یک مهدکودک متفاوتِ متفاوت مثل حسینیه کودک شهید چمران

نگاهی به معیارهای یک مهدکودک خوب و بررسی مهدکودک شهید چمران

 

خانواده بزرگ شهید چمران یک مهدکودک متفاوتِ متفاوت مثل حسینیه کودک شهید چمرانمهدکودک اولین محیط اجتماعی رسمی است که کودک وارد آن می‌شود. تجربه‌ای که در این محیط کسب می‌کند به‌شدت می‌تواند روی آینده‌ی او تأثیرگذار باشد. ایجاد یک حس بد در کودک می‌تواند در انگیزه و علاقه‌ی او برای ورود به سایر محیط‌های اجتماعی مثل مدرسه مؤثر باشد.

شاید شما هم دنبال یک مهدکودک خوب با ویژگی‌های یک مهدکودک ایده‌آل می‌گردید، یا پدر و مادری هستید که فرزند مهدکودکی دارید، یا مربی مهد هستید که دنبال ارتقای کیفیت کارتان هستید یا فردی هستید که می‌خواهید یک مهدکودک فوق‌العاده تأسیس کنید.
از هرکدام از این افراد که هستید، خواندن این مقاله تا انتها را به شما پیشنهاد می‌کنم.

 

در این مقاله قصد دارم به‌صورت مفصل این سرفصل‌ها را بررسی کنیم:

  • ویژگی‌های یک مهدکودک خوب چیست؟
  • سن مناسب برای ورود به مهدکودک، چه سنی است؟
  • کدام ویژگی‌های رشدی کودک در سن مهدکودک باید موردتوجه قرار گیرد؟
  • آیا حسینیه کودک شهید چمران یک مهدکودک ایدئال است؟
  • حسینیه کودک چگونه به وجود آمد؟
  • در حال حاضر برنامه حسینیه کودک چیست؟
  • مزیت‌های آموزش باز
  • تفاوت‌ها و شباهت های حسینیه کودک با شیوه مونته سوری یا سایر مدل‌های غربی مشابه
  • سایر ویژگی‌های متمایز حسینیه کودک شهید چمران از دیگر مهدهای موجود
  • چند نکته طلایی برای کسانی که می‌خواهند یک مهدکودک یا مدرسه راه بی اندازند!
  • چالش‌های ایده حسینیه کودک چه بوده؟
  • آیا با دست‌خالی می‌توان این مدل ایده را اجرا کرد؟

هرکدام از این سرفصل‌ها، جزییاتی دارد که به‌شدت توصیه می‌کنم آن را از دست ندهید!

 

ویژگی‌های یک مهدکودک خوب چیست؟

باور رایج این است که مهدکودکی خوب است که اولاً فضای شاد و شیکی داشته باشد. دوم هرچه آموزش بیشتر باشد، مهدکودک بهتر خواهد بود. پس آموزش زبان دوم، قرآن، چرتکه، موسیقی، خلاقیت و … اگر جز سرفصل‌های آموزشی یک مهدکودک باشد، یعنی مهدکودک خوب است.
شیک و شاد بودن فضا می‌تواند یکی از معیارها باشد اما باید دید میزان شیک بودن، چقدر آزادی کودک را در بازی و تجربه کردن، محدود می‌کند. برخی مهدکودک‌ها آن‌قدرگیر فضاسازی و تجهیزات گران‌قیمت شده‌اند که دیگر هدف اصلی را فراموش کرده‌اند. معمولاً برای جلوگیری از آسیب و ایجاد خرابکاری، خیلی اجازه بازی به کودک داده نمی‌شود.

اما ازنظر ما، مهدکودک خوب 3 ویژگی مهم و اساسی باید داشته باشد:

  1. مربی خوب
  2. محیط ایمن و آزاد
  3. محتوای آموزشی خوب

1. مربی خوب

مربی خوب، مربی است که خلاق و دغدغه‌مند باشد.
خلاق و دغدغه‌مند یعنی از زاویه کودک به دنیا نگاه کند. وقتی یک بزرگ‌سال به یک صندلی نگاه می‌کند، آن را جایی برای نشستن می‌بیند اما صندلی برای یک کودک معنی متفاوتی دارد. صندلی می‌تواند یک سکوی پرش باشد، یک پناهگاه یا خانه باشد. می‌شود تبدیل به اتوبوس یا اسب شود و ده‌ها چیز دیگر که همگی در ذهن کودک شکل می‌گیرد. مربی خوب باید قالب‌های ذهنی خود را بشکند و مانند یک کودک فکر کند.
اگر می‌خواهید به‌عنوان یک مربی، قالب‌های ذهنی خود را بشکنید، کارگاه شکستن قالب‌های ذهنی را از دست ندهید.

مربی خوب، مربی است که انعطاف‌پذیر و صبور باشد.
صبر شاید جز اولین ویژگی‌های فردی است که با کودک سروکار دارد. چه پدر و مادر باشد و چه مربی. کم‌تجربه بودن یا بهتر است بگوییم بی‌تجربه بودن کودک، باعث می‌شود که به همه‌چیز و همه‌کس به‌صورت یک علامت سؤال نگاه کند. همه‌چیز برایش تازه و جدید است و دوست دارد خودش با آن سروکله بزند و آزمون‌وخطا کند. از طرفی ما آدم‌بزرگ‌ها عجله داریم. دوست داریم کارها زود تمام شوند. کودک با یک بازی 5 دقیقه‌ای تا آخر روز سرگرم شود و دیگر سراغ ما نیاید. دوست داریم زودتر همه‌چیز را یاد بگیرد. به‌جای آنکه ده دقیقه بیشتر صبر کنیم تا خودش لباسش را بپوشد، در یک دقیقه آن را تنش می‌کنیم.
اما اگر صبور باشیم و فرصت کافی و متناسب با سن کودک به او بدهیم، شاهد شکوفایی خلاقیت و پرورش استقلال او خواهیم بود.
یک مربی مهدکودک خوب، باید صبور باشد تا بتواند پا به‌پای کودک راه برود، انگار خودش هم یک کودک 5 ساله است. اگر نمی‌تواند درست کاغذ را قیچی کند، کافی است به‌جای آنکه خودش کاغذ را برای او ببرد، کمی صبر کند. کودک چهار یا پنج‌ساله با چند بار تمرین می‌تواند به‌راحتی این مهارت را یاد بگیرد.

 

مربی خوب، مربی است که نسبت به کودک شناخت کافی داشته باشد.
انسان همیشه موجودی پیچیده بوده و هست. کودک هم از این قاعده مستثنا نیست. از طرف دیگر با توجه به بمباران اطلاعاتی که کودک امروزه با آن مواجه هستند، مربی باید علم و اطلاعات خود را همیشه به‌روز نگاه دارد.
اولین کاری که یک مربی باید انجام دهد، مطالعه است. مطالعه‌ی کتاب‌های تربیتی و روانشناسی ازجمله ضروریات است.

لیست کتاب‌هایی که یک مربی مهدکودک خوب باید بخواند:

از طرف دیگر برای به‌روز بودن اطلاعات و آشنایی با دیدگاه‌های جدید، شرکت مداوم در کارگاه‌های تربیتی هم برای یک مربی ضروری است. کارگاه‌های ارتباط و تعامل با کودک، کارگاه‌های آشنایی با بازی و قصه، کارگاه‌های مهارتی و کارگاه‌های تئوری تربیتی ازجمله کارگاه‌هایی است که یک مربی باید آن را بگذراند.
بسته کارگاه‌های تربیت مربی مهدکودک، می‌تواند راهنمای جامع و کاملی در این زمینه باشد.

 

مربی خوب، مربی است که نگاه مادرانه داشته باشد.
مربیگری صرفاً یک شغل نیست. اگر یک مربی بخواهد به مربی بودن مانند یک شغل کارمندی نگاه کند، نمی‌تواند در کارش موفق باشد. مربیگری به چیزی فراتر نیاز دارد. آنکه کودک را مانند فرزند خود ببینی. آن‌وقت است که می‌توانی از خطاهایش بگذری، با ناراحتی‌اش غمگین شوی و با لبخندش غرق شادی شوی.

 

2. محیط ایمن و آزاد مهدکودک

محیط مهدکودک باید دارای استانداردهایی باشد که در همه‌جای دنیا تعریف‌شده است. اگر یک ساختمان را برای مهدکودک از ابتدا بسازی به‌راحتی می‌توان این استانداردها را اجرایی کرد اما معمولاً در ایران یک خانه یا ساختمان را بعداً برای مهدکودک در نظر می‌گیرند که باید آن را ایمن‌سازی کرد.

شناسایی خطرات و ایمن‌سازی محیط
گوشه‌های دیوار، کمد، میزها، اپن آشپزخانه ازجمله مکان‌های پرخطر است که می‌توان با استفاده از فوم‌های رنگی آن را ایمن کرد.
تمامی پریزهای برق نیازمند محافظ هستند.
استفاده از بخاری به‌هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود و تا حد امکان باید از استفاده از آن جلوگیری کرد. اگر از شوفاژ به‌عنوان منبع گرمایش در مهدکودک استفاده می‌شود باید جلوی آن را ایمن‌سازی کرد.
در همه‌ی مهدکودک‌ها به کپسول آتش‌نشانی و جعبه‌ی کمک‌های اولیه نیاز هست.
بهتر است یک چک‌لیست از تمام موارد درست کنید و بررسی کنید که اصول ایمنی در مهدکودک رعایت شده یا نه؟

اصول ایمنی به زبان دیگر:

مهم‌ترین ملاک‌های ارزیابی ایمنی در مهدکودک‌ها، سطح فضای بازی، طراحی وسایل، مراقبت و نگهداری از وسایل هست.

سطح زمین‌بازی:
سطح زمین‌بازی یکی از مهم‌ترین عوامل کاهش‌دهنده میزان جراحت هنگام افتادن از وسایل بازی هست. سطح زیر وسایل بازی باید به‌اندازه کافی نرم و حجیم باشد تا هنگام سقوط بچه‌ها مانع آسیب‌دیدگی شود.
سیمان، آسفالت، سنگفرش غیر ایمن و غیرقابل‌قبول هستند. چمن، خاک و خاک فشرده نیز نامناسب هستند چراکه آب‌وهوا و نوع پوشش بچه‌ها باعث کم شدن قابلیت این مواد در محافظت از بچه‌ها می‌شوند.
سطح بازی باید عاری از آب و نخاله‌های مختلف نظیر صخره، شاخه ریشه درخت باشد تا باعث زمین خوردن بچه‌ها نشود همچنین این سطح باید فاقد موادی نظیر چوب شکسته و آهن زنگ‌زده باشد.
سطح محوطه بازی باید از مواد نرمی‌مانند خاک‌اره، شن، ماسه نرم، کائوچوی نرم شده پرشده باشد. سنگفرش ساخته‌شده از مواد کائوچوئی که ازنظر ایمنی تست‌شده باشد نیز مناسب است. سطح زیر وسایلی که کمتر از ۵.۲ متر ارتفاع دارند باید حداقل ۰۳ سانتی‌متر از مواد نرم ذکرشده پرشده باشد. در ضمن مواد نباید به‌صورت بسته‌بندی مورداستفاده قرار گیرند چون خاصیت نرم بودن و انعطاف‌پذیری آن‌ها کم می‌شود.
اگر ارتفاع بچه‌ها و سطح (مثلاً پریدن از سکو) بالاتر از ۷.۳ باشد، این سطح مناسب و ایمن نیست و باید از هرگونه پریدن و با استفاده از تجهیزات با ارتفاع بلند خودداری کرد. تا ۲ متر پشت تجهیزات نیز باید از مواد نرم استفاده کرد با توجه به بلندی سرسره و تاب استفاده از مواد نرم در اطراف وسایل قابل‌افزایش هست.
به خاطر داشته باشید استفاده از مواد نرم از بروز حوادث نمی‌کاهند همچنین هرقدر که ارتفاع تجهیزات بیشتر باشد خطر جراحت و سقوط از آن بیشتر است.

طراحی و فضا:
تجهیزات مهدکودک برای دو گروه سنی متفاوت باید طراحی شوند ۲ الی ۵ سال (پیش‌دبستانی) و ۵ الی 12 سال (کودکان مدرسه‌ای).
در مهدکودک‌های استاندارد و ایمن فضای محیط بازی این در گروه سنی، کاملاً متمایز از یکدیگر هست. به‌منظور جلوگیری از اغتشاش، بچه‌های کوچک نباید از تجهیزات بچه‌های بزرگ‌تر استفاده کنند چراکه ممکن است منجر به آسیب‌دیدگی آن‌ها شود به‌علاوه بچه‌های بزرگ‌تر نیز نباید از وسایل بچه‌های کوچک‌تر استفاده کنند چراکه وسایل کوچک و فضای اختصاص‌یافته به آن‌ها ممکن است برای بزرگ‌ترها دردسر ایجاد کند.

چند نکته که باید به آن‌ها توجه کرد:

حفاظ و نرده‌های ایمنی باید برای وسایلی که در ارتفاع قرار دارند مانند سکو نصب شود.
وسایل با ارتفاع بالاتر Cm۶۷ باید حداقل ۰۷.۲ از یکدیگر فاصله داشته باشند.
تاب، الاکلنگ و دیگر تجهیزات دارای حرکت باید در فضای جدای از محل بازی بچه‌ها قرار داده شوند.
تاب باید حداقل ۲ حفاظ داشته باشد.
هر تاب باید حفاظ مخصوص به خود را داشته باشد.
هر تاب باید حداقل ۰۶ سانتی‌متر از دیگری فاصله داشته باشد و حداقل ۶۷ سانتی‌متر از فضای سایر وسایل و نرده ایمنی فاصله داشته باشد.
این وسایل نباید دارای قسمتی باشند که خدای‌ناکرده سر، دست، پا، عضو دیگر آن‌ها داخل وسیله گیر کند.
کلیه منافذ و جاهای باز (مثلاً پله‌های نردبان سرسره) باید کمتر از ۹ سانتی‌متر باشند یا اینکه بیشتر از ۳۲ سانتی‌متر باشند.
وسایلی با قسمت‌های متحرک نظیر تاب، الاکلنگ نباید دارای قسمتی باشند که دست یا سایر قسمت‌های بدن بچه‌ها را اصطلاحاً گاز بگیرند.

نگهداری و مراقبت
فرقی نمی‌کند که بچه درخانه‌بازی کند یا در یک مهدکودک یا پارک، تمیز بودن و ایمن بودن وسایل جزء نکات ضروری می‌باشند. هیچ وسیله‌ای نباید شکسته یا خراب باشد وسایل فلزی نباید زنگار داشته باشند، وسایل چوبی نباید ترک داشته باشند یا تراشه ریز باشند.
حصار اطراف محوطه باید مرتب باشد تا مبادا بچه‌ها به‌طور ناگهان از آن خارج یا وارد آن شوند. (باحالت دو)
مواد پوشاننده سطح محیط بازی (علی‌الخصوص اطراف تاب، سرسره، چرخ‌وفلک، باید به‌طور مرتب کنترل شوند تا حالت نرمی خود را حفظ کنند.)
تجهیزات مهدکودک باید از مواد بادوام ساخته‌شده باشند که از هم جدا نشوند و در اثر تغییرات آب‌وهوا خراب نشوند. بخش‌هایی نظیر قسمت‌های سفت، قسمت‌های قلاب مانند، پیچ‌ها و یا لبه‌های تیز و انتهایی را کنترل کنید و مراقب باشید مبادا لباس بچه‌ها به آن‌ها گیر کند.

این بخش‌ها باید دائماً کنترل شوند:
اگر در مهدکودک زمین شن دارد، باید دائماً جعبه را ازنظر وجود اشیاء خارجی نظیر وسایل تیز، شیشه شکسته، سنگ‌ریزه و کنترل کنند. روی جعبه شن با یک‌لایه محافظ هنگام شب پوشیده شود تا مانع نفوذ حیوانات و حشرات به داخل آن شود.
فضای مهد را همیشه تمیز نگه‌دارید. تجهیزات را ازنظر سالم بودن چک کنید و مشکلات را بلافاصله به مسئول فنی مهد گزارش کنید. اگر بخشی از تجهیزات خراب یا ناقص هستند و یا بد کار می‌کند بچه‌ها را از استفاده از آن منع کنید و بلافاصله به مسئول خدمات یا تأسیسات مهد اطلاع دهید.

تاب و ایمنی
بیشترین جراحت در مهدکودک‌ها، هنگام استفاده از تاب صورت می‌گیرد اما رعایت چند نکته ساده احتمال خطر را هنگام استفاده از این وسیله کاهش می‌دهد.
۱. تاب باید از وسایلی نظیر کانوچو و پلاستیک ساخته شود نه فلز و چوب.
۲. بچه‌ها همواره باید روی تاب بنشینند و ایستادن روی پا یا زانو هنگام تاب‌بازی خطرناک است. آن‌ها باید با دو دست درست تاب را محکم نگه‌دارند و تا ایستادن کامل تاب پیاده نشوند.
۳. سایر بچه‌ها نیز باید از تاب فاصله بگیرند. از راه رفتن و دویدن اطراف تاب خودداری کنند.
۴. استفاده هم‌زمان از تاب توسط ۲ نفر غیرمجاز است. مگر این‌که تاب برای دو یا چند نفر طراحی‌شده باشد.

ایمنی و الاکلنگ
ازآنجاکه این وسیله حداقل نیاز به دو نفر دارد و هر دفعه بخشی از آن با شدت به زمین برخورد می‌کند، استفاده از آن در مهدهای کودک توصیه نمی‌شود مگر اینکه دارای فنر محافظ و ضربه‌گیر باشند. برای استفاده از این وسیله موارد زیر توصیه می‌شود.
۱. الاکلنگ دو صندلی دارد. هر صندلی برای یک بچه. اگر بچه‌ای سبک است نباید در طرف دیگر دو نفر را نشاند بلکه باید بچه هم‌وزن او را پیدا کنیم.
۲. هنگام بازی بچه‌ها باید روبروی هم بنشیند و نباید به هم پشت کنند.
۳. بچه‌ها باید وسیله محافظ را محکم نگه‌دارند و از لمس کردن زمین خودداری کنند.
۴. سایر بچه‌ها نیز نباید پشت یا کنار الاکلنگ هم‌بازی کنند.

ایمنی در سرسره سواری
سرسره می‌تواند یک وسیله ‌ایمن باشد، اگر درست استفاده شود.
۱. بچه‌ها باید هنگام بالا رفتن از نردبان سرسره، میله‌های دو طرف را محکم نگه‌دارند و هر بار پا روی یک پله بگذارند.
۲. نباید از خود سطح سرسره برای بالا رفتن استفاده کنند.
۳. پایین آمدن با سر یا شکم کاری بس خطرناک و غیرمنطقی است.
۴. هر بار باید یک نفر روی سطح سرسره باشد و استفاده گروهی از سطح سرسره خطرناک است.
۵. خود بچه‌ها باید سطح سرسره و قسمت خود را کنترل کنند تا کثیف، خیس یا نامناسب نباشد.
۶. بعدازاینکه در هر مرحله سر خوردن تمام شد و عمل فرود انجام‌شده، بچه‌ها باید بلافاصله از جایشان بلند شوند تا نفر بعدی به آن‌ها اصابت نکند.

وسایلی که استفاده از آن‌ها در مهدکودک جایز نیست.

۱. تاب‌های زنجیری
۲. تاب با ارتفاع بالا
۳. حلقه‌های آموزش ژیمناستیک
۴. وسایلی که امکان سقوط دارد مانند جانگل جیم و چرخ‌وفلک بلند.

نکته آخر:

بخشی از پیشرفت فیزیکی، اجتماعی، ذهنی و عاطفی کودک را تشکیل می‌دهد. اگر ایمنی در مهدکودک‌ها و پارک‌ها لحاظ شوند.
شما مطمئن شوید که بازی نقش مؤثری در شکل‌گیری شخصیت بچه‌ها خواهد داشت .

 

فضای باز و حیاط

امروزه که اکثر کودکان در فضا‌های کوچک آپارتمانی زندگی می‌کنند و از نعمت حیاط و تماس مستقیم با طبیعت محروم‌اند، وجود حیاط و فضای باز در مهدکودک یک امتیاز خیلی عالی محسوب می‌شود.
کودک نیاز دارد در هوای آزاد بدود و بازی کند و انرژی‌اش را تخلیه کند.
انجام برخی بازی‌ها مثل آب‌بازی، شن‌بازی، رنگ بازی و خاک‌بازی در حیاط میسر هست.
پس مهدکودکی که این فضای باز را داشته باشد، یکی از ویژگی‌های مهدکودک خوب را داراست.

ضرورت تعامل کودک با طبیعت

آرتور ریچارد لوو، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی هفت کتاب درباره‌ی پیوند خانواده، طبیعت و جامعه و مدیر و یکی از بنیادگذاران شبکه‌ی کودکان و طبیعت، در کتابش به نام آخرین کودک در میان درختان، نجات کودکان از اختلال کمبود ارتباط با طبیعت «اشاره می‌کند که حس جدایی از طبیعت به‌طور بنیادی در کودکان اثر می‌گذارد. به باور او، این جدایی به‌سلامتی جسمی و ذهنی آن‌ها آسیب می‌رساند. لوو، اصطلاح» اختلال کمبود ارتباط با طبیعت را برای توصیف این پدیده به‌کاربرده است.

ریچارد لوو نیز در کتاب خود به این نکته اشاره می‌کند که دور نگه‌داشتن کودکان از طبیعت باعث اختلال رفتاری زیادی در آن‌ها شده است. وی در این کتاب به‌تفصیل، عواقب منفی پرهیز از فعالیت جسمانی و پرورش کودکان در چارچوب‌هایی بسته را تشریح می‌کند و می‌‌افزاید: «لمس نکردن طبیعت در کودکان امروزی بحرانی است که باید آن را جدی گرفت.»

اثرات طبیعت بر سلامت فیزیکی کودکان

1. بودن در طبیعت و به پیروی از آن افزایش جنب‌وجوش، تحرک و حرکات جسمی، مانع از بروز چاقی و اضافه‌وزن شده و همچنین چاقی و اضافه‌وزن به وجود آمده را کاهش می‌دهد.
2. عارضه فشارخون و دیابت که در کودکان امروز به نسبت نسل های قبل شایع‌تر است، به‌واسطه‌ی حضور در طبیعت کاهش می‌یابد.
3. با حضور در طبیعت به دلیل افزایش وسعت دید و تأثیر نور خورشید، کاهش ابتلا به نزدیک‌بینی و بهبود دید را در کودکان خواهیم دید.
4. همچنین ارتباط با طبیعت برگ خریدهای حرکتی را فعال می‌کند، به این معنی که کودکان ازلحاظ فیزیکی و حرکتی فعال‌شده و از سلامت جسمی برخوردار خواهند شد.
5. استفاده از محصولات اورگانیک موجود در طبیعت و حتی محصولات کشاورزی که توسط خود کودکان کشت داده می‌شود، آن‌ها را با مفهوم و ارزش غذای سالم آشنا کرده و به بهبود سلامت آن‌ها منتج می‌شود.
6. بسیاری از کودکان امروز دچار عارضه استرس هستند، حضور در طبیعت منجر به کاهش استرس، جلوگیری از عصبی بودن و درنهایت افزایش آرامش می‌شود.
7. ارتباط با طبیعت باعث می‌شود که کودکان بر احساست خودکنترل بیش‌تری داشته باشند و قدرت تصمیم‌گیری و عملکرد منطقی در آن‌ها بالا می‌رود.
8. طبیعت معلم بی‌بدیلی است، به کودکان احترام به خود، اعتمادبه‌نفس و چگونگی عملکرد مستقل را می‌آموزد.
9. به‌واسطه‌ی لمس و دیدن زیبایی‌ها و معجزات طبیعت معنویت و ارتباط با خالق بیشتر شده و درک و شناخت از پروردگار هستی افزایش می‌یابد.
10. به‌طورکلی حضور در طبیعت منجر به بالا رفتن خلق و افزایش رضایت و شادی در کودکان می‌شود.
11. توانایی تمرکز را در کودکان بالابرده و به‌طور قابل‌توجهی منجر به کاهش اختلال کمبود توجه (ADD) می‌شود.
12. قوه‌ی ادراک و توانایی استفاده از حواس پنجگانه لامسه، دیداری، شنیداری، شنوایی و بویایی و نیز خلاقیت را بالا می‌برد.
13. باعث تقویت حافظه می‌شود.
14. کودکان در طبیعت بکر با نیازهایی روبه‌رو می‌شوند که قبلاً آن‌ها را تجربه نکرده‌اند، مواجه با نیازهایی که باید مرتفع شود و همچنین ضرورت اتکا به خود برای حصول نتیجه (که در اجداد ما این نتیجه حفظ بقا بوده است) در طی فعالیت های طبیعت‌محور، قدرت تفکر منطقی و حل مسئله را بالا می‌برد.
15. به‌علاوه حضور در طبیعت به کودکان در شناخت خویشتن خویش، نیازها و روحیاتش کمک می‌کند.
16. حضور در طبیعت منجر به بالا رفتن راندمان کودکان در انجام فعالیت های مدرسه می‌شود، به‌طورکلی تأثیرات طبیعت را می‌توان در مهارت های زیر مشاهده کرد: مهارت های ریاضی و قدرت حل مسئله، مهارت های مربوط به خواندن، نوشتن و سخنوری، شناخت موجودات زنده و نظام جهان، آشنایی بهتر با قوانین فیزیک و… .
17. مهارت های حرکتی و فیزیک که در بخش اول به آن اشاره شد.
18. بازی آزادانه در طبیعت، خصوصاً فعالیت‌هایی که به‌صورت گروهی توسط کودکان تعریف می‌شود. مهارت مدیریت و رهبری کردن در حین ارتباط دوستانه را در آن‌ها تقویت می‌کند.
19. این مهارت‌ها حتی منجر به یادگیری نحوه‌ی پیروی از مدیر و رهبر در قالب رفتار منطقی می‌شود.
20. عشق به دوستان، قدرت همدردی، همکاری و محبت در ورای فعالیت های طبیعت‌محور در کودکان به‌صورت معناداری افزایش می‌یابد.

شاید یکی از مهم‌ترین تأثیرات این ارتباط مستقیم، ایجاد حس عشق و مسئولیت در قبال طبیعت است. به وجود آمدن این بینش که ما به‌عنوان اجزای محیط‌زیست با حضور در طبیعت آن را می‌شناسیم، به آن عشق می‌ورزیم و از آن حراست می‌کنیم.
ارتباط کودکان با طبیعت باید ارتباطی بی‌واسطه و به دور از دخالت‌ها، امرونهی‌ها، بایدها و نبایدها و جهت‌دهی والدین و مربیان بوده و تنها باید از ایمنی آن‌ها در محیط اطمینان حاصل شود.
حرکت بشر به سمت آینده تا به امروز حرکتی پیش‌رونده و مترقی بوده است، هر نسل به نسبت پدر و مادر خود عمر بیشتری داشته و سلامت جایگاه خود را هرروز بیش‌ازپیش یافته است، اما به‌واسطه‌ی دور افتادن از طبیعت شاید کودکان ما اولین نسلی باشند که به نسبت پدر و مادرهایشان از طول عمر کمتری برخوردارند. از طرفی محیط‌زیست ما هرروز با مشکلات و تخریب بیشتری روبه‌روست. شاید امروز ارتباط بی‌واسطه و لمس مستقیم طبیعت تنها راه نجات بشر از انقراض و تنها راه نجات زمین از نابودی است.

در رابطه با اردوی های حسینیه کودک شهید چمران، بیشتر بخوانید.

زیباسازی محیط

اکثر افراد بر این باور هستند هرچه فضای مهدکودک یعنی دیوار، سقف و کف محیط پر از تصویر و رنگ و شخصیت های کارتنی باشد برای بچه‌ها جذاب‌تر است.
در نگاه اول این باور صحیح است، کودکان به‌سرعت جذب چنین تصاویری می‌شوند اما آیا این‌گونه آرایش برای یک مهدکودک هم مناسب است؟
کودکان به‌صورت متوسط 3 تا 5 ساعت در مهدکودک هستند که برای کودک زمان زیادی به شمار می‌آید. بازی کردن برای کودک در ساعات حضورش در مهدکودک باید اولویت داشته باشد. حال اگر بخواهد بیشتر زمان را صرف نگاه کردن به تصاویر روی در و دیوار کند، نمی‌تواند بازی کند. از طرفی این‌گونه فضاسازی می‌تواند محیط را بیش‌ازحد شلوغ جلوه دهد و در طولانی‌مدت تمرکز کودک را کاهش دهد.
بهتر است به‌جای استفاده از تصاویر مختلف، از رنگ های شاد و ساده برای فضاسازی مهدکودک استفاده شود.

 

3. محتوای آموزشی خوب

قبل از بررسی و انتخاب یک مهدکودک برای فرزندتان، این سؤال را از خودتان بپرسید: هدفتان از فرستادن کودک به مهدکودک چیست؟
آیا می‌خواهید صرفاً ساعتی کسی او را نگه دارد؟ یا می‌خواهید چیزهایی یاد بگیرد مثلاً زبان، قرآن یا یک ساز موسیقی؟ یا می‌خواهید فرزندتان در بستری قرار بگیرد که بتواند در کنار همسالانش باشد و با آن بازی کند؟
پاسخ شما به این سؤالات می‌تواند کمک زیادی در نوع مهدکودکی که انتخاب می‌کنید دارد. چراکه این پاسخ‌ها تا حدودی رویکرد آموزشی مهدکودک را تعیین می‌کند.

عواملی که باید در این مسئله و شناخت رویکرد آموزشی مهدکودک در نظر بگیرید:

  • آموزش مستقیم
  • نگه‌داری و کنترل کودک
  • ارتباط با اجتماع
  • لمس محیط‌های مختلف

 

آموزش مستقیم

یعنی ساده و راحت کودک را بنشانی و آنچه فکر می‌کنی مناسب است هر چه زودتر یاد بگیرد تا مبادا از هم‌سالانش عقب نیفتد را به او یاد بدهی.
آموزش زبان دوم، حفظ قرآن، آموزش های رباتیک، چرتکه، نقاشی، یک ورزش حرفه‌ای و نمونه‌ای از برنامه‌هایی است که مهدکودک‌ها دارند.
گاهی پا را از همین هم فراتر می‌گذرانند و شروع به آموزش فارسی و ریاضی اول دبستان می‌کنند.

آموزش مستقیم کودکان یعنی چه؟
آموزش مستقیم هدفی خاص و محدود دارد که در آن کودک باید مفهومی معین را یاد بگیرد و آن را با مفاهیم قبلی ذهن خود مربوط کند و از آن در مسائلی که برایش پیش می‌آید بهره بگیرد. مثلاً آموزگار حرف «ن» را به کودک می‌آموزد؛ او باید آن را یاد بگیرد و کلماتی را که در آن‌ها حرف «ن» به‌کاررفته است بخواند و بنویسد و در همه‌جا آن را بازشناسد، یا از راه مشاهده‌های گوناگون دریابد که گیاه از دانه می‌روید؛ بتواند دانه را بازبشناسد، آن را بکارد و اهمیت دانه را ازنظر زندگی گیاهی دریابد.

آموزش مستقیم یعنی:
• بچه را مجبور کنیم به یادگیری مفاهیمی که حتی شاید به آن‌ها علاقه‌مند نباشد.
• به‌طور مستقیم از او بخواهیم در فلان کلاس شرکت کند.
• تا آخر سال چند شعر حتی کودکانه حفظ کند.
• شهرهای مختلف ایران بعلاوه بناهای باستانی هر شهر را بشناسد.
• همسایگان شمالی، جنوبی، شرقی و غربی ایران را بشناسد.
• به کلاس های ورزشی خاصی که مطابق میل کودک نیست مثل شطرنج، ژیمناستیک و … برود.
• در کلاس های زبان برای کودکان زیر ۷ سال شرکت کرده و الفبای انگلیسی به همراه لغاتی از زبان انگلیسی یا فرانسه را فرابگیرد.
• حتماً کتاب‌هایی با مفاهیم خاص و درس های آموزنده بخواند.

در آموزش مستقیم از کودک می‌خواهند که از راه های مختلف (مکتوب، شفاهی و عملی) دانسته های خود را بازگو کند؛ درواقع بدین گونه از او به‌طور مستقیم امتحان گرفته می‌شود و با نمره دادن میزان دانسته های او را می‌سنجند. در آموزش مستقیم کودک مقید و محدود است. باید بنشیند، مشاهده کند، گوش بدهد، یاد بگیرد، تمرین کند و در چهارچوب معین فعالیت داشته باشد. در اغلب موارد نه‌تنها از طریق آموزش مستقیم کودک چیزی نمی‌آموزد بلکه در برابر آموزش مستقیم از طرف مربی، والدین، خانواده و حتی مدرسه جبهه‌گیری هم می‌کند و در بهترین حالت فقط از ترس پدر و مادر به این نوع آموزش تن می‌دهند.

بخوانید  جشن تولد با طعم خمیر بازی

آموزش مستقیم تا سن ۷ سالگی برای کودکان مضر و مانند سم است. آموزش مستقیم برای بچه از بدو تولد تا ۷ سالگی ممنوع است.

آموزش غیرمستقیم کودکان چیست؟

در آموزش غیرمستقیم هدف، وسعت پیدا می‌کند و مفاهیم، متعدد و گوناگون می‌شوند. هر کودکی، هرچقدر که بخواهد و بتواند، کشف می‌کند و یاد می‌گیرد. محدوده‌ای برای او تعیین نمی‌شود. کودک در فعالیت‌ها، بیشتر آزادی دارد. آموزش برایش جنبه بازی و سرگرمی پیدا می‌کند. می‌تواند خود برنامه‌اش را تنظیم کند و پرسش های گوناگون در زمینهٔ آنچه فهمیده و کشف کرده است مطرح کند. ارزشیابی از دانسته های او نیز غیرمستقیم انجام می‌شود. آنچه در گفت‌وگو، یا فعالیت های انفرادی و گروهی از او دیده می‌شود کافی است. امتحان و نمره‌ای در کار نیست. آموزش پیش از دبستان را در بیشتر کشورهای جهان، نوعی آموزش غیرمستقیم می‌دانند. حتی در بسیاری از کشورها کوشش دارند آموزش دبستانی را هم به‌طور کامل، یا دست‌کم قسمتی از آن را غیرمستقیم کنند.
به‌طورکلی، آموزش غیرمستقیم باروحیه جستجوگر و کنجکاو و فعال کردن، سازگارتر است و کودک را به شوق‌وذوق بیشتری برای اکتشاف یادگیری برمی‌انگیزد؛ با رشد بدنی او نیز مناسب‌تر است، زیرا از نشستن بیش‌ازاندازه او جلوگیری می‌کند و او را به حرکت و فعالیت وا‌می‌دارد. با یادگرفتن به معنای واقعی نیز هماهنگی بیشتر دارد، چه تنها توانایی درک و علاقه‌مندی کودک سبب می‌شود که میزان یادگیری او گسترش یابد.

لحظه‌ای را تصور کنید که گربه‌ای را برای مشاهده به کودکستان آورده‌اید؛ بی‌درنگ کودکان به دور گربه جمع می‌شوند. دست‌وپا و بدن او را لمس می‌کنند و با سؤالات زیر روبرو می‌شوند:
• گربه چه می‌خورد؟
• کجا می‌خوابد؟
• چگونه از درخت بالا و پایین می‌رود؟
• چرا می‌تواند از فاصله های زیاد به بالا بپرد؟
• چرا همیشه با پا به زمین می‌افتد؟
• چرا شب چشم‌هایش می‌درخشد؟
• سبیل‌هایش برای چیست؟
• از چه خوشش می‌آید؟
• چرا وقتی‌که به پشتش دست می‌کشیم، خرخر می‌کند؟
• چرا خودش را می‌لیسد؟
• چرا زبانش زبر است؟
• چگونه و در چه مواقعی بچه‌هایش را از جایشان بیرون می‌آورد؟
• چگونه از خود و بچه‌هایش دفاع می‌کند؟
• دشمنش کیست؟
• چگونه بچه می‌زاید؟
• بچه‌هایش چه شکلی هستند؟
• چه می‌خورند؟
• چطور موش شکار می‌کند؟
• و ده‌ها سؤال دیگر.
در آموزش غیرمستقیم، به همه این سؤالات می‌توان جواب داد. برای این‌گونه آموزش می‌توان برنامه‌ی مشاهده و فعالیت تنظیم کرد و بچه‌ها را به تفکر و مشاهده دقیق‌تر واداشت. بدین ترتیب، به‌سادگی می‌توان دید که چگونه آموزش غیرمستقیم باروحیه جستجوگر و کنجکاو و فعال کودک سازگارتر است، او را به شوق‌وذوق بیشتری برای اکتشاف و یادگیری برمی‌انگیزد؛ با رشد بدنی او نیز مناسب‌تر است، زیرا از نشستن بیش‌ازاندازه‌ی او جلوگیری می‌کند و او را به حرکت و فعالیت وا‌می‌دارد.
در آموزش غیرمستقیم مشاهده یک حیوان، فرصتی برای یادگیری وسیع‌تر، غنی‌تر و همه‌جانبه ایجاد می‌کند و از همان ابتدا ارتباط کودک را به‌طور کامل با محیط اطرافش برقرار می‌کند. همان گربه سبب می‌شود که کودک به حیوانات علاقه‌مند شود و به مشاهده و کشف چگونگی زندگی آن‌ها بپردازد و طرز رفتار با حیوانات را بیاموزد.
در مهدکودک‌ها همیشه باید از روش غیرمستقیم برای آموزش استفاده کرد.

دفتر سرمشق، آموزش خواندن و نوشتن و حساب کردن، نمره و تکلیف شب، تشویق و تنبیه، جریمه، گرفتن دست بچه و کمک کردن به او برای نوشتن، یا پرسیدن آموخته‌ها به‌صورت سؤال و جواب در کلاس های کودکستان از اشتباهات بزرگ است که نتیجه‌ای منفی دارد و کودک را از یادگیری واقعی بازمی‌دارد و حتی کودکان فعال و جستجوگر را افسرده و خسته می‌کند. ممکن است عده‌ای از خانواده‌ها که خود کمتر تجربه‌ای از آموزش غیرمستقیم دارند، روش آموزش مستقیم را بپسندند، اما مربی باید از آن به‌طور کامل بپرهیزد و تا جایی که امکان دارد امتیازهای آموزش غیرمستقیم را به خانواده‌ها یادآور شود.
یکی از مصادیق کودک‌آزاری محروم کردن کودک از بازی و تفریح و ایجاد حس حقارت در کودکان است. آموزش مستقیم در برخی مواقع می‌تواند باعث زیر سؤال بردن حقوق اولیه کودک شود.
مثال اول: آموزشی که می‌تواند از طریق یک اردو علمی (آموزش غیرمستقیم) تا سال‌ها در ذهن کودک ماندگاری داشته باشد، در قالب یک مطلب علمی در کتب درسی (به‌صورت آموزش مستقیم) به کودک آموزش داده می‌شود، خب این خود نوعی محروم کردن کودک از بازی و تفریح است که بهترین راه آموزش غیرمستقیم است.
کودک خود را شبیه یک گل بااستعدادهای ذاتی در نظر بگیرید، اگر گل شما شاداب نباشد، به‌اندازه کافی شکوفه ندهد، برگ‌هایش زرد شوند و بریزند یا حتی رشد گیاه کم باشد اولین کاری که می‌کنید محیط گل خود را تغییر می‌دهید، آب، نور، کود، خاک و گرما و سرهای محیط. کودک شما هم همانند همین گل است اگر مشکلی برای کودک شما پیش می‌آید حتماً باید قبل از همه‌چیز محیط کودک شما بررسی شود.
حالا این شما هستید که به‌عنوان پدر و مادر باید تصمیم بگیرید فرزندتان را در معرض آموزش قرار دهید یا غیرمستقیم؟

سن مناسب برای ورود به مهدکودک، چه سنی است؟

در یک‌کلام، کودک را قبل از 4 سالگی به مهدکودک نفرستیم. کودک در این سن یعنی قبل از 4 سالگی، نیازمند توجه متمرکز هستند. مربی باوجود حداقل 5 یا 6 کودک دیگر نمی‌تواند این توجه را به کودک داشته باشد.
از طرفی دیگر وابستگی و نیاز عاطفی کودک به مادر سن زیر 4 سال، به‌شدت زیاد است. مربی مهد، نمی‌تواند جایگزین مادر باشد.
مهارت های ارتباطی و کلامی هنوز به‌درستی شکل نگرفته و درنتیجه نمی‌تواند نیازش را در مهدکودک مطرح کند و این می‌تواند مشکل‌ساز شود.
مهارت های خودیاری مثل غذا خوردن، لباس پوشیدن، دستشویی رفتن و … در این سن به‌صورت کامل شکل نگرفته. اگرچه ممکن است در سن چهار و پنج‌سالگی هم کودک نیاز به کمک داشته باشد اما توانایی انجام آن را دارد.
از 4 سالگی به بعد، علاوه بر کاهش وابستگی به مادر و افزایش استقلال کودک، نیاز به بازی و ارتباط با گروه همسالان مهدکودک ضروری می‌کند. خصوصاً در جامعه‌ی امروز که اکثر بچه‌ها هم‌بازی در خانواده ندارند.

تحقیقات علمی در خصوص سن شروع مهد و نسبت آن با موفقیت در بزرگ‌سالی
طبق تحقیقات انجام‌شده، در حدود ۴ تا ۶ درصد از بچه‌ها دیرتر از دیگران به مهدکودک می‌روند. بسیاری از والدین که تصمیم دارند زمان شروع مهد بچه‌ها را به تعویق بیندازند، می‌خواهند مطمئن شوند که بچه‌ها ازنظر احساسی آمادگی شروع مدرسه را دارند. عده‌ای دیگر نمی‌خواهند بچه‌هایشان در نسبت با دیگر هم‌کلاسی‌ها بزرگ‌تر یا کوچک‌تر باشند؛ اما نکته مهم در تعیین بهترین سن مهدکودک برای بچه‌ها چیست؟
بی‌شک، نتیجه قطعی در این زمینه وجود ندارد. در حقیقت، مدارکی که درباره بهترین سن شروع مهدکودک و شروع رسمی مدرسه وجود دارد اغلب با یکدیگر در تناقض‌اند.
برای شروع باید گفت: مدارک بسیار زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد به تعویق انداختن شروع مهد برای بچه‌ها مفید است. دراین‌باره تحقیقی با نظارت محققان دانشگاه استنفورد در مورد بیش از ۹۰ هزار خانواده در دانمارک انجام شد. در این تحقیق، مشخص شد که به تعویق انداختن یک‌سالۀ شروع مهد باعث می‌شود که بی‌توجهی و بیش‌فعالی در میان کودکان به‌شکل قابل‌توجه کاهش یابد و اثر آن تا ۱۱ سالگی باقی بماند. در تحقیقی مشابه روی بچه‌های مهدکودکی آمریکایی، مشخص شد بچه‌هایی که دیرتر به مهدکودک رفته‌اند توانایی‌های احساسی و رشد اجتماعی بیشتری داشته‌اند. بااین‌حال، اثر این مزایا تا سال‌های دوره اول و دوم متوسطه در مدرسه بیشتر دوام نداشته است.
محققان کانادایی نیز دریافته‌اند که شروع مهد با یک سال تأخیر، امکان مردود شدن در کلاس سوم را در میان آن دانش‌آموزان کاهش داده و نمره‌های ریاضی و خواندن در بین کلاس دهمی‌ها افزایش چشمگیری داشته است.
در تحقیق کوچک‌تری روی ۵۵ دانش‌آموز پسر، مشخص شد دانش‌آموزانی که با تأخیر به مهد رفته‌اند، در مقایسه با گروه دیگر، سطح بالاتری از رضایت از زندگی در سال‌های بزرگ‌سالی (مقطع ششم تا دوازدهم) داشته‌اند؛ اما تحقیقات مفصلی نیز وجود دارد که مفید بودن شروع مهد در سنین پایین را نشان می‌دهد.

همچنین، در تحقیقی که روی ۱۵ هزار جوان در سال ۲۰۰۶ انجام و منتشر شد این نتیجه به دست آمد: بچه‌هایی که دیرتر به مهدکودک رفته‌اند در امتحان‌های مقطع دهم عملکرد ضعیف‌تری داشته‌اند و احتمال ترک کردن مدرسه در این دانش‌آموزان ۲ برابر بیش از دیگران بوده و احتمال فارغ‌التحصیل شدن از کالج نیز در آن‌ها پایین‌تر بوده است.
در سال ۲۰۰۸، متخصصان دانشگاه میشیگان تحقیقی منتشر کردند که نشان می‌داد دانش‌آموزانی که دیرتر به مهد رفته‌اند احتمال ترک مدرسه، گرفتن نمره‌های پایین و پایین بودن نتایج تست هوش آن‌ها در بزرگ‌سالی بیشتر بوده است. مطالعۀ طولی (longitudinal study) قدیمی‌تری نیز از مشکلات رفتاری ۹۰۰۰ دانش‌آموزی حکایت داشت که دیرتر به مهد رفته بودند.
مشخص است که نتایج تحقیقات جواب روشنی درباره بهترین سن مهدکودک پیشنهاد نمی‌دهند. پس والدین چطور می‌توانند تصمیم آگاهانه‌ای در این زمینه بگیرند؟ آیا به تعویق انداختن زمان شروع مهد ایده خوبی است؟

 

کدام ویژگی‌های رشدی کودک در سن مهدکودک باید موردتوجه قرار گیرد؟

سه عامل در کل زندگی موضوعیت دارند اما در 7 سال اول از اهمیت بیشتری برخوردارند. چون با مداخله‌هایی که در آن‌ها صورت می‌گیرد، کودک تا پایان عمر دچار مشکل خواهد شد. این سه عامل عبارت‌اند از:
• انگیزه و علاقه
• انعطاف‌پذیری
• تجربه پذیری
در هر یک از سه عامل مطرح‌شده، نشانه‌ها، ریشه‌ها و نتایج و راهکارها (فراهم آوری بسترها) بررسی می‌شود.

1. انگیزه و علاقه

نشانه‌ها در انگیزه و علاقه بالا و پایین

بچه‌هایی که خودانگیختگی (انگیزه و علاقه) پایین دارند، پالسهای منفی می‌دهند و غر می‌زنند. این بچه‌ها به‌سختی از محیط خود راضی می‌شوند. مثلاً در موقعیت های مختلف می‌گویند: من این غذا را دوست ندارم، من از این بازی‌ها خوشم نمیاد، من از اینجا خوشم نمیاد، حوصله‌ام سر رفته و…
اما بچه‌های باانگیزه بالا به‌طورکلی انرژی مثبت دارند و نقطه مقابل این‌ها هستند.

 

در مورد ریشه های انگیزه و علاقه پایین می‌توان به این موارد اشاره کرد:

• شرایط جسمی (کم‌خونی، سردمزاجی، بیماری های بچه و غیره)
• وضعیت روحی والدین به‌خصوص مادر
• امرونهی بیش‌ازحد که باعث می‌شود بچه کودکی نکند
عوامل دیگری هم وجود دارد همچون: انگیزه های بیرونی زیاد، زندگی خیلی لوکس، امکانات و اسباب‌بازی های زیاد و… این‌ها موتور درونی را خاموش کرده و وابستگی بیرونی ایجاد می‌کند.
نتایج انگیزه پایین
• کم‌تحرکی: درنتیجه بی‌انگیزگی، تحرک هم به لحاظ جسمانی و هم به لحاظ روحی کم می‌شود.
• کنجکاوی جنسی
• کم تمرکزی: در مورد بچه‌های کم تمرکز و بیش‌فعال باید انگیزه‌ها را چک کرد. آن‌ها به خاطر توجه های منفی که می‌گیرند انگیزه‌شان کاهش می‌یابد.

 

راهکارهایی برای رفع انگیزه پایین در بچه‌ها

• خودشناسی و اصلاح نگرش‌ها و خودسازی:
سراغ خودتان بروید. چقدر خودانگیخته‌اید و باانرژی مثبت و رضایتمند؟
• بازی های حرکتی و هیجانی:
بچه‌ای که کم بازی حرکتی هیجانی دوست دارد یعنی کم انگیزه است.
• ابراز احساسات مثبت
ما به لحاظ فرهنگی خیلی منفی‌باف هستیم و نقاط منفی هم را می‌بینیم و این امر در روابط همسران نیز قابل‌مشاهده است. کار شیطان سیاه نهایی است. دوری از منفی‌بافی را باید تمرین کرد.
روایاتی در مورد ابراز احساسات مثبت داریم. آقای قاسمیان می‌گفتند بعد از هر نماز یعنی سه بار فضای خصوصی با همسرتان داشته باشید (بازه استئذان) که بچه‌ها باید در آن زمان اجازه بگیرند و در آن زمان به هم ابراز احساسات مثبت کنید. به بچه‌های خود نیز ابراز احساسات مثبت داشته باشید. در همه ابعاد زندگی باید مثبت‌ها را دید. دعای بعد از خروج از دستشویی (اَلْحَمْدُ للهِ الَّذي عَرَّفَني لَذَّتَهُ وَاَبْقى في جَسَدي قُوَّتَهُ وَاَخْرَجَ عَنِّى اَذاهُ) نمونهای برای این امر است که مثبت نگری در آن دیده می‌شود. در روانشناسی نیز ما گرایشی به نام روانشناسی مثبت داریم.
• آزادی
آزادی، انگیزه بچه‌ها را بالا می‌برد. میدان دادن به آدم‌ها و حذف دیکتاتوری انگیزه آفرین است.

 

2. انعطاف‌پذیری

انعطاف‌پذیری مهم‌ترین اصل است. اگرچه انگیختگی برای کودک از همه مهم‌تر است اما الآن چالش محوری، انعطاف‌پذیری و عدم تعادل در میزان آن است. تفاوت انعطاف‌پذیری با خودانگیختگی این است که طیف مثبت و منفی دارد. بعضی از افراد در مواجهه با کوچک‌ترین چالشی خود را می‌بازند و انعطاف کمی دارند. گویی مثل ظرف سفالی و چینی لب پر می‌شوند و برخی دیگر زیادی منعطف هستند و هر حرفی را وحی منزل می‌بینند و احمقانه‌ترین حرف‌ها را بدون فکر می‌پذیرند و شکل ظرف را به خود می‌گیرند. آدم‌هایی که در نوجوانی دچار بزه می‌شوند، زیاد از حد منعطف هستند.
انعطاف‌پذیری یعنی پذیرش تغییر. آنچه انتظارش را دارم کنار بگذارم و آنچه پیش می‌آید را بپذیرم. نقطه مقابل انعطاف‌پذیری، جزم‌اندیشی است.

 

نشانه های انعطاف پایین در بچه‌ها:

• خوب حرف می‌زند و مثل آدم‌بزرگ‌ها استدلال می‌کند.
• جزئیات را به‌خوبی به خاطر می‌سپارند.
• اسباب‌بازی خود را در اختیار بچه‌های دیگر قرار نمی‌دهد.
• بیشتر به بازی فکری علاقه دارد.
• وسایل خود را به‌خوبی نگهداری می‌کند و منظم است.
• نسبت به نجس و پاکی حساس است.
• دلش نمی‌خواهد کسی او را ببوسد یا بغل کند.
• سروصدا و شلوغی او را اذیت می‌کند.
نشانه های انعطاف بالا در بچه‌ها:
• خیلی بچه است.
• کلی‌نگر است.
• کثیف کاری را دوست دارد.
• وسایلش را به بچه‌های دیگر می‌دهد.
• شلخته و نامنظم است.
• به بازی های حرکتی علاقه بیشتری دارد.
نشانه های انعطاف افراطی در بچه‌ها:
• خیلی حرف‌گوش‌کن و مطیع
• تقلید سریع از رفتار بچه‌های دیگر
• به‌راحتی کنار آمدن با دیگران
• اصلاً باکسی دعوا نمی‌کند و سریع کوتاه می‌آید و نمی‌تواند از خود دفاع کند
• به‌راحتی وسایلش را به دیگران می‌دهد.

 

ریشه های انعطاف‌پذیری پایین

• منطق بزرگ سالانه
بچه‌ها بچه‌اند و نه بزرگ‌سال کوچک. منطق¬های بزرگ سالانه خود را تحمیل نکنید. در روایات آمده با بچه‌ها بچگانه رفتار کنید یعنی با منطق بچگانه.
• آموزش مستقیم و دادن اطلاعات زیاد
چون بچه ظرفیت تحلیل ندارد مغز او دست‌کاری می‌شود و منطقی و چارچوب‌مند شده و تمرکز افراطی پیدا می‌کند
• وسواس یا نظم زیاد والدین
مثلاً والدینی که سعی می‌کنند رنگ لباس بچه‌ها را ست کنند
نتایج جزم‌اندیشی و انعطاف پایین
• وسواس
• زودرنجی
دائم می‌شکنند و قهر می‌کنند. به‌سختی دوست پیدا می‌کنند و خیلی زود دوستی‌هایشان عمیق می‌شود. اگر دوستانشان باکسی دوست شود ناراحت میشوند.
• عجولی
بسیار نتیجه گرا هستند و می‌خواهند زود به نتیجه برسند به خاطر همین کارها را زود رها می‌کنند چون زود به نتیجه نمی‌رسند. پس علت اینکه خیلی از اوقات ما کارها را در زندگی زود رها می‌کنیم انعطاف پایین ما است. آدم‌هایی که انعطاف بالایی دارند، صبر و تحمل می‌کنند.

 

راهکارها درزمینهٔ انعطاف:

• خودشناسی و اصلاح نگرش‌ها و خودسازی
در بحث راهکارها یک سری کلیدواژه‌ها در قرآن و روایات هست که به ما کمک می‌کند تا ببینیم تا چه حد منعطف هستیم. مثلاً:
عفو: تمرین عفو کردن باعث بزرگ شدن و منعطف شدن می‌شود. کریم بودن خیلی از اوقات ما به ازای منعطف بودن است.
کظم غیظ: به ما می کمک می‌کند منعطف شویم.
حلم و صبر
رفق و سازش و مدارا
به میزانی که انعطاف دارید می‌توانید در مورد بچه خود نیز منعطف باشید و به او هم یاد دهید.
بنده خدایی چند دختر تحصیل‌کرده داشت و این‌ها همسران نسبتاً سنتی داشتند و مشکلات زیادی با آن‌ها تجربه کردند اما حرفی به کسی نمی‌زدند و تحمل می‌کردند. چون مادرشان همین مدلی بوده.

• بازی های هیجانی خطرناک
دومین بحث جنس بازی‌هاست. بازی‌هایی که مدام خراب و درست کنیم مثل گل و شن‌بازی یا پاره کردن کاغذ و غیره. این یعنی انعطاف. پیامبر اکرم فرمودند: من این ویژگی بچه‌ها که درست می‌کنند و خراب می‌کنند را دوست دارم. ویترین و نمایشگاه و سیسمونی اصلاً معنایی ندارد و با طبیعت منعطف منافات دارد. طبیعت هم مدام در حال تغییر است.

• تغییر برنامه زندگی
زندگی ما ماشینی و سفت‌وسخت شده و ساختارهای تکنولوژی و تمدنی در حال دامن زدن به این یکنواختی‌هاست اما دین مثلاً با ماه رمضان یا اعتکاف یا شب قدر یا نماز و انفاق و صدقه این برنامه را تغییر می‌دهد تا از روزمرگی‌ها فاصله بگیریم و فرصت تأمل پیدا کنیم و این‌ها ما را منعطف می‌سازد مثلاً درمان وسواس توصیه می‌کنیم صدقه دهند تا از آن سفتی و سختی فاصله بگیرند. مثلاً استاد تلاش کردند بالکن خانه خود را برای پذیرایی مهمان‌ها آماده کند.

• آزادی
برای تغییر فرمول زندگی باید همدیگر را آزاد بگذاریم. مثلاً بگوییم شما تمایل دارید به کدام هیئت برویم و…

موج سیستم آموزشی فنلاند با این فیلم آغاز شد. مایکل مور خودش یک برنده است و این فیلم را ساخته است. در این فیلم کوتاه به این نکات اشاره می‌شود:
اشاره به اوضاع بد مدارس آمریکا و سپس روند را با فنلاند مقایسه می‌کند و اینکه قبلاً مدارس فنلاند نیز افتضاح بودند تا اینکه فنلاند شروع به امتحان کردن ایده‌های جدید کرد و در مدت کوتاهی به بالاترین رتبه در دنیا رسید و دانش‌آموزان آن به رتبه ۱ رسیدند؛ اما چطور؟ وزیر آموزش‌وپرورش فنلاند می‌گوید: دانش‌آموزان ما اصلاً مشق ندارند یعنی همه‌چیز در مدرسه است چراکه بچه ها باید بیشتر وقت داشته باشند برای اینکه بچگی کنند و از زندگی خود لذت ببرند. آن‌ها اگر دلشان بخواهد می‌توانند از درخت بالا بروند و فردا در مورد حشراتی که دیده‌اند صحبت کنند. بچه‌های کوچک‌تر در کل هفته ای ۲۰ ساعت در مدرسه می‌مانند. ذهن هرازگاهی نیاز دارد ریلکس باشد. اگر دائم فقط و فقط کارکنید دیگر چیزی یاد نمی‌گیرید و این کار درازمدت هیچ فایده‌ای ندارد. دانش‌آموزان فنلاند کوتاه‌ترین ساعت های آموزشی و کوتاه‌ترین سال تحصیلی در تمام اروپای شرقی را دارند. وقتی کمتر به مدرسه می‌روند عملکرد آنان بهتر می‌شود. آنجا آن‌قدر دانش‌آموز محور است که وقتی می‌خواهند زمین‌بازی را بازسازی کنند از معمارها خواستند که با بچهها صحبت کنند و ببینند که آن‌ها چه می‌خواهند. آن‌ها به بچهها یاد میدهند که شاد باشند و به خود و دیگران احترام بگذارند. بچه‌ها باید برای وقت گذراندن با دوستانشان زمان داشته باشند و به‌عنوان یک انسان رشد کنند. این خیلی سرزنده‌تر از فقط درس خواندن است. مدیر مدرسه از بچه‌ها می‌خواهد که بازی کنند.
نظر شما در مورد سیستم آموزشی فنلاند که ساعات درسی آن‌ها روزی سه یا چهار ساعت است چیست؟ آیا واقعاً محتوا برای آن‌ها اولویت دارد؟ اینکه واقعاً فنلاند این‌طور هست یا نه جای بحث دارد.
ما در نگاه تربیتی باید بگوییم من دنبال سعادتم و جزئی از آن احساس رضایت و شادی و انگیزه و توانمندی برای زندگی واقعی و بخشی نیز برای دانش و محتواست و متناسب با آن برنامه‌ریزی کنم.
وقتی ساعات درسی برای یادگیری محتوا را زیاد می‌کنیم در حال دادن این پیام به بچه‌ها هستیم که حفظ کردن این محتواها مهم است نه شما. عملاً در این سیستم آدم‌ها ضعیف بار می‌آیند. به‌جای محوریت هوش و استعداد و دانش، شخصیت را محور قرار دهید. در سیستم مدرسه ما شکل‌گیری درست شاکله و شخصیت بچه‌ها بسیار مهم است تا بیشترین ظرفیت را در هر فضایی که وارد می‌شوند (پزشکی، معماری، طلبگی و.) داشته باشند.

 

3. تجربه پذیری

تجربه پذیری یعنی علاقه به تجربه های متفاوت و گاهی پر ریسک. تجربه پذیری روی دیگر انعطاف‌پذیری است. تفاوتش با انعطاف‌پذیری این است که در آنجا با اتفاقی برخلاف توقعش مواجه می‌شود و با آن کنار می‌آید. مثلاً توقع پیروزی دارد اما شکست می‌خورد و ناامید نمی‌شود. مثلاً می‌بیند زندگی مشترک چیزی که فکر می‌کرده نبوده. این انعطاف است. ولی کسی که تجربه پذیری بالایی دارد، می‌داند که این کار خطر زیادی دارد و احتمال زیاد شکست می‌خورد اما انجام می‌دهد.
در پژوهشی که دانشگاه هاروارد برای یافتن ۱۰۰ آدم برتر قرن انجام داد، یک ویژگی مشترک در بین همه آنان تجربه پذیری بود؛ یعنی برهه‌هایی شکستهای جدی داشته‌اند. مثلاً طراح اینستاگرام چندین استارت‌آپ داشته که زمین می‌خورند اما ناامید نمی‌شود و نهایتاً موفق می‌شود. گاهی آدم‌هایی در بحث زندگی مشترک می‌دانند که اگر مثلاً با این فرد ازدواج کنند زندگی سختی خواهند داشت به‌عنوان‌مثال به خاطر شغل پرخطر و یا غیره اما به خاطر اولویتهایی این کار را می‌کنند. امروزه مردم بیشتر عافیت‌طلب‌اند تا تجربه پذیر تا مبادا آب در دل آن‌ها تکان بخورد.

نشانه های تجربه پذیری پایین در کودکان

• وابستگی زیاد و افراطی
تجربه پذیری پایین با انعطاف‌پذیری پایین همراه است.
• ترس و اضطراب زیاد دارد.
• شب‌ها به‌سختی تنها می‌خوابد.
• ترسیدن و ترساندن برایش لذت‌بخش است.
• با آدم های جدید سخت ارتباط می‌گیرد.
• بازی های هیجانی دوست ندارد.
• از غافلگیری خوشش نمی‌آید.
• تمایلی به تجربه غذاهای جدید ندارد.

نشانه های تجربه پذیری بالا در کودکان

• استقلال دارد
• همه‌چیز را راحت تجربه می‌کند.
• آب‌بازی و گل بازی و بدو بدو را دوست دارد.
ریشه های تجربه پذیری پایین در کودکان
• تحرک و هیجان پایین
بچه‌ها دیگر دنبال بازی های محلی و فوتبال و غیره نیستند.
• ایزوله سازی افراطی
ما دائماً در مسیر زندگی در حال صاف کردن دست‌اندازها و موانع زندگی کودکمان هستیم و این یعنی ایزوله سازی. این مسئله تا حدی لازم است اما نه افراطی و با سوق دادن به سمت پرورش گلخانهای.
• سوءظن های والدین
نکند این‌طور بشود و … .

نتایج تجربه پذیری پایین و محافظه‌کاری

• ترس
• اضطراب
این محافظه‌کاری‌ها ترس و اضطراب را زیاد می‌کند
• خساست
خساست یکی از ریشه‌هایش همین محافظه‌کاری است؛ یعنی دائم نگرانیم که از دست بدهیم و فقیر شویم.

الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ. (268 بقره)

راهکارها برای تجربه پذیری پایین

• خودشناسی و اصلاح نگرش‌ها و خودسازی
شجاعت، سخاوت، بخل، حرص… این‌ها کلیدواژه‌های روایات برای پیدا کردن این موضوع است. خداوند بی‌نهایت صفت سخاوت را دوست دارد.
• بازی های خطرناک و هیجانی
ارائه تد در مورد مدرسه‌ای تابستانه که همه ابزارهای صنعتی را دارد و بچهها به شیوه پروژه محور کارهایی را انجام می‌دهند بسیار جالب است. ۵۵ کار خطرناک را که بچه‌ها باید انجام دهند در کتابی آورده است. مثلاً بالا رفتن از صخره و درخت و دیوار، کار با ابزارهای خطرناک، کار با آتش و. آتش‌بازی به روحیه خطرپذیری بچه کمک می‌کند. در همین زمینه: فیلم قصر شیشه‌ای ، ماجرای واقعی مردی کولی است که چهار بچه دارد و بسیار آرمان‌گراست. همسر هنرمندی دارد. نوع تعامل همسرش با این آدم قمارباز و آرمانگرا بسیار عالی است. در یک سکانس بچه به مادرش می‌گوید که گرسنه هستم. مادر که در حال نقاشی کردن است می‌گوید برایت غذا درست کنم یا این نقاشی را بکشم که افراد زیادی تا سالیان سال از آن استفاده کنند؟ بچه میرود و خودش غذا درست می‌کند و شکمش می‌سوزد و به بیمارستان می‌رود بعد از مدتی کنار پدرش نزد آتش مینشیند و میگوید من زشت شدم. پدرش شروع به صحبت در مورد آتش می‌کند. آتش مظهر بی‌نظمی در این عالم است. بدن تو مرز این بی‌نظمی را چشیده است. البته بچه آن موقع نمی‌فهمد ولی این حرف خیلی بنیادین است. هرکدام از پدیدههای این عالم نسبتی بانظم و بی‌نظمی می‌گیرد و در این عالم در حال اثرگذاری است. ارتفاع، سیل، آتش، چاقو، موجودات چندش‌آور همه می‌توانند به فهم درستی از این عالم کمک کنند. اگر به‌جای ترس در دل آن‌ها برویم.
• تجربه کنید و توکل کنید.
روایت امام علی علیه‌السلام: از چیزی که می‌ترسی خودت را درون آن بینداز. در قرآن هم آمده که مادر حضرت موسی توکل کرد و تجربه کرد ندا آمد اِنّا رآدّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین (7 قصص).
• آزادی
بعد از یادگیری همه این مفاهیم دید کلی پیدا کنید و ساختار زندگی خود را اصلاح نمایید و از تحلیل و برچسب زنی بچه‌های خود ابا کنید.

بخوانید  امام زاده ها هم می توانند مکانی برای اردو باشند

 

آیا حسینیه کودک شهید چمران یک مهدکودک ایده‌آل است؟

در یک کلمه؛ نه!
اما برای ایده آل شدن در تلاشیم. شناخت دقیق نیاز های کودک همیشه جز دغدغه های اصلی حسینیه کودک شهید چمران بوده و خواهد بود.

ایده‌آل بودن یک مفهوم نسبی است و می تواند برای هرکس متفاوت باشد. پاسخ منفی بالا از نگاه خودمان بود. شما به عنوان پدر، مادر برای انتخاب یک مهد کودک معیار ها و ملاک هایی دارید. ما سعی کردیم در این مقاله برخی ملاک ها را روشن کنیم. حال این شمایید که باید با توجه به اهداف، معیار ها، سلیقه و خیلی چیز های دیگر به این سوال پاسخ دهید که آیا به نظر شما حسینیه کودک شهید چمران، یک مهد کودک ایده آل است؟

 

حسینیه کودک چگونه به وجود آمد؟

مجتمع آموزشی شهید چمران، با تلاش شبانه‌روزی يک خانواده‌ی دو نفره، شکل گرفت.
احمدرضا اعلايي، ليسانس نمايش عروسکي و فوق‌لیسانس کارگرداني تئاتر دارد و بعد از تحصيلات دانشگاهي، در حوزه علميه مشکات، تحصيلات حوزوي را دنبال کرده است. زهرا شاه‌حسینی نيز تدوين فيلم و روانشناسي خوانده است.
هم‌اکنون، احمدرضا اعلایی مدیریت ادبستان پسرانه شهید چمران و زهرا شاه‌حسینی، مدیریت حسینیه کودک و ادب ستان دخترانه شهید چمران را به عهده‌دارند.
مجتمع آموزشی شهید چمران، در دو مقطع سنی چهار و پنج سال در حسینیه کودک مشغول فعالیت است.

جرقه‌ی اولیه

جرقه‌ی اولیه تشکیل حسینیه کودک، از سفر به لبنان در سال 88، ایجاد شد. سفر با گروهی از بچه‌های دانشگاه هنر به مسئولیت آقای پناهیان برگزار می‌شد. در این سفر قرار بود هرکس مطلبی بنویسد و از تجربیات سفر بگوید. آقای اعلایی و خانم شاه‌حسینی تصمیم گرفتند مستندی درباره مدرسه شهید چمران در که در جنوب لبنان بود، بسازند؛ اسم مستند را هم بچه‌های مدرسه جبل عامل گذاشتند.
به همین دلیل یک‌بار دیگر برای تکمیل فیلم به لبنان سفر کردند.
با فیلم‌برداری از فضای مدرسه، مصاحبه با شاگردان قدیمی شهید چمران، مستند بچه‌های جبل عامل ساخته و از تلویزیون پخش شد.

فعالیت های بعد از سفر

بعد از بازگشت از لبنان، اين فکر به ذهنشان رسيد که کاري در تهران راه بيندازند. اولين اولويت، مدرسه بود.
آقای اعلایی و خانم شاه‌حسینی پس از بررسي وضعيت موجود، به اين نتيجه رسيدند که تقریباً هيچ مدل مناسبي براي پيش از دبستان در فضاي مذهبي وجود ندارد. چراکه فضاي اجتماعي، ارتباط حداقلي ميان خانواده‌ها و محدودیت‌های زندگي شهري براي بچه‌هاي زير 7 سال، فضاهاي ارتباطي زيادي بين همسالان ايجاد نمی‌کند.
به همین دلایل تصمیم گرفتند به‌جای دبستان، برای کودکان زیر هفت سال کاری کنند.

شروع کار با کودک

اوايل، مکان مناسبي براي شروع کار پيدا نکردند. دفتري را در خيابان شريعتي، چند ماهی قرض گرفتند و فعالیت‌های فرهنگي را از همان زمان شروع کردند. در کنار آن فعالیت‌ها، يک برنامه به نام «اردو بازي» براي کودکان، دریکی از مناطق محروم در تهران، با کمک تيمي که جمع کرده بودند، اجرا کردند. برنامه به اين صورت بود که يک روز در هفته، يک سري فعاليتها مانند نقاشي، گل بازي، رنگ بازي و… با بچهها انجام می‌دادند.
مربی‌ها در همين مدت براي بازديد به مدرسه‌ها، مهدها و گروهايي که کارهاي آموزشي متفاوت انجام می‌دادند، رفتند؛ مجموعه‌هایی مثل دبستان پسرانه مفيد، پيشدبستاني روشنگر، گروه فرهنگي مسجد صفا، مجموعه‌ی هم‌نوا و مدرسه حکمت در بابلسر.

هیئت کودک

محرم 1390، کارآموزشی با کودکان متوقف شد. آقای اعلایی و خانم شاه‌حسینی می‌خواستند کاري در دهه‌ی محرم، براي بچه‌ها
انجام دهند. به‌طور اتفاقي هيئت دانشگاه شريف، در جريان طرح قرار گرفت و از گروه دعوت به کار کرد.
اسم کار را، هيئت کودک گذاشتند. 13 شب برنامه برگزار شد؛ يک تجربه خوب و سخت. شب تاسوعا و عاشورا همه عزاداري ميکردند ولی در هيئت کودک، فضاي شادي برقرار بود. گلبازي، نذري درست کردن و بازی‌های ديگر ازجمله فعالیت‌هاي هيئت کودک بود.
بعد از هيئت کودک دانشگاه شريف، هیئت‌های ديگري هم پيشنهاد دادند که هيئت کودک برگزار کنند.
کم‌کم اين مدل کار تکرار شد و براي بزرگ‌ترها جا افتاد که اين امکان وجود دارد، کنار هيئت بزرگ‌ترها، يک هيئت بچه‌گانه هم باشد، حتي اگر سروصدا هم داشته باشند، بقيه بايد تحمل کنند تا بچهها هم بالاخره هيئتي شوند.

حسینیه کودک شهید چمران

هدفشان اين بود که مانند مدل شهيد چمران، براي بچه هاي بيبضاعت، کار کنند. منطقه‌ی هدف، يکي از محلات جنوب تهران بود که آنجا «اردو بازی» را برگزار کرده بودند. محله‌ی نسبتاً مشکلداري بود. يک نفر هم حاضرشده بود 200 ميليون هزينه بدهد و ساختمان را به اسم خودشان بخرند. خانه‌های زيادي بررسي شد اما هر بار يک اتفاقي افتاد و به معامله نهايي نرسيد. استخاره کردند: آمده بود صبر کنيد. يک برکت و خير عظيمي سر راهتان است و هيچ خيري براي شما در اينجا نيست.
با آقاي مجيدي (مدير مدرسه حکمت)، مشورت کردند که اصلاً مکان ثابت نداشته باشند و کار را به‌طور سيار انجام دهند يعني يک مکاني براي وسايل داشته باشند و هرروز يک جايي برنامه برگزار کنند. آقاي مجيدي گفتند: «اصلاً يک چنين کاري نکنيد. اين گروه پختگي لازم را دارد. هر طوری شده جايي را پيدا کنيد، کارتان را شروع کنيد. تا وارد کار نشويد، از پس مشکلات برنمی‌آیید.»
خريد مکان را کنار گذاشتيم و دنبال رهن و اجاره در محله‌هایی که ازلحاظ فرهنگي مناسب‌تر باشد، رفتيم. به لطف خدا مکان فعلي را در ميدان خراسان پيدا کردند.
ماه رمضان سال 92؛ کار را با بازسازي محل حسينيه کودک شروع کردند.
در مسجد امام صادق هر شب مراسم احيا برگزار می‌شد. يک هفته از ماه رمضان گذشته بود، از طرف مسجد تماس گرفتند و گفتند: اوضاع خيلي بد شده و بچهها، آنجا را به‌هم‌ریخته‌اند و حاج‌آقای پناهيان گفتهاند: چرا هیچ‌کس براي بچهها کاري نميکند؟ شما بياييد و هيئت کودک راه بی اندازید.
کارهای فضاسازی حسینیه کودک هنوز خیلی مانده بوده اما پیشنهاد هیئت کودک را هم نمی‌توانستند رد کنند. نهایتاً 10 روز هيئت کودک اجرا کردند. به برکت هيئتهاي کودک، اکثر بچه‌هايي که اولين ورودی‌ها به حسينيه کودک بودند، جذب شدند. باعث افتخار است که با بچهها در هيئت آشنا شديم.
سال اول تعداد بچه‌ها خیلی زیاد نبود، اما کم‌کم رویکرد آموزشی متفاوت حسینیه کودک شهید چمران، سر زبان‌ها افتاد.
تبلیغات با پیامک شروع شد و کمی بعد هم پیج اینستاگرامی راه‌اندازی شد. خانواده‌هایی که در هیئت کودک یا خود حسینیه کودک می‌آمدند خودشان، مهدکودک شهید چمران را به دیگران معرفی می‌کردند.
کم‌کم حسینیه کودک شهید چمران به‌عنوان یک مهدکودک متفاوت که آزادی و بازی کودک را اولویت برنامه‌هایش می‌داند، شناخته شد و هرسال بر تعداد بچه‌های شهید چمران اضافه شد.
در حال حاضر در دو مقطع سنی چهار و پنج سال، پذیرای کودکان در حسینیه کودک شهید چمران هستیم.

 

در حال حاضر برنامه حسینیه کودک چیست؟

در این سال‌ها، حسینیه کودک شهید چمران مدل های مختلفی را بررسی کرده. در حال حاضر ساختار آموزشی حسینیه کودک شهید چمران برای گروه آموزشی ۴ و ۵ سال است و محور برنامه‌ها فقط بازی است. درواقع هدف اصلی در حسینیه کودک این است که بازی را تمام زندگی بچه‌ها ببینیم. وقتی هدف بازی کردن می‌شود، همه‌ی فعالیت‌ها بر اساس بازی تعریف می‌شود؛ و انتظار آموزش و مهارت ویژه نداریم. فقط مهم است بچه‌ها بازی های مختلف را تجربه کنند و از بستر بازی های مختلف، به رشد شخصیت برسند. چیزی که در زیر ۷ سال اصلی‌ترین اتفاق است که قرار است برای بچه‌ها بیفتد یعنی شکل‌گیری شخصیتشان.
درواقع در این رده‌ی سنی، انتظار هیچ‌گونه آموزشی درزمینهٔ حفظ شعر، اجرای نمایش و یا مهارت‌هایی که در سایر مهدکودک‌ها مطرح می‌شود و حتی به‌عنوان مزیت مهد معرفی می‌شود، نداریم. با نگاه به شخصیت بچه‌ها، فعالیت‌ها را در نظر می‌گیریم. شخصیت کودکان، سه محور اصلی دارد که ما با در نظر گرفتن این ۳ محور، فعالیت‌ها و بازی‌ها را تعریف می‌کنیم. اینکه بچه‌ها در این سن باید به‌اندازه‌ی کافی، باانگیزه و بانشاط باشند. این اصلی‌ترین موضوعی است که در سن ۴ و ۵ سالگی از بچه‌ها انتظار داریم. بچه‌هایی که حوصله‌ی انجام کارهای مختلف را داشته باشند، بی‌انگیزه نباشند و بتوانند بازی‌ها و فعالیت های مختلف را انجام دهند و حس رضایت بخشی داشته باشند یعنی انگیزه و علاقه‌ی خوبی دارند. مورد بعدی انعطاف‌پذیری است. کودک باید بین طیف عدم انعطاف‌پذیری و انعطاف‌پذیری افراطی قرار بگیرد. در یک سری موارد انعطاف‌پذیری خیلی بالاست مثلاً سازه‌ای که ساخته را بتواند خراب کند. این یعنی انعطاف‌پذیری بالا. در یک سری موارد ممکن است انعطاف‌پذیری پایینی داشته باشد مثل در دعوای با همسالان، سریع گریه کند و نتواند خودش را کنترل کند. البته حدی از این موارد در این سن مطلوب است. خوب است بچه‌ها در بین این دو طیف باشند. مورد سوم ریسک‌پذیری است. بچه‌ها قدرت تمییز ندارند و همین امر باعث شده بتوانند تجربه های جدید را انجام دهند. بچه‌هایی که محتاطانه عمل می‌کنند مشخص است چهارچوب های زیاده به آن‌ها داده‌شده است. مجموعه‌ی این ۳ پارامتر اصلی‌تر شخصیت بچه‌های زیر هفت سال برای ما خیلی اهمیت دارد و فعالیت‌ها و بازی های بچه‌ها بر اساس این ۳ محور تعریف و اجرا می‌شود. برنامه‌ریزی آموزشی حسینیه کودک شهید چمران: آیا برنامه های زمان‌بندی مشخص است و طبق آن عمل می‌شود یا مدل متفاوت است؟ در حسینیه کودک شهید چمران، به‌جای کلاس، بستر فعالیت داریم. به‌جای آنکه زمینه آموزش را در قالب کلاس ایجاد کنیم بسترهایی رو فراهم می‌کنیم تا بچه‌ها بازی کردن در این بسترها تجربه کنند.
انواع بازی‌هایی که بچه‌ها انجام می‌دهند: شامل بازی های حرکتی، بازی های تعاملی، بازی های دست ورزی، بازی های گروهی، ابزار بازی خام مثل بطری‌ها، دکمه‌ها، کش، نخ، کاموا، سوزن پلاستیکی و یک سری بازی های ساختنی. تأکید ما در این گروه سنی این است که حداقل بین ۵۰ تا ۶۰ درصد زمان بازی های حرکتی پوشش بدهند و فعالیت در هوای باز و آزاد. این ابزار و بسترها در قالب انتخاب کردن به بچه‌ها ارائه می‌شود؛ یعنی ممکن است هم‌زمان ۳ بستر بازی فراهم شود و بچه‌ها بین بازی های حرکتی، تعاملی و دست ورزی انتخاب می‌کنند. یکی دیگر از بستر های فعالیت‌ها، اردوهاست که هفتگی برای بچه‌ها برنامه‌ریزی می‌شود. در این رده سنی اغلب اردوها پارک هستند. معتقد به ارتباط بچه‌ها با فضای بیرون، بستری است برای ارتباط بچه‌ها، محیط بیرون، جامعه و محیط‌های منسوب با آن‌ها تعامل کند.
بچه‌ها به خاطر مواجهه با محیط بازی و انتخاب آزادانه‌ای که در اینجا تجربه می‌کنند. ممکن است تغییراتی در رفتار داشته باشند. شجاعت بیشتر دربازی‌هایی که قبلاً جرئت انجام آن کار را نداشته. پدر و مادر باید آگاهانه با این تغییرات برخورد کنند. باوجوداینکه تعداد مربی‌ها کم نیست ولی به‌واسطه‌ی حوزه‌ی بچه‌ها در محیط و میزان بازی های حرکتی، امکان آسیب های جزئی وجود دارد. هرچقدر خانواده صبوری بیشتری داشته باشند و سعی کنند رویکرد تربیتی‌شان را همراه رویکرد چمرانی کنند، روند تأثیرگذاری در شخصیت کودک بهتر و سریع‌تر اتفاق می‌افتد.

 

مزیت‌های آموزش باز

1. حفظ آزادی کودکان در 7 سال ابتدایی زندگی مهم‌ترین کارکرد روش آموزشی باز است؛ چراکه کودکان در این سن با شدت زیادی خودمحور هستند و برنامۀ آموزش باز سبب می‌شود که با محترم شمردن خود، افراد قوی و بااراده‌ای تربیت شوند، سیستم‌های آموزشی بسته برای «خود» و فردیت انسان ارزشی قائل نیستند.
2. افزایش انگیزه؛ که از گمشده‌های اصلی نظام تعلیم و تربیت رسمی امروزی است. زمانی که انسان به میل خودکاری را انجام می‌دهد باانگیزۀ زیادی در برنامه‌ها شرکت می‌کنند اما زمانی که امور فرمایشی و با امرونهی بزرگ‌ترها همراه می‌شود با اکراه کاری را انجام می‌دهد، انگیزۀ زیادی برای شرکت در برنامه ندارند. برای مثال شاید کودکی اگر به میل خود با گل بازی کند، ساعت‌ها به این کار بپردازد اما اگر همین کار با اجبار و در قالب کلاس گل بازی باشد، در کم‌تر از یک ساعت خسته می‌شود.
3. انعطاف و تاب‌آوری کودکان؛ که در ادبیات دینی با عباراتی مثل حلم، صبر، سعه‌صدر، کرامت و… به آن اشاره‌شده است. یکی از مشکلات زندگی مدرن افزایش قواعد و ساختارهای بسته و پیچیده است که انعطاف را در کودک کاهش داده و درنتیجه تاب‌آوری کم و شکنندگی در برابر سختی‌ها زیاد می‌شود. درحالی‌که برنامۀ آموزشی باز به دلیل اینکه بر مبنای تخیل شکل می‌گیرد، از انعطاف بالایی برخوردار است و چارچوب خشکی ندارد و کودک و دانش‌آموز خروجی این سیستم می‌تواند با انعطاف و تاب‌آوری بالایی با مشکلات برخورد کند. دنیای کودکان دنیای خیالی است و منطق خاص خود را دارد که متفاوت از دنیای بزرگ‌سالان است.
4. سادگی؛ که خود عامل انعطاف در برنامه‌هاست. کودکان در سنین پایین علاقه به تخریب دارند و طراحی‌های پیچیده برای آن‌ها کاربرد چندانی ندارد، محیط‌های آموزش با برنامۀ باز باید به‌سادگی تزئین شوند، نه با هزینه و تدابیر خاص و پیچیده. تعامل کودک با ابزار و محیط ساده و کم‌هزینه هم آسان‌تر است هم از تنوع بالایی برخوردار است. مثلاً ماشین کنترلی فقط یک استفاده دارد ولی جعبه دستمال‌کاغذی بازیافتی قابلیت تبدیل به ماشین یا هزاران ابزار بازی و یادگیری را دارد.
5. فرآیند محوری به‌جای نتیجه محوری؛ در برنامه باز فرآیند هدف است نه نتیجه، برنامۀ باز می‌پذیرد که بچه‌ها باید بسازند و خراب کنند، در برنامۀ بسته نتیجه مهم است اما در برنامۀ باز یادگیری و افزایش دریافت و احساس وی از دنیای اطرافش اهمیت دارد. ما در گل بازی می‌سازیم تا خراب کنیم تا دست قوی شود تا لامسه تقویت شود و… نه اینکه بسازیم که خشک شود و به خانه ببریم.

 

تفاوت‌ها و شباهت های حسینیه کودک با شیوه مونته سوری یا سایر مدل‌های غربی مشابه

نخستین مسئله‌ای که در مواجهه با نظریات غربی اهمیت دارد این است که بدانیم مبنای دانشمندان غربی برای ارائه یک نظر چیست، برای مثال مونته‌سوری تا حد زیادی متأثر از نگاه طبیعت‌گرایان است و شاید برخی از فعالیت‌های ما مشابه خروجی‌های نگاه طبیعت‌گرایانه باشد که تأکید زیادی بر طبیعت دارند. ما هم نه با آن مبنا، بلکه با نگاه توحیدی قرآن که امر به تفکر و تدبر در طبیعت می‌کند اهمیت ویژه‌ای برای طبیعت قائل هستیم.
از جهت جایگاه متربی در فرآیند تربیت هم تفکرات افرادی مانند مونته‌سوری و والدورف به مخاطب بهای بیشتری می‌دهد؛ و کار ما نیز از این حیث به والدورف نزدیک‌تر است؛ از این حیث که او برای معنویت، نقش مربی، جایگاه هنر، طبیعت، مهارت، ذائقه و قریحه اهمیت خاصی قائل است.
یکی از مواردی که در مجموعه حسینیۀ کودک شهید چمران هم به‌شدت پررنگ است، مهارت‌آموزی است. ما معتقدیم مدارس ما باید به بچه‌ها مهارت واقعی زندگی را بیاموزد، زنانگی و مردانگی کودک شکل بگیرد، مهارت‌های واقعی در بستر واقعی، فراتر ازآنچه در مدارس فنی می‌بینیم.
از مهم‌ترین تفاوت‌های ما با آن‌ها نیز نظام ارزشی ماست. مثلاً آن‌ها بر اساس دیدگاه خود به جهانی‌شدن و پذیرش تنوع اعتقادی و فرهنگی می‌پردازند که در 2030 هم به آن اشاره‌شده، اما نظام ارزشی ما با آن‌ها متفاوت است و گاهی برخی از خانواده‌ها به ما انتقاد می‌کنند اما ما قصد نداریم به پیروی از سند 2030 ارزش های خود را نادیده بگیریم و از همان ابتدا هم این را برای خانواده تبیین می‌کنیم. برای مثال جهاد برای ما ارزش است و این ارزش در سیستم و برنامه‌ها خود را نشان می‌دهد، اما آن‌ها جهاد و شهادت را مصداق افراطی‌گری و خشونت می‌دانند. اعتقاد ما این است که برخی مسائل باید فراتر از انتخاب واقع شود و به‌خصوص در هفت سال دوم به خاطر مسئولیت‌پذیر شدن دانش‌آموز، باید به‌طورجدی با مفاهیمی مانند توحید، چارچوب، نظام ارزش‌ها و… آشنا شود.
البته در هفت سال اول شباهت‌های ما بیشتر است چون بسیاری از قواعد غریزی است نه هنجاری. حتی در دین هم احکام کودک غیرممیز متفاوت از کودک ممیز است.

سایر ویژگی‌های متمایز حسینیه کودک شهید چمران از دیگر مهدهای موجود

ابتدا باید اشاره‌کنم که مهدهای دیگری هم هستند که در همین راستا تجربیات خوبی دارند و ما تافته جدا بافته‌ای نیستیم؛ اما به نسبت طیف و جریان کلی مهدها ویژگی‌هایی را به‌عنوان وجوه متمایز می‌توان ذکر کرد:
جنس مربیان متفاوت ما یکی از وجوه تمایز حسینیۀ کودک شهید چمران هست که غیر از آموزش و تربیت کودکان در مشاوره و ارتباط با خانواده، بازی، مراقبت و کمک به امور روزمره کودک مشارکت می‌کنند.
تمایز بعدی ما مشارکت جدی اولیاء مدرسه با مربیان و کادر آموزشی و اجرایی است، برخی از اولیاء اکنون احساس قرابت خانوادگی با یکدیگر دارند و هویت جمعی «خانواده چمرانی» به‌صورت واقعی محقق شده؛ خانواده‌ها با یکدیگر در تظاهرات شرکت می‌کنند، مسافرت می‌روند، در مهمانی شرکت می‌کنند و ازاین‌جهت متفاوت از مجموعه‌های دیگر هستند.
جنسیت مربیان نیز کاملاً متناسب با جنسیت متربی تعیین‌شده؛ مربیان دختران ما به‌طور کامل خانم هستند و آموزش دانش‌آموزان پسر هم از پیش‌دبستانی به‌طور کامل بر عهدۀ آقایان است که کمتر در مدارس شاهد حضور مربی مرد در مقطع پیش‌دبستانی هستیم. البته ویژگی‌های دورۀ سنی پیش‌دبستانی سبب می‌شود که برخی مربیان مرد مشکلاتی را تجربه کنند اما درنهایت برای متربی بهتر است. ضمن اینکه این مربی از همان پیش‌دبستانی تا پایه آخر همراه و مسئول همین گروه خواهد بود و خود او با دانش‌آموز رشد می‌کند.

 

اگر می‌خواهید یک مهدکودک یا مدرسه راه بی اندازید، خوب است بدانید که:

نخستین کار این است که طرح خود را مکتوب کنید، اهداف خود را بنویسید، شاید راه حصول نتیجه برای شما اساساً تأسیس مدرسه نباشد.
مرحلۀ دوم این است که نمونه‌های گذشته و حال را بررسی کنید و سعی کنید این تجربیات را با طرح اولیه خود مقایسه و در اصلاح آن استفاده کنید.
نکتۀ بعدی که اهمیت زیادی دارد، تیم سازی است. برای اجرای چنین ایده‌ای یا باید تیم کاری از ابتدا داشته باشید یا با اجرای یک کار بسیار کوچک‌تر آرام‌آرام این گروه را در کنار هم جمع کنید. این اتفاق هم زمینه‌ها و اکوسیستم اجرای طرح اصلی و بزرگ‌تر را فراهم می‌کند و هم به شناخت واقعیت عرصه عمل و کسب تجربه کمک می‌کند تا فرد دچار تناقض بین تصورات نظری و عملی نشود.
نقطه‌ضعف بعدی که باید رفع شود، افزایش توانمندی‌های مدیریتی است. مدرسه داشتن و ادارۀ یک مدرسه با ادارۀ یک کانون مسجد تفاوت زیادی دارد. ساختار مدرسه داری اقتضائاتی بسیار متفاوت دارد؛ از بخشنامه، سرویس، حقوق کادر و مالیات تا سروکله زدن با اولیا و آموزش‌وپرورش و… . این مهارت صرفاً بامطالعۀ آثار علمی و مبنایی به دست نمی‌آید و یکی از راه‌های رفع آن تعامل با افراد باتجربه در این حوزه است. به‌علاوه داشتن یک مشاور مدیریتی و اقتصادی این امکان را برای شما به وجود خواهد آورد که موفق باشید و پیشرفت کنید. ما همین مسیر را ابتدا با آزمون‌وخطا طی کردیم و به مشکلات سختی برخورد کردیم و با مشورت از افراد کارکشته توانستیم این مشکلات را رفع کنیم.

 

چالش‌های ایده حسینیه کودک چه بوده؟

1. سختی طراحی و نبود برنامه؛ زمانی که از بیرون به فعالیت می‌نگرید به نظر کار آسانی می‌آید اما زمانی که وارد عمل می‌شوید، شاهد دانش‌آموزانی هستید که برای امور خود برنامه‌ای ندارند و این کار را سخت می‌کند. برای مثال در مرحله مطالعات با مدل مهد «های اسکوپ» مواجه شدیم که میزهای مختلفی برای بچه‌ها طراحی کرده بودند و قدرت انتخاب به دانش‌آموز واگذارشده بود که از کدام میز و برنامه و چگونه استفاده کند. در این فرآیند کودک در قالب گفتگو با یک کرم به انتخاب می‌رسید.
2. تنوع سلیقه‌ها و انتخاب‌ها؛ مربی توان و امکانات محدودی دارد و هر دانش‌آموز هم انتخاب مجزایی برای خود دارد. در این روش مربی باید مهارت داشته باشد که برنامه بچه‌ها را به نحوی هدایت کند که یک اتصال و ارتباطی با یکدیگر داشته باشد تا به‌صورت غیرمستقیم برنامه‌های مختلف همگرا بشوند.
3. یکی از چالش‌های اصلی اجرای برنامۀ باز خود مربی است؛ که باید همه‌فن‌حریف باشد و مهارت‌های ویژۀ عملی و نظری مختلفی داشته باشد. مربی در این سیستم باید هوشمندانه متناسب با زمان، نقش‌های مختلفی بازی کند؛ نقش همبازی، نقش مشوق، نقش تسهیلگر، نقش ناظم و… . صبر لازمه دیگر این مربی است، کار تربیتی در بلندمدت به نتیجه می‌رسد، مربی باید آگاه باشد که دانش‌آموز احتیاج دارد بداند، گاهی لازم است به کودک اجازۀ اشتباه و تجربه کردن بدهند، برخی اوقات لازم است که دانش‌آموزان با یکدیگر دعوا کنند و مربی اجازه دهد خودشان حل‌وفصل کنند.
4. محیط و ابزار و ظرفیت آن‌ها؛ چالش دیگر برنامۀ باز این است که محیط آموزشی باید ظرفیت اجرای برنامۀ باز را داشته باشد، لازمۀ اجرای این برنامه پذیرش این موضوع است که آزادی کودکان همراه با به‌هم‌ریختگی و نامرتب شدن فضاست اگر جایی وارد شدید و مشاهده کردید که بسیار مرتب است به‌احتمال‌زیاد آزادی کودکان در این محیط فراهم نمی‌شود. اختلاف سطح، داشتن پوشش گیاهی طبیعی، وجود حشرات و… از مباحث دیگری است که باید در محیط مهدهای کودک باز به آن توجه کرد.
5. نگرانی بیجای برخی خانواده‌ها نسبت به ادب کودک؛ مطابق تجربه بنده بچه‌هایی که در خانواده‌های سختگیرتری تربیت‌شده‌اند با مشکلات بیشتری روبه‌رو هستند و حتی بیشتر از بقیه به دنبال شکستن چارچوب‌ها هستند. آزاد بودن بارها کردن متفاوت است، آزادی که ما به بچه می‌دهیم به معنای ولنگار بار آوردن وی نیست، در برنامه باز برای کودک برنامه وجود دارد. همان‌طور که اشاره کردم انتخاب وی مدیریت می‌شود نه اینکه رها کنیم تا هر فعالیتی انجام بدهد. بر اساس روایات اسلامی روند تربیتی انسان باید به‌تدریج جدی شود و سختگیری‌ها بر او افزایش پیدا کند ادوار 7 ساله تربیتی هم با یک شیبی باید طی شود، نه ناگهانی.

 

آیا با دست‌خالی می‌توان این مدل ایده را اجرا کرد؟

اگر نیت الهی و خالصی وجود داشته باشد، امکان اجرای این ایده‌ها وجود دارد. خود حضرت امام خمینی (ره) در رأس افراد آرمان‌گرا قرار دارد که صرفاً با نیت خالص و الهی و با دست‌خالی یکی از بزرگ