نگاهی نو به جایگزین های تشویق و تنبیه برای کودکان زیر 7 سال
نویسنده: فاطمه حاجی بیگی
حتما شما هم به عنوان پدر یا مادر این جمله را قبول دارید که فرزندان ما گل های خوشبوی زندگی مان هستند. پس بیایید برای تربیت شان باغبان باشیم.
تنبیه فایده ای هم دارد؟
در دوران کودکی تا به حال تنبیه از طرف پدر و مادر را تجربه کردید؟ این تنبیه می تواند فیزیکی یا حتی زبانی بوده باشد.
چه حسی به شما دست می داد؟ مطمئنا خوشحال نمی شدید و شاید ترکیبی از حس ناراحتی و بی ارزشی به شما القاء می شد یا حس می کردید که دیگر والدین تان را دوست ندارید؟
از بابا دلم گرفته، من بچه بدی هستم، مامان و بابا من رو دوست ندارند، بلد نیستم کاری رو درست انجام بدم و … .
موقع تنبیه شدن حداقل یکی از این فکرها یا فکرهایی شبیه این، سراغ مان آمده و حتی ممکن است که تا همین الان هم اثرات جسمی و روحی اش را به دوش بکشیم. حتی در آینده هم از فکرش رهایی نداشته باشیم.
پس یک سوال؟ چرا وقتی خودمان این احساس های کشنده را تجربه کردیم، درحال انتقال همین احساسات به فرزندان مان هستیم؟
بیایید تلاش کنیم کودکان مان از ما خاطره های خوشی را برای فرزندان شان تعریف کنند.
در مقاله پیش رو به مطالب زیر می پردازیم:
- تنبیه چیست؟
- چرا تنبیه؟
- آفت های کنترل گری را می شناسید؟
- چه جایگزین هایی برای تنبیه وجود دارد؟
- تشویق بیش از حد هم ضرر دارد؟
تنبیه چیست؟
تا حالا به معنی تنبیه فکر کردید؟ معنای لغوی تنبیه به معنای آگاه کردن می باشد. ما قصد داریم با تنبیه کردن، کودکان مان را از کار اشتباهش آگاه کنیم و راه درست را به او نشان بدهیم. درصورتی که با تنبیه ناسالم فرزندمان را از آگاهی نسبت به آن موضوع دور می کنیم. با این کار نه تنها او متوجه اشتباهش نمی شود بلکه تمرکزش روی رفع آن اشتباه را هم از دست می دهد.
حالا اتفاق ناخوشایندی که در اینجا می افتد، چیست؟
ما با تنبیه اشتباه، فرزندمان را از اتفاقاتی که درون خودش می افتد دور می کنیم. به او این فرصت اشتباه را می دهیم که فقط به رفتاری که ما با او کردیم فکر کند و متاسفانه به دنبال این است که به نحوی انتقام بگیرد، لجبازی کند و یا حداقل نسبت به ما نفرت پیدا بکند!
تنبیه چه اثراتی دارد؟
کودک شما وقتی تنبیه می شود نتیجه ی اشتباهش را فقط در تنبیه ناسالم شما می بیند و به نفس اشتباه خود کار فکر نمی کند. طبیعتا با تکرار این تنبیه ها این موضوع برای او مطرح می شود که تاوان اشتباهش نهایتا همین رفتارهای پدر و مادر است و توقع کار دیگری را هم ندارد.
این موضوع برایش عادی شده و با لجبازی مجددا کارش را تکرار می کند. با تکرار تنبیه ناسالم در اصطلاح حنای مان دیگر پیش کودک رنگی ندارد و به هیچ وجه فرمان بردار نمی شود.
متاسفانه در چنین مواقعی ما والدین مثل یک الگوی رفتاری عمل می کنیم که به او این اجازه و فرصت را می دهیم که اگر رفتار ناراحت کننده ای دیدی که مطابق میلت نبود می توانی فحاشی کنی، کتک بزنی، تحقیر کنی و به این ترتیب کارت را راه بیندازی.
اینجا باید از خودمان بپرسیم داریم چه بر سر سرمایه های زندگی مان می آوریم؟
با این روش های ناسالم تربیتی در حال پرورش نسلی با کمبود اعتماد به نفس، پرخاشگر، وابسته و نامهربان هستیم.
چرا تنبیه؟
به نظر شما چرا اصلا سراغ تنبیه می رویم؟ جواب این سوال تنها یک کلمه است و آن کنترل است. چون ما می خواهیم به طور مداوم فرزندمان را کنترل کنیم و به تمام اعمال و رفتارش نظارت داشته باشیم.
شاید چون فکر می کنیم که آن ها توانایی حل مسائل روزانه شان را ندارند و حتما به کمک ما نیاز دارند.
