نکند به تازگی متوجه شدهاید که یک نازنازیِ تو راهی دارید و قرار است برای بار دوم مادر شوید؟! پس قرار است فرزند اولتان طی چند ماه آینده آبجی یا داداشدار شود!
و لابد این خبر خوش برای شما کمی هم با چاشنیِ دل شوره همراه است. می خواهید بدانید با ورود این نازنازی، چطور باید خودتان را برای مدیریت آماده کنید تا غافلگیر نشوید؟
نویسنده: رضوان زندیه
اواخر سال 99 یک وبینار فوق العاده کاربردی در مجموعۀ شهید چمران برگزار کردیم. این وبینار با عنوان مهمان ناخوانده ی فرزند بزرگ تر با ارائۀ سرکار خانم جهانگیری، معاون آموزشی حسینیۀ کودک شهید چمران، دقیقاً پاسخی به دغدغۀ شما است. دو تن از مادران هم با به اشتراک گذاشتن تجربههای موفقشان، میهمان این وبینار بودند.
فرزند دوم یا هووی فرزند اول؟
حتماً شما لیست بلندبالایی از دلواپسیها دارید و تصمیم قاطع نگرفتهاید که برای آمدن فرزند دوم دعا کنید یا نه! به اعتقاد ما، تنها موردی که ارزش دلواپسی دارد، برقراری رابطۀ مسالمتآمیز بین فرزند اولتان با نی نیِ جدید است. برای اینکه کمی دقیقتر به ابعاد ماجرا پی ببرید، توجه شما را به برشی از یک کتاب فوقالعاده کاربردی با همین موضوع جلب میکنیم. برای درک بهتر چرایی حسادت فرزند اول به دوم، تمرین زیر را با نشان دادن واکنش انجام دهید.
خواهر بردار ناسازگار
• اگر روزی همسرتان دستش را روی شانۀ شما گذاشته و بگوید: «عزیزم، آن قدر دوستت دارم و آن قدر تو فوقالعادهای که تصمیم گرفتم زن دیگری مثل تو بگیرم.»
واکنشتان چیست؟
• همسر جدیدبه لباس احتیاج دارد. همسرتان از کمد لباس شما تعدادی پلیور و شلوار برداشته و به او میدهد. در پاسخ به اعتراض شما، همسرتان میگوید که وزن شما کمی بالا رفته این لباسها برایتان تنگ شده و درست اندازۀ عروس جدید است.
واکنشتان چیست؟
• عروس جدید به سرعت رشد کرده و روز به روز باهوشتر و زرنگتر می شود. یک روز بعدازظهر که شدیداً تلاش میکنید با کامپیوتری که همسرتان برایتان خریده، کار کنید عروس جدید از در وارد شده و میگوید: «میشه من هم بازی کنم؟»
واکنشتان چیست؟
• وقتی به او اجازۀ بازی با کامپیوتر را نمیدهید، گریه کنان نزد همسرتان میرود و لحظاتی بعد همراه او باز میگردد. صورتش اشک آلود است. همسرتان در حالی که دستش را روی شانۀ او گذاشته، میگوید: «چه اشکالی داره بذاری اون هم بازی کنه؟»
واکنشتان چیست؟
(برشی از کتاب خواهر برادرهای سازگار، نوشتۀ آدل فابر و ایلین مازلیش، به ترجمۀ خانم مژگان جهانگیر و کاری از نشر قطره، چاپ هفتم)
چه قدر توانستید با فرزند اول تان هم ذات پنداری کنید و احساساتش را درک کنید؟ نکند تاثیرگذاری این مثال به حدی بود که تصمیم گرفتید عطای دوباره مادرشدن را به لقایش ببخشید؟! این قدر زود تصمیم نگیرید و دست نگه دارید. ادامۀ مقاله به شما کمک کند تا تصمیم سنجیدهتری بگیرید!
تک فرزندی چه مضراتی برای کودک دارد؟
مشکلات اجتماعی:
کودکی که خواهر و برادر ندارد، ممکن است در تعامل با کودکان دیگر به مشکل بربخورد؛ زیرا فرصت کمتری برای یادگیری مهارتهای اجتماعی در خانه دارد.
وابستگی بیش از حد به والدین:
این نوع بچهها به دلیل وابستگی بیش از حد والدین، از استقلال میترسند. حتی در نبود خواهر و برادر، ممکن است در کوچکترین تصمیمگیریها هم به والدین خود متکی شوند. دربارۀ نخ نامرئی بین کودک و والدین در این مقاله بیشتر صحبت کردهایم.
