاند شکی نیست. اما، به همان اندازه که کودک برای ما جذاب است، دنیا برای کودک تازه به دنیا (شما بخوانید دوران) رسیدهی ما جذاب است.
او تمایل دارد همه چیز را تجربه کند و حدود ۳ تا ۵ سالگی اوج ظهور و بروز تجربیات او در مورد ظاهر و پوشش است.
از نظر او فرقی بین کت و شلوار برند فلان با تیشرت بی کیفیت دستفروش خیابان فلان نیست. پس ما هم ناچاریم به اندازهی زاویهی دید او پایین بیاییم و دنیا را از قاب چشم او ببینیم.
با این کار نه تنها مزاحم کار فرزندمان نمیشویم بلکه ممکن است ما هم اغفال شویم و لباسهایمان را با سلیقهی ایشان انتخاب کنیم (استیکر اسکلت فریاد کشنده)
لازم است هر روز با خودمان تکرار کنیم و روی در یخچال و کمد و لباسشویی و چرخ گوشت و … بنویسیم : ” اون فقط یک بچهاست، همین”
البته اگر شما از آن دسته مادرها هستید که نگران حرف دیگرانید قبل از مواجهه با اقوام و نزدیکان با خودتان تمرین کنید که خیلی آرام و با احترام به آنها هم متذکر شوید که:” اون فقط یک بچهست، خیلی زود این روزها تموم میشه.”
و در پایان اگر شما از آن دسته والدینی هستید که همیشه حسرت کودکان خوشحال ژورنالی را میخورند باید به شما بگویم که لطفا و لطفا عکس های ژورنالی را باور نکنید، آنها فقط یک فریم از میلیاردها فریم زندگی یک کودک هستند.
همهی تمرکزتان را بگذارید روی لبخند روی لب فرزندتان؛ مبادا کمرنگ شود.
برای آشنایی با حد و مرزهای استقلال و آزادی کودک خصوصا در سن زیر 7 سال، پیشنهاد می کنم این کارگاه را حتما ببینید.
و اگر درگیری ها با فرزندتان سر این مساله زیاد است، پیشنهاد ما به شما راهچه و یک مشاوره ی تلفنی است!
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.