اما باید بپذیریم که باید مسئولیت بچه ها را به خودشان بسپاریم و به آن ها هم کسب این مهارت را یاد بدهیم.
ما باید کنترل گری را کنار بگذاریم چرا که نه تنها مضرات زیادی برای عزیزمان دارد بلکه خودمان را هم دچار خود محوری می کند. در واقع همه اعمال و رفتار کودک را حول محور و تصمیمات خود می دانیم و حتی به یک والد دیکتاتوری تبدیل می شویم که کودکمان مجبور است فقط کاری را انجام دهد که مطابق میل ما است.
آیا شما والد کنترلگری هستید؟
اگر فکر می کنید که والد کنترل گری نیستید و خود را عاری از هرگونه تذکر می دانید به شما پیشنهاد می دهم تذکراتی که در طول روز به کودک تان می دهید را بنویسید مثل:
چایی سرد شد بخور.
دستشویی رفتی؟
این لباسو بپوش
این بازی رو نکن
و…
اگر تعدادشان زیاد بود آن وقت متوجه می شوید که به راحتی آب خوردن والدی کنترل گر شده اید که اجازه زندگی کردن، یاد گرفتن و تصمیم گیری را از دلبندتان گرفتید.
کاملا غیر مستقیم به او می گوییم که تو نمی توانی، تو هیچ نظر و سلیقه ای نداری خلاصه تر بگویم تو حتی هیچ حقی از خودت برای زندگی خودت نداری…
به طور مثال کودکی را فرض کنید که همیشه مادر و پدرش در مورد نوع پوشش او نظر می دهند و هیچ وقت اختیاری به او نمی دهند، حالا تصور کنید وقتی پدر و مادر نباشند و این پوشش به عهده ی خود اوست، چه واکنشی از خود نشان می دهد؟ به شما قول می دهم که از اطرافیانش و یا خودش بپرسد که ( من الان سردمه یا گرممه ؟ ) و این یعنی خود فاجعه. البته ما به کمک شما آمدیم تا جلوی ضرر را هرچه زودتر بگیریم.
آفت های کنترل گری را می شناسید؟!
- از دست دادن استقلال: کنترل گری بیش از حد باعث می شود کودک مان استقلال شخصی اش را از دست بدهد، می گویید چگونه؟ او دیگر جلوی غریبه ها یا دوستانش نمی تواند از حق خودش دفاع کند، ترسو می شود و حتی مواقعی که تنهاست تصمیم گیری درستی ندارد یا اصلا از انجام آن ناتوان هست. هرکاری که هم سن و سالانش انجام می دهند را تکرار می کند.
- از بین رفتن انگیزه درونی: به صورت طبیعی انگیزه درونی برای انجام کارهای درست و فعالیت های متفاوت در کودکان زیر 7 سال وجود دارد و این خلاقیت ما را می طلبد که این انگیزه درونی را تقویت کنیم تا دیگر نیازی به محرک های بیرونی نداشته باشد. محرک های بیرونی همان تذکرات وقت و بی وقت ما هستند که به کودک می دهیم تا کارهایش را انجام دهد. وقتی که انجام دادن کارها فقط با محرک های بیرونی همراه است، بعد از 7 سالگی دیگر انگیزه انجام کاری را ندارد. مدام باید به او بگوییم و یادآوری کنیم که چه کاری را باید انجام دهد.
- از بین رفتن نظام ارزشی مستقل: نظام ارزشی به مجموعه ارزش ها و باور های مرتبط به هم یک فرد گفته می شود که رفتار های آن فرد را نظم می دهد و اغلب به صورت ناخودآگاه و بدون آگاهی فرد شکل می گیرد. یعنی در ضمیر ناخودآگاه او ثبت شده است. اگر ساده تربخواهم بگویم کودک باور و عقیده ای از خودش ندارد، حتی اگر از ما هم نخواهد تقلید کند. بچه ای که زیاد تذکر می گیرد، گوشش از حرف ما پر می شود و برای همین است که دیگر ورودی و تحملی برای گوش دادن به بقیه حرف های مان را ندارد. مقداری رها کنیم. البته این عدم کنترل گری بیشتر برای سنین زیر 7 سال هست ولی برای بالای 7 سال مقداری تنبیه و تشویق را توصیه می کنیم که آن هم باید با روش های خاص و سالم باشد نه با تحقیر و کنایه و…
- کاهش اعتماد به نفس: وقتی بچه ها دست به هر کاری که می زند، همیشه کسی هست که اصلاحش کند یا اجازه کاری را به او ندهد، اعتماد به نفسش را از دست می دهد. او می بیند که آن کار را پدر و مادرش بهتر از او انجام دادند و در نتیجه اعتماد به توانایی های خودش را از دست می دهد. این نمی توانم های مداوم به بچه القا می شود و در نهایت کمبود اعتماد به نفس در او پدید می آید.
شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که چگونه کنترل نکنیم و کودکان مان را این همه آزاد بگذاریم؟ منظور و هدف ما از این مقاله، این نیست که هیچ قانون و چهارچوبی برای رفتار های آنان قائل نباشیم بلکه می گوییم از راه درستش بروید، اگر می خواهید بدانید چگونه می شود؟ بسته جامع تعامل با کودک را به شما پیشنهاد می دهم.
چه جایگزین هایی برای تنبیه وجود دارد؟
گام اول: بیان ناراحتی بدون اشاره به کودک و شخصیت او
به طور مثال بچه ها دارند بازی پر سر و صدا می کنند و همسایه مریضی داریم، بدون اینکه بی احترامی کنیم از ناراحتی همسایه بگوییم و اینکه ما دوست نداریم همسایه را اذیت کنیم و یا می توانیم بازی دیگری را به آن ها پیشنهاد بدهیم.
گام دوم: اشاره به روش های مفید و اثر بخش
پسر بچه ای را فرض کنید که موقع خرید از فروشگاه گریه زاری راه می اندازد و همه چیز می خواهد، در اینجا می توانیم حواسش را پرت کنیم به چیزی که خودمان می خواهیم بخریم و بگوییم که آن را برای مان پیدا کند و بیاورد. هم حس مسئولیت به او می دهیم هم ذهنش از خرید اضافه دور می شود.
گام سوم: انتظارات مان را با جزئیات شرح بدهیم.
ما باید ناراحتی مان را از رفتار نامناسبش اعلام کنیم و به او توضیح بدهیم که چه کاری درست است و چه انتظاری از او داریم.
گام چهارم: راه جبران را به او نشان دهیم.
در عین حال برخورد فعال داشته باشیم. اینطور نباشد که هیچ کاری نکنیم. فرزندمان باید ببیند که داریم یک عکس العمل نشان می دهیم و او باید پیامد رفتار اشتباهش را تجربه کند. مثلا اگر اتاقش را به هم ریخته یا روی دیوار نقاشی کشیده به او فرصت جبران بدیم که آنها را جمع و تمیز کند و می توانیم کمکش کنیم.
گام نهایی: در مورد احساسات مان با او حرف بزنیم.
در موقعیتی که آرام است، عصبانی و ناراحت نیست؛ کوتاه صحبت کنیم و بعد اجازه بدهیم که او هم صحبت کند. از احساساتش بگوید و بدون ارزیابی و قضاوت این حس را به او بدهیم که من درکت می کنم.
لازم است اشاره کنم در صورتی این روش ها جواب می دهد که؛
اولا قبلا رفتار با محبت و درستی با نور دیده تان داشته باشید.
دوما اجرای این موارد در موقعیت های مختلف بستگی به تیزهوشی و خلاقیت شما دارد.
ما فقط ماهی گیری را یاد دادیم!
تشویق بیش از حد هم ضرر دارد؟
به غیر از تنبیه، جایزه ها و تشویق های متنوع هم مضر است. هر چه قدر که در برابر هر کار بچه جایزه بگیریم هیج انتهایی ندارد و بعضی اوقات آن قدر اسباب بازی به روز و پیشرفته تهیه می کنیم که بچه ها از اسباب بازی های ساده لذت نمی برند.
این ما هستیم که تصمیم می گیریم ذائقه آن ها را به چه سمتی ببریم. وقتی که مدام جایزه و پاداش بگیرد دیگر به طور خودجوش و با انگیزه درونی کاری را انجام نمی دهد. وقتی که کودک عزیزمان کار خوبی می کند فوری آفرین و بارک الله نگوییم یا فورا جایزه ندهیم.
تشویقی سازنده است که رفتار خوب بچه را توصیف کند و حس خوبی که از کارش گرفتیم را به او انتقال بدهیم. مثلا مسواک می زند بگویید حواسم هست مسواک زدی مامان، چه کارخوبی، خیلی خوشحال شدم که مراقب دندون هات هستی و…
صحبت پایانی:
مانند باغبانی باشیم که با ظرافت به گل هایش آب می دهد، مراقب کود و نور و خاکش هست و اگر گل در حال کج شدن باشد، چوبی را با آرامش کنار آن گل می گذارد تا رشد کند و پربار شود نه مثل نجاری که با ضرب و زور تیغ و اره شکلی را که خودش میخواهد به چوب می دهد.
این ها همه قطره ای بود از دریای پهناور ارتباط موثر با کودکان، اگر می خواهید شناگر ماهری باشید حتما تهیه بسته جامع تعامل با کودک برای شما لازم است.
نویسنده: فاطمه حاجی بیگی