زمین بازی جدید تعلیم و تربیت خوب است یا بد؟
بررسی ایده طراحی زمین بازی جدید در عرصه تعلیم و تربیت
احمد رضا اعلایی
علیرضا اخلاقی
در مقاله حاضر، بررسی ایده طراحی زمین بازی جدید برای ایجاد تحول در عرصه تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق، مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته با صاحب نظران این عرصه بوده است.
در این مقاله پس از بررسی مجموعه تمدن امام خمینی ره، مجموعه مکتب اسلامی، مدرسه یاوران ولایت و مدرسه قرآن و عترت علیه السلام که نمونه های هستند که با این ایده در حال فعالیت هستند، نظرات کارشناسان مورد بررسی قرار گرفته است و سپس رهیافت هایی برای بهبود اثر بخشی این ایده ارائه شده است.
کلید واژه ها: زمین بازی جدید، تحول آموزش و پرورش
مقدمه
ایده ی مدرسه، زاییده دوره ی مدرن است. برای فهم این ایده، باید دوره ی مدرن را خوب شناخت و این ایده را در آن بستر فهم کرد. دوره ی مدرن، دوره ای است که بر اساس یک سری نیازها، اقتضائات و پیش فرض ها تولید شد، در ادامه نیازها و اقتضائات جدیدی را تولید کرد و بر همان اساس پارادایمی شکل گرفت. بعد از آن همه چیز با عینک مدرن فهم و با پیش فرض های آن سنجیده می شد؛ غذاخوردن، آداب معاشرت، اقتصاد، حکومت و حتی آموزش و پرورش. هر چقدر ساختارها پیچیده تر و بزرگ تر می شد، علی رغم تاثیر گذاری عمیق تر، این عینک کمتر به چشم می آمد به نحوی که تمدن های سنتی و مذهبی را هم تحت تاثیر قرار دادند.
نگرشهای متفاوت دربارۀ آموزش و پرورش
ورود ابزارها و در پی آن ابزارهای دوره ی مدرن، مسیر را برای مدرنیزاسیون افکار و سبک زندگی هموار کرد. جامعه ی سنتی و یا مدرن ستیز، رویکردهای متفاوتی اتخاذ کردند. برخی از داخل پارادایم و با همان پیش فرض ها سعی کردند، نهادها و ابزارها را اصلاح کنند، به نوعی مدرن شدن افکار را یا نادیده گرفتند و یا گریز ناپذیر دانستند. برخی سعی کردند از زمین بازی مدرنیته خارج شوند یعنی تمامی پیش فرض ها را کنار بگذارند و ایده ای جدید، نهادی متفاوت با پیش فرض هایی اصیل (سنتی و مذهبی) طراحی کنند. برخی با رجوع به سنت ها و نهادهای سنتی، سعی در بازسازی این ایده ها داشتند. برخی باز از خود غرب ایده گرفتند که به سبب بن بست های به وجود آمده، طرحی جدید با پیش فرض هایی جدید درانداخته است.
این تفاوت رویکردها، هم چنان هم در حیطه عمل بروز می کند. برخی معتقدند که بازی کردن در زمین بازی فعلی تعلیم و تربیت رسمی نتیجه ای ندارد و برای رسیدن به فضای مطلوب یا باید سیستم را به طور کامل از اول طراحی کرد یا از سیستم های جایگزین برای رسیدن به هدف استفاده کرد. حتی شاید بتوان گفت جذابترین و انقلابیترین ایده نیز برای تحول خواهان، خروج از زمین بازی موجود است؛ به این معنی که تمامی پیش فرضها و ساختارهای موجود را کنار بگذارند و خود، زمین بازی جدیدی ترسیم کنند و البته موافقان و مخالفان بسیار تند و تیزی دارد.
البته نامرئی بودن عینک مدرن، در اینجا هم چالش ساز است. یعنی برخی تصور می کنند، زمین بازی جدیدی خلق کرده اند، اما در همان زمین بازی مدرن، بازی می کنند و صرفا اصلاحات شکلی ای صورت داده اند که دخلی به ماهیت و پیش فرض ها ندارد.
