تا به حال این جملات را شنیدهاید؟ همۀ اینها ساختارهای غلط ذهنی هستند که باید بشکنید:
«نمرت 19 شده؟ کی توی کلاست 20 شد؟»
«من همیشه نمرهم بد میشه»
«پسرم چرا گریه کردی؟ یه مرد هیچوقت گریه نمیکنه؟»
«چقدر زیاد سوال میپرسی! کسی که زیاد سوال میپرسه یعنی خنگه!»
قالب ذهنی چیست؟
مفروضات و قوانینی که در ذهن ما حک شده را قالب ذهنی میگویند. شکستن قالب ذهنی به معنای رهایی از ساختارهای محدود است. البته تمامِ ساختارهای ذهنی غلط نیست؛ با این وجود رهایی از آن، به درک و فهممان از جهان کمک میکند. این قالبهای ذهنی، مثل عینکی هستند که از طریق آن، دنیا را نگاه میکنیم و قضاوتهایمان صورت میگیرد. مثلاً مقایسه کردن فرزندتان با بقیه یکی از اشتباهات بزرگ والدین است که در قالب ذهنی منفی جای میگیرد. پرسش و پاسخی در رابطه با همین موضوع در این لینک انجام شد و بعد از آن با حجمی از سوالات شما والدین و مربیان مواجه شدیم. تصمیم گرفتیم این موضوع را به صورت مفصل بررسی کنیم.
مثالهایی از قالب ذهنی
- «بچههای خوب، بچههای بد…»: بسیاری از بچهها یاد میگیرند که بعضی رفتارها «خوب» یا «بد» هستند. گاهی اوقات قالب ذهنی براساس تشویق و تنبیههایی است که شکل گرفتهاند.
- «پسرها باید، دخترها باید…»: بخشی از ساختارهای ذهنی، براساس جنیسیت هستند. مثلاً پسرها قوی هستند و دخترها ضعیف. یا اینکه «مرد که گریه نمیکنه».
- «دنیا جای ترسناکی است»: دنیا را ترسناک دیدن به خاطر بیان تجربیات اطرافیانشان است. این بچهها وقتی وارد مدرسه و جامعه میشوند، مدام استرس دارند.
- «حق همیشه با بزرگتر است»: خوشبختانه این ساختار غلط، امروزه کمتر شده است. درست است که ما بزرگترها دانش و قدرت بیشتری داریم؛ اما دلیل نمیشود که حق همیشه با ما باشد.
- «موفقیت برای بقیه است»: این قالب در ذهن خیلی از ما است که ممکن است در ذهن فرزندانمان هم نفوذ کرده باشد.
ویژگی ساختارهای ذهنی چیست؟
فردی: بر اساس سبک زندگی و آداب، قالب ذهنی منحصر به فرد است.
قابل تغییر: ساختارها و قالبهای ذهنی با گذشت زمان میتوانند تغییر کنند.
غیر قابل مشاهده: اینها را نمیتوان به صورت مستقیم مشاهده کرد.
تاثیر گذار: بر تصمیمگیری، رفتار، نحوۀ تعامل با اطرافیان و در کل بر روی جهان تاثیرگذار هستند.
آجر به آجر قالبهای ذهنی چطور ساخته میشوند؟
- آداب: آداب و رسوم خانوادهها یکی از دلایل شکلگیری آنها است. در بعضی از خانوادهها تعصب نژادی هنوز برقرار است. بارها از بچهها شنیدهایم که گفتهاند :«بچههای قومیت ایکس خنگ هستن» یا «اهالی محلۀ ایگرگ باادب نیستن»
- تربیت: در تربیت خانوادگی بعضیها این امر رایج است که مدام به فرزند خود میگویند: «تو نمیتونی» یا «تو بلد نیستی». همین دو جملۀ در ذهن بچهها نهادینه میشود و ناخودآگاه به این درک میرسند که توانایی انجام هیچ کاری را ندارند.
- آموزش و پرورش: مدرسه، دانشگاه و موسسات مختلف به والدین و فرزندان باورها و قالبها را یاد میدهند.
- آموزههای دینی: اعتقادات، یک سری قوانین را شکل میدهند. مثلاً در مورد پاکی و نجسی؛ خانوادهها به قدری درمورد تمیزی بچهها تذکر میدهند که رفتهرفته تمیزی تبدیل به وسواسی میشود.
- رسانهها: رسانههای مختلفی مثل تلویزیون و فضای مجازی، در شکلگیری و تقویت قالبها موثر هستند.
چرا باید قالبهای ذهنی را بشکانیم؟
- کاهش افکار منفی: ساختارهای ذهنی منفی میتوانند منجر به کاهش اعتماد به نفس و ایجاد اضطراب در کودکان شوند. مربیها و والدین با شکستن این قالبها میتوانند به فرزندان خود کمک کنند تا بر افکار منفی غلبه کرده و بر روی تواناییها و نقاط قوت خود تمرکز کنند.
- افزایش خلاقیت: قالبهای ذهنی اکثراً محدود هستند. مثلاً فرض کنید فرزند شما مسئله ریاضی که چند روش دارد را همیشه به یک روش حل میکند. در واقع مغز بر اساس مکانیزم “خود سازمانده” عمل می کند. اگر از او بخواهید روش حلش را عوض کند، باعث میشود در انتخاب راه حل خلاقیت به خرج دهد.
- حل بهتر مشکلات: گاهی مواقع قالبهای ذهنی، راه مناسب و سادهای برای حل مشکلات نیست. با شکستن ساختارهای محدود ذهنی، میتوان مسائل را بهتر حل کرد.
- بهبود ارتباط با بقیه: فرض کنید بچهها قصد دارند بازی که با آب سروکار دارد را انتخاب کنند. فرزند شما از خیس شدن احساس خوبی ندارد؛ همین یک قالب ذهنی محدود است. اگر فرزندتان این را بشکند و به بچهها ملحق شود، ارتباطش با بقیه بهتر میشود.
- افزایش نشاط و شادی: خانوادهای را فرض کنید که برای بیرون رفتن لیستی از قوانین را دارند. این خانواده برای هر بار بیرون رفتن به قدری به خاطر قوانین اذیت میشود که دفعه بعد هیچ کدام حوصلهای برای گردش و تفریح ندارند. اما اگر این قوانین محدود شوند، خانواده میتواند با خیال راحت به تفریح بپردازد. همین امر باعث افزایش نشاط میشود.
شکستن قالب ذهنی؛ قدمی در جهت رشد و تغییر
ساختار و قالب ذهنی میتوانند ما را در برابر تغییر مقاوم کنند. همچنین میتوانند از پذیرش ایدههای جدید جلوگیری کنند. بارها شنیدهاید که میگویند: «موفقیت برای پولدارها است.» همین کلیشه در ذهن کودکانمان هم حک شده است. بچهها به این باور میرسند که اگر ثروتمند نباشند، نمیتوانند موفق شوند. به همین خاطر دست از تلاش برمیدارند. برای شکستن قالبهای ذهنی منفی باید قدم به قدم اقدام کرد. یک دفعه نمیتوانید ذهنیت خود یا کودکتان را تغییر دهید. پس در این مسیر صبور باشید. علاوه بر اقداماتی که در ادامۀ مقاله میخوانید، بستۀ جامع توسعه مهارتهای فردی به مدت بیش از 7 ساعت تهیه کردهایم. میتوانید همین حالا از این لینک بسته را تهیه کنید. علاوه بر این بسته، دو کتاب الکترونیک تفریح مادری و عزت نفس هم به شما تقدیم میشود.
قدمهایی در جهت مدیریت قالب ذهنی
همانطور که گفتیم از قالب ذهنی برای درک و فهم دنیای اطراف استفاده میکنیم. اگرچه این قالبها کمک میکنند تا با محیط سازگار شویم؛ ولی بعضی وقتها باعث ایجاد تعصب، کلیشه و قضاوتهای غلط میشود. مدیریت این ساختارهای ذهنی بسیار مهم است. اولین قدم برای مدیریت آنها، آگاهی از وجودشان است. به این فکر کنید که چه باورهایی دارید و این باروها از کجا نشات گرفتهاند. دومین قدم شک است. به جای پذیرش بیچون و چرا، باید باورهای خودمان را به چالش بکشانیم. سومین قدم، پیدا کردن اطلاعات جدید است. سعی کنید اطلاعات را از منابع مفیدی مثل کتابها و مجلات و مستندها دریافت کنید. آخرین قدم یادگیری فعال است. یادگیری فعال، مثل مطالعه و بحث با افراد باسواد است. با این چند قدم میتوانید درست و غلط بودن قالبهای ذهنی را تشخیص دهید.
تفاوت باور و قالب ذهنی
باور، به یک ایده، اعتقاد یا حقیقتی گفته میشود که افراد آن را برای خود پذیرفته و به عنوان بخشی از جهانبینی خود در نظر گرفتهاند. باورها میتوانند ثابت و پایدار باشند و در طول زمان تغییر خاصی نکنند. علاوه بر آن معمولاً به صورت آگاهانه در ذهن افراد وجود دارند. ساختار و قالب ذهنی مجموعهای از باورها، انتظارات و فرضیههای پیشفرض هستند که به صورت ناخودآگاه و غیر ارادی بر نحوۀ تفکر و رفتار تاثیر میگذارند.
برای مثال:
«ضعفِ من در محاسبات ریاضی است.»: فرزندتان این باور را دارد که در درس فارسی عملکرد خوبی ندارد.
«ضعفِ من در همۀ درسهایم است.»: ساختار ذهنی فرزند شما است. همانطور که گفتیم ساختارهای ذهنی پیچیدهتر از باورها هستند.
جمعبندی
بیشتر سختیهایی که فرزندانِ ما متحمل میشوند، به خاطر ساختارهای ذهنی غلط است. چه اشکالی دارد اگر کودکمان امروز بیشتر بازی کند؟ چه اشکالی دارد اگر حین بازی در عین احتیاط و مراقبت، لباسش کثیف شود؟ مگر چه اتفاقی میافتد اگر مشقهایش را کمی دیرتر بنویسد؟ وقتِ شکستن قالبهای ذهنی رسیده است. دستورالعملها و اقداماتی در این مقاله گفته شد. با عمل به آن قدم بزرگی در جهت رشد و تغییر خودتان و فرزندانتان بردارید.