فشار روانی:
در وجود تک فرزندها، احساس تنهایی بیشتر از بقیه شکل میگیرد.
مشکلات روانی:
کودکانی که تک فرزند هستند، ممکن است به دلیل توجه بیش از حد والدین، خودمحور شوند و نیازهای دیگران را نادیده بگیرند.
دربارۀ سندرم تک فرزندی چه قدر می دانید؟
در اواخر قرن نوزدهم میلادی، محققان در دانشگاه کلارک ماساچوست، مطالعهای دربارۀ کودکان عجیب و استثنائی انجام دادند. در واقع پرسشنامهای تنظیم کردند تا بر اساس پاسخها، این کودکان را بر اساس ویژگیهای مختلفشان دستهبندی کنند. خروجی این تحقیق نشان داد که کودکانی که خواهر یا برادری ندارند، ویژگیهای رفتاری منفیشان بیشتر است؛ یعنی تک فرزندها گرایش محسوسی به ویژگیهای نامطلوب دارند. بر مبنای همین تحقیق بود که عنوان سندرم تک فرزندی وارد علم روانشناسی کردند.
علائم بالینی این سندرم را این گونه توصیف کردند: بچههای مبتلا به سندرم تک فرزندی لوس، خودخواه، خودمحور، ناسازگار، رئیس مئآب، ضد اجتماع و تنها هستند. تک فرزندها چون از برقراری ارتباط با خواهر و برادر محرومند، در فردیتی خودخواهانه بزرگ می شوند و فقط به خود و نیازهایشان فکر می کنند. بعضاً گرایشهای ضداجتماعی پیدا میکنند. در بزرگسالی هم قادر به برقراری ارتباط سالم با اطرافیان از جمله همکار، همسر و فرزند نیستند.
تحقیقات جدیدتر بیشتر موید این فرضیه بود که تفاوت معناداری بین بدرفتارهای تک فرزند و بدرفتارهای خواهر برادر دار وجود ندارد. یعنی عوامل متنوعی بر شخصیت کودکان اثرگذار است و تعداد فرزندان، یگانه عامل تعیین کننده در شکل گیری این خصوصیات نیست. پس در خانوادههای پرجمعیت هم میتوانیم این رفتارها را ببینیم.
بالاخره با تک فرزندی چه باید کرد؟
1- باید ترتیبی بدهیم که از همان اول کار، چند فرزندی فرهنگ و تصویر ذهنیِ غالب فرزند اولمان شود: یعنی تا پیش از ورود فرزند دوم، سوم و … مرتب با خانواده های چند فرزندی _ترجیحاً آنهایی که فرزندان سازگار و خوش و خرمی دارند_ در رفت و آمد باشیم. به فرزندمان بفهمانیم که خانواده یعنی همین! اگر این طور بشود و این تصویر، تصویر غالب ذهنی فرزندمان شود به احتمال زیاد، خودش به شما درخواست آبجی داداش خواهد داد!
2- هر چه زودتر برای فرزند دوم، سوم و … دست به دعا شویم: یعنی قبل از این که شیرینی های کاذب تک فرزندی به کام بچه ی اول مزه کند و در واقع به سندرم تک فرزندی مبتلا شود. اگر فاصلۀ سنی بین بچهها زیاد شود، مثلاً آن قدر زیاد که بچۀ بزرگتر وارد دورۀ رشد دوم شود، به مراتب سختتر فرزند جدید را تحمل میکند.
جمعبندی
نباید فراموش کنیم که کش و قوس، جزء ذات روابط انسانی است. از این دو اصل پیشگیرانه نمیتوان انتظار معجزه داشت و گمان کرد که چالش های خواهر برادری را به صفر خواهد رساند؛ بلکه در بهترین حالت این چالشها را به حد قابل تحملی تخفیف خواهد داد. برای مدیریت چالش های ناگزیری که با آن روبرو میشویم، شما را مجدداً به وبینار فوق الذکر و کتاب خواهر برادرهای سازگار ارجاع میدهم.
امیدواریم که توانسته باشیم کشمکش درونی شما با خودتان را به نفع آن نیمۀ نی نی دوست مغلوبه کنیم. و مصمم شوید که همین الساعه برای آبجی_داداش دار شدن فرزند اول تان دست به دعا شوید!
امید داریم که ایران عزیزمان همیشه فرزندان جوان و بانشاطی داشته باشد.