بررسی چند نمونه فعال در زمینه طراحی زمین بازی جدید
در مسیر تحقق تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی برخی دل به دریای عمل زدند و زمین بازی جدیدی را طراحی کردند؛ برای نمونه مسجد مدرسه ها در فضای امروز تعلیم و تربیت، از پررنگترین و انقلابیترین آنها هستند که هم طرفداران و هم مخالفان بسیار پروپا قرصی دارند. موافقان و مخالفان به هیچ وجه حاضر نیستند با هم مصالحه کنند و ایدهی یکدیگر را بپذیرند، حتی در فضای عمومی هم موضعگیری افراد نسبت به این ایدهها بسیار تند است.
نوع نگاه مسجد مدرسه ها به تعلیم و تربیت و نهاد آن، به گفتهی خودشان، کاملاً متفاوت است و به همین جهت هم راه تحول را تغییر زمین بازی می دانند. البته مجموعههای بسیاری با رویکردهای مختلف، مدل مسجد مدرسه را اجرا میکنند. به همین دلیل، تلاش شد تا نمونه هایی عینی متفاوتی دیده شود و سه مجموعه مختلف بررسی شدند:
1. مجموعه تمدن امام خمینی (ره)
که در مدت چند سال تحت مسجد مدرسه در کل کشور گسترش پیدا کردند، کاملا نسبت به آموزش و پرورش موجود موضع دارند و خارج از آن ساختارسازی کردهاند.
2. مجموعهی مکتب اسلامی
که ایدهای شبیه تمدنیها دارند، هر چند که نهادی که آنها طراحی کردهاند در مسجد نیست ولی از جهت ساختاری و اصول حاکم بر آن شباهتهای بسیاری به مسجد مدرسهها دارند.
3. مدرسهی یاوران ولایت
که شاید نزدیکترین مدل به نهاد فعلی مدرسه باشد و بیشتر نگاهی اصلاحی به آن دارند تا نگاهی انقلابی و بنیادین.
4. مدرسهی دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران
نیز که به عنوان ورودی انقلابی در فضای نظری مطرح شده است، مورد بررسی قرار گرفت. این مدرسه برخلاف مسجد مدرسهها که عملگرایانه زمین بازی را تغییر دادهاند، سعی بر این داشته که با تولید علم، زمین بازی موجود را تغییر دهد.
آقایان حجت الاسلام صفر پور (مجموعه تمدن امام خمینی (ره))، هادوی (مکتب اسلامی)، خلقی (مدرسه یاوران ولایت) و اخوت (مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران) ضمن ارائه توضیحاتی در مورد مجموعه های خود به برخی سوالات پیرامون ایده طراحی زمین بازی جدید، پاسخ دادند.
5. مجموعه تمدن امام خمینی (ره)
هدف این مجموعه تمدن سازی است اما از آن جایی که موسسین این مجموعه رحِم هر تمدنی را تعلیم و تربیت آن می دانند، لذا از تعلیم و تربیت آغاز کردهاند. مجموعه تمدن امام خمینی ره که مبانی خود را از مبانی فلسفی عرفانی حضرت امام (ره) گرفته است دارای دو مولفه کلیدی می باشد که عبارت است از:
- مسأله محور بودن
- تربیت در بستر جهاد
از جمله مسائل روز این مسجد مدرسه مساله سلامت و جهاد اقتصادی است.
6. مجموعه مکتب اسلامی
به عقیده موسسین این مجموعه ساختار آموزش و پرورش فعلی دارای مشکلاتی از جمله : حفظ محوری، نبودن علم نافع ، تعلیم منهای تزکیه و کنکور محوری است. مکتب اسلامی تفاوت بنیادی خود با آموزش و پرورش را تمرکز بر روی بحث “فطرت و جوشش از درون” می داند.
یکی از مباحث قابل توجه در اداره این مرکز استفاده از الگوهای متنوع اقتصادی است. این مجموعه خدمات فرهنگی و آموزشی خود را به صورت رایگان ارائه میدهد. خانوادههای دانش آموزان هم به صورت داوطلبانه به هر میزانی می توانند مشارکت مالی داشته باشند. هم چنین صندوق قرض الحسنهای تاسیس شده که میتوان سرمایهها را به صورت قرض یا سرمایه گذاری در آن قرار داد. مجموعه با این سرمایهها اقدام به کارهایی مثل دامداری کرده و هزینههای خود را از این طریق تامین میکند. همچنین این مجموعه تلاش دارد مساله وقف و نذر فرهنگی را احیا کند. مکتب اسلامی اقدام به تولید محصولات غذایی سالم میکند و خانوادههای دانش آموزان خود را موظف میدانند از این محصولات به جهت حمایت از آن خریداری کنند.
7. مدرسه یاوران ولایت
این مسجد مدرسه به دنبال ایجاد یک پایلوت صحیح است که از نظر علمی متقن باشد و در عمل هم پیاده شود و بعد آن را تکثیر کند. در نهایت درکنار ساخت پایلوت، بتواند به آموزش و پرورش هم کمک کند. این مجموعه دو رکن اساسی دارد که عبارتند از :
- استعداد محوری
- مربی محوری
این مرکز برای پرورش جسم، خیال، عقل و قلب دانش آموزان برنامههایی را طراحی کرده است. این برنامهها برای آموزش کار تیمی در این مجموعه در نظر گرفته شده است.
مدرسه قرآن و عترت علیهم السلام
این مجموعه که محوریت کارهای خود را قرآن قرار داده است، المیزان را محور فهم های قرآنی خود می داند.
دغدغه اصلی این مدرسه قرآن محور را می توانیم از صحبت های موسس این مجموعه، آقای اخوت، دریافت :
«ما شعاری داریم: اگر آدم بخواهد کاری کند، خدا راه را باز میکند. اگر انگیزهی قطعی داشته باشی و پلهای قبلی را خراب کنی، میشود. یک نوع رندی میخواهد. آدمها باید بفهمند که خدا، خداست و کلام خدا، کلام خداست. حتی کلام معصوم را هم باید با کلام خدا بسنجید. ( البته شأن معصوم محفوظ است). راه عقلانی برای کسی که میخواهد شروع کند این است که شش ماه دیدبانی کند. همهی کسانی که در این حوزه کاری کردند را ببیند. یک رصد کامل داشتند. بعد از بین اینها با توجه به نیاز، انتخاب و گزینش میکنند.
بیاید وارد اصل قرآن شویم. واقعا قرآن معجزه است. اگر الآن به قرآن رجوع نکنیم مجبوریم زیر بار حرف آمریکا برویم. زیرا موضوعات مبتلابه در روایات نیست. باید به قرآن برگردیم تا بتوانیم از روایات هم درست استفاده کنیم و به نظام برسیم. با 4 روایت نمیشود دستگاه درست کرد ولی اگر قرآن باشد با همان 4 روایت هم میتوان دستگاه درست کرد. باید به این نقطه برسیم که بدبخت و بیچارهایم و برویم قرآن بخوانیم. مشکل این نیست که روش فهم قرآن نداریم، بلکه مشکل این است که اصلا احساس نیاز به خواندن قرآن نداریم. مشکل این است که قرآن نمیخوانیم.»
نسبت گیری شخصیتهای فعال عرصهی تعلیم و تربیت با این ایده
این ایده در مصاحبه با فعالین دیگر حیطه ها و افرادی که خود نماینده این ایده محسوب نمیشوند نیز مورد سؤال قرار گرفت تا نسبتشان را با آن، بیان کنند. در نسبت سنجی با این ایده نظرات در سه دسته کلی قرار می گیرد:
- افرادی که ایده مذکور را به عنوان یک ایده تحولی لحاظ نمی کنند.
- کسانی که ایده مذکور را مثبت میدانند در مجموع و اثرگذار ولی در شرایط فعلی برای آن اولویت قائل نیستند.
- دسته سوم علاوه بر اثرگذار بودن ایده مذکور در فرآیند تحول و تحقق تحول در نظام تعلیم و تربیت برای آن اولویت نیز قائل اند.
نظرات منفی نسبت به ایده تحولی طراحی زمین بازی جدید
یکی از دلایلی که برخی معتقدند این ایده ثمر بخشی لازم را ندارد عدم پذیرش طرفین است. به این معنی که آموزش و پرورش مدل های جدید را به رسمیت نمی شناسد و آنها، آموزش و پرورش را قبول ندارند. فلذا به جای تمرکز بر روی بسترهای جدید، بهترین کار این است که صاحبنظران با بدنه جامعه مشارکت داشته باشند تا الگویی ارائه دهند.
همچنین برخی کارشناسان معتقدند که تحول باید ایجاد بشود؛ ولی باید این تحول تدریجی باشد و برای سلیقههای خاص مثل مسجد مدرسه و… ایجاد کند. در این تصویر نقش آموزش و پرورش مثل نخ تسبیح است که سلیقههای مختلف را به هم پیوند میدهد.
برخی در رد این ایده میگویند: «لزوما ساخت زمین بازی جدید، تحول نیست که ترک زمین بازی کردن است. این ایدۀ باید حمایت حاکمیتی داشته باشد. سازمان تبلیغات برای رفع خلاء های آموزش و پرورش و ارشاد تشکیل شد. دلیل این که سازمان تبلیغات در این عرصه موفق نبوده یک دلیل ساده دارد، آن هم این است که آموزش و پرورش ما متمرکز است. ساختار فعلی آموزش و پرورش هم آنقدر بداخلاق نیست، که رهایش شود. توسعه مسجد مدرسهها به عنوان یک الگو از این باب که تجربههایی برای بهبود مدارس آینده حاصل کند، خوب است؛ ولی نمی توان آن را به عنوان یک مسیر تحولی به رسمیت شناخت.»
از دیگر دلایلی که با این ایده مخالفت میشود، مزیتهای آموزش و پرورش فعلی است. برخی صاحب نظران معتقدند آموزش و پرورش مجموعا به لحاظ روح حاکم، جزو اسلامیترین ساختارهای کشور است. وقتی فارغ از ساختارها، نتایج و پیشینهاش مورد بررسی قرار گیرد، به نسبت جامعه همچنان پرورش دهندهی آدم های خوبی است و کارکردش را دارد.
گفتنی است طراحی زمنی بازی جدید با نگاه حکومتی ناسازگار است. کسانی که به سراغ این ایده میروند، دو دسته هستند:
- کسانی که صاحب نظریه هستند
- کسانی که مشکل را میبینند و میگویند ما برویم مدرسه بزنیم ولی ایده ندارند. میگویند حالا که این مشکل هست این کار را بکنیم.
فلذا کارشناسانی که مخالف این ایده هستند بر این باورند که هر تغییر و اتفاق مثبتی در دل همین سیستم، موجود است. نمیتوان تمام زیر ساختها را خراب کرد و همه چیز را از اول ساخت. مشکلی که ایجاد می شود این است که دانش آموزانی که در فضاهای جدید خارج از سیستم تربیت میشوند؛ چون در فضای بسته تربیت شدند، فضای فکری متفاوتی دارند و در آینده نمی توانند در جامعه آن طور که باید و شاید اثرگذار باشند.
نظرات مثبت ولی اولویت نداشتن این ایده در شرایط فعلی
یکی از دلایلی که برخی برای این ایده اولویت قائل نیستند این است که بعضی از فعالین این ایده فکر میکنند در حال تغییر زمین بازی هستند. ولی در واقع در همان زمین بازی، بازی میکنند؛ مثلا افزایش شعب مدارس شبه دولتی. شما همان مدارس دولتی را با شکل کوچکتر اجرا میکنید مثل (مدارس) صدرا، آستان قدس، سپاه.
برخی کارشناسان این ایده را با نگاه تمدنی میپسندند و معتقدند برخی باید با این ایده پیش بروند تا یک نقشه دوم تهیه شود تا اگر فرصتی پیش آمد و آنها هم رشد کافی داشتند، بتوانند ساختار جایگزین شوند. یکی از راههای حرکت به این سمت با این رویکرد دیالوگ با نظامهای بدیل است. ساختارهای بدیل می توانند به عنوان ناقد، طرف گفتوگو باشند و کمکی کنند تا با حفظ ساختار موجود تغییر ایجاد شود.
نظرات مثبت و قائل به اولویت بودن این ایده نسبت به سایر ایده های تحولی
کارشناسانی که با این مدل همراه اند، معتقدند این ایده های جدید می توانند جریانساز باشند ولی باید دقت کرد که این ها الگوهایی هستند که خارج از فضای رایجاند. پس باید به لوازم آن توجه ویژه ای شود. به عنوان مثال باید مشخص باشد که این ساختارهای جدید : با چه معیارهایی رصد میشوند، به چه کسی باید پاسخگو باشند، معیار موفقیت و عدم موفقیت آن ها چیست و در بلند مدت چه تاثیراتی داشته اند.
برخی قائل اند اگر این ایده بخواهد ثمر بخش باشد نیاز به ترکیبی از چند کار : الگو سازی، حمایت و طراحی و زمین بازی جدید دارد. زمین بازی جدید باید ایجاد شود و اگر نه رشدهای جدید اتفاق نمیافتد و همه در فاز قبلی، تکرار میشوند.
هم چنین کارشناسان قائل اند می توان این ایده را با طراحی یک نهاد موازی که هم آموزش و پرورش را به رسمیت می شناسد و تلاش دارد به بهبود آن کمک کند و هم ساختارهای نوین را می پذیرد و سعی می کند مدل های موفق را شناسایی و تقویت کند، اجرایی کرد.
جمع بندی نظرات تخصصی فعالان
- تمامی اساتیدی که با زمین بازی موجود مشکل داشتند و به دنبال زمین بازی جدید میگشتند، در چند ویژگی با یکدیگر مشترک بودند:
- نسبت به غرب و نهادهای برساختهی آن مطلقا موضع منفی داشتند. یعنی ایدههای منتج از غرب و علم غربی را کاملا مطرود میدانستند.
- نگاه تمدنی و کلنگر در میانشان بسیار پررنگ بوده و هست. بر همین اساس عمدتا در مدرسه و یا بحث تربیت خلاصه نشدهاند.
- نیروی انسانی و معلم در مدلهایشان بسیار محوری است. توجه ویژه به خانوادهها و نیروهای مردمی دارند.
- با توجه به اینکه از ساختارهای رسمی ناامید شدهاند، کاملا به ساختارهای غیررسمی و مردمی روی آوردهاند و به مدلهای اقتصادی درونزا و مردمی توجه ویژهای دارند. بسیار صریح و شجاع هستند. همین باعث شده تا دشمنان زیادی داشته باشند و خودشان هم شمشیر را برای ساختارهای رسمی از رو بستهاند. هرچند که متاسفانه گاهی با یکدیگر نیز سر جنگ دارند.
رهیافتها (نسبتگیری با ایده طراحی زمین بازی جدید)
رادیکال ترین ایده، ایجاد زمین بازی جدید است. چرا که این ایده تیغ تیزی دارد و ساختارهای موجود را به سرعت زخمی میکند. به همین دلیل هم برای سیستمهای سنتی و دولتی بسیار وحشت زاست، به سرعت علیه آن جوسازی می شود و ایجاد جریان می کند. آنهایی که ضعیف هستند، به مرور از میدان به در میشوند و آنهایی هم که خود را به بدنهی حاکمیت متصل کردهاند و یا خاستگاهی مقتدر دارند، به حیات خود ادامه میدهند و به عنوان دشمن همیشگی باقی میمانند.
شاید از حیث ساختاری، این ایده بیشتر یک تهدید باشد تا یک فرصت. اما واقعیت امر این است که در بسیاری از موارد، تحول بنیادین از ترسیم یک زمین بازی جدید شروع میشود. بنابراین برای دستیابی به تحول بنیادین، باید ساختارها در مقابل این جنس ایدهها، منعطفتر و همراهتر باشند و حتی خود، زمینهای برای ایجاد چنین موضوعاتی فراهم کنند.
آینده از آن زمینهای بازی جدید
کمتر کسی فکر میکرد اختراعات دیروز، زندگی امروز را به گونهای تحت تاثیر قرار دهند که زندگی بدون آن ها محال باشد. این امر در تعلیم و تربیت نیز صادق است، زمینهای بازی جدید زمانی به مثابه یک تهدید شناخته میشدند یا کسی آنها را جدی نمیگرفت، آینده از آن همین زمینهای بازی جدید است. اگر آموزش و پرورش آنها را جدی بگیرد و نسبت درستی برقرار کند، میتواند به تحول، اصلاح و بقای خود امید داشته باشد. در غیر این صورت دیر یا زود این ایدهها با جنگ و خونریزی فراوان و تلفات بسیار، جای او را خواهند گرفت. اقبال بسیار مردم به مسجد مدرسهها، هوم اسکولها و نقدها و نارضایتیهای بسیار نسبت به آموزش و پرورش موجود، زمینه را برای این انتقال قدرت فراهم کرده است.
برخی ویژگیهای زمین بازیهای جدید
در مورد این ایدهها و صاحبان آنها، بعضا ویژگیهای مشترکی وجود دارد. ویژگیهایی که اگر در مسیر صحیح قرار نگیرند، میتوانند همانقدر که مفید هستند مضر هم باشند. البته راه حل بیشترین و بهترین استفاده از این محورها نیز، در دل خودشان نهفته است. این ویژگیها شامل محورهای اصلی زیر هستند:
ساختار شکنی
اساسا افراد برای داشتن چنین ایدههایی باید تا حدودی ساختارشکن باشند. برخی بسترها به خودی خود این افراد را تولید میکنند. در فضای رسمی دانشگاهی و حوزوی، مجموعههای نخبهپرور و مراکز نوآوری، زمینهی خوبی برای رشد چنین افرادی فراهم است. در فضاهای غیر رسمی هم اصولا فضاهای سنتی و مذهبی که موضع سختی نسبت به مظاهر مدرن و ساختارهای رسمی دارند، ظرفیت خوبی برای رشد چنین افرادی دارند. برای اینکه ساختار شکنی منجر به ایده زمین بازی کارآمد شود، باید در مسیر درستی قرار گیرد. در واقع باید به طور صحیحی شناسایی، راهبری و ارزیابی شود. ساختار شکنی سه ابزار دارد:
- شناسایی: یکی از پیچیدهترین کارها برای استفاده از ظرفیت ساختارشکنها، تشخیص آن هاست. افراد بسیاری قابلیت های بالایی دارند؛ اما چون تشخیص داده نمیشوند، این استعداد در آنها سرکوب شده یا هرز میرود و کسی هم از آن با خبر نمیشود. به نظر می رسد باید جایی وجود داشته باشد تا این افراد انگیزه بروز پیدا کنند. یکی از بهترین فضاها برای چنین اموری، رویدادها، شبکهها و به طور کلی بسترهایی است که ویترینهایی برای نمایش طرحها و ایدههای جدید فراهم میکند.
- راهبری: این افراد برای نوآوری، تحول و فتح قلههای جدید بسیار کارآمد هستند، به شرط اینکه زمینهی خوبی برای حفظ و شکوفایی آن ها ایجاد شود.
- ارزیابی: در این میان سازوکار ارزیابی، به همان اندازهی شناسایی تعیین کننده است.
ستیزمحوری
یکی از راهبردهای محوری در نگاه طراحان زمین بازی های جدید، این است که با هر آنچه هست باید جنگید و آنها را کنار گذاشت. معمولا این جبههگیری اولیه، مانع از رصد و ارزیابی درست وضعیت موجود میشود. همین امر موجب میشود، زمین بازی طراحی شده، واقعیتهای موجود را نادیده بگیرد و قابلیت پیادهسازی عمومی در جامعه را نداشته باشد. برای حل این مسأله، واسطهای نیاز است. واسطهای شبیه همان استاد راهنما یا راهبر که ساختارشکنان را آمادهی ورود به جامعه میکرد، اینجا هم باید مجموعهای وجود داشته باشد که ایدهها را بر واقعیتهای موجود بنشاند؛ اما پیچیدگی در این مقام بیشتر است.
شفاهی زدگی و بحران مدلسازی
یکی از چالشهای مهم این مدلها تکیه بر تجربیات و ذهنیات شفاهی است. بسیاری از یافتههای ارزشمند و حتی مبانی و اصول آن ها، تدوین نشده است و مدلی هم برای تدوین وجود ندارد. معمولا برای شناخت این مدلها، باید به سراغ یک فرد خاص بروید و گفتوگوهای او تنها منبع موجود است. این شفاهی محوری بودن مدل، آن هم مبتنی تنها بر یک نفر، این آسیب را به دنبال دارد که دائما دستخوش تغییر می شود و قابلیت نقد و انتشار آن بسیار پایین میآید.
یکی دیگر از آسیبهای شفاهی زدگی، انحراف در مرحلهی توسعه است. چرا که هیچ منبع و اصلی وجود ندارد که افراد خود را با آن تطبیق دهند و ارزیابی کنند.
آسیب دیگر این است که در مرحلهی تطبیق، اقتضائات بسیاری وجود دارد. زمانی افراد میتوانند موقعیتها را تحلیل کنند و مدل را بر اساس آن بومی کنند که اصول و مبانی آن را بدانند وگرنه محکوم به ظاهرگرایی خواهند بود و بعد از مدتی تضاد مدل با زمانه و اقلیمش بسیار خواهد شد.
راه حل اصلی؛ ساختارسازی
برای ریشهدار شدن و با ثبات شدن زمینهای بازی جدید، گریزی از ایجاد ساختار نیست. حال میتواند این ساختار به انقلابیترین شکل ممکن، ساختارهای قبلی را از بین ببرد و خود جایگزین آنها شود.
اگر زمانی آموزش و پرورش رسمی، ظرفیتی را برای مطالعه، ارزیابی و ارتقاء این مدلها تعریف کنند، قطعا بالاترین ظرفیت برای تحول ایجاد شده است؛ اما تا رسیدن به این مهم باید چند نکته مد نظر قرار گیرد:
- ایجاد ساختار قانونی منعطف در مجلس و شوراهای عالی، بدین معنا که در خود قوانین موجود، ظرفیتی برای وجود چنین مدلهایی پیش بینی شود. البته بوروکراسی بسیار دستوپاگیر نیز در آموزش و پرورش موجب می شود. بسیاری از این مجموعهها از گرفتن مجوز صرف نظر کنند. وجود مجموعههای شتاب دهنده که واسطهای برای تسهیل این روند باشند، این رویا را به تحقق نزدیکتر میکند.
- میدان دادن به این ایدهها و افراد، قدرت خطر کردن و کمی انعطاف برای پذیرش سلیقههای متفاوت میخواهد. قطعا نهادهای سیاستگذار مانند شوراهای عالی میتوانند وزارتخانه و نهادهای مجری را مکلف به پذیرش چنین الگوها و ایدههایی کنند.
- توجه ویژه مدیران به بسترهایی که افراد ساختارشکن تربیت میکنند و ارتباط ساختار و غیرساختاری با آنها، ظرفیت آنها را برای پذیرش، بالا می برد.
- جلب توجه ساختارهای نظری به سمت این ایدهها، موجب رشد آنهاست. شاید زمینهای بازی جدید توان اثبات خود را برای طیف علمی، دانشگاهی و حوزوی نداشته باشند تا مورد مطالعه قرار بگیرند. اما ساختارهای رسمی و رسانه دو بازوی مهمی هستند که میتوانند دغدغههای علمی را به آن سمت بکشانند. توجه نظریه پردازان کمک میکند تا خلأهای تئوریک در این فضا پر شود و آرام آرام این الگوها به مدلهای منتشر شونده تبدیل گردند.
نتیجه گیری
در پژوهش حاضر، ابتدا به بررسی چند مجموعه که با این ایده تلاش داشتند تحول مطلوب در عرصه تعلیم و تربیت را رقم بزنند، پرداخته شد. سپس با مصاحبههای نیمه ساختیافته با صاحبنظران رویکردهای آنها نسبت به موضوع بررسی این ایده برای تحوّل در عرصه تعلیم و تربیت، اخذ شد. در این مصاحبهها فهمیدیم که شخصیتهای فعال عرصۀ تعلیم و تربیت یا این ایده را تحولی نمیدانستند، یا آن را ایده خوبی می دانند. در نهایت با بررسی این تجربیات و نظرات رهیافتهای پیشنهادی برای بهبود روند این حرکات و چارچوب بخشی به آن ارائه شد.
سپاسگزاری
این مقاله باز تولیدی از مقاله هفتم از پژوهش « 1+8 ایده برای تحول بنیادین آموزش و پرورش» میباشد که پیشتر به همّت گروه حوزوی بنیان مرصوص با حمایت مرکز راهبری ورثه الانبیاء انجام شده است. بدینوسیله از همه بزرگوارانی که در طرح پژوهش فوق الذکر تلاش نمودهاند سپاسگزاری میگردد.
منابع
مصاحبه با آقایان صفرپور ( از مجموعه تمدن امام خمینی ره)، هادوی ( از مجموعه مکتب اسلامی)، خلقی (از مدرسه یاوران ولایت )، اخوت (از مدرسه قرآن و عترت علیه السلام)، علی اکبریان، میرزایی (از مجموعه مهر هشتم)، میرزایی (از مجموع رزمندگان)، حبیب رحیم پور، تاجیک، نوذری، کثیری، همتی فر، صداقت زاده، آزین، ذوفن، غفاری و خانم قربان که متن آن در پژوهش « 1+8 ایده برای تحول بنیادین آموزش و پرورش» موجود میباشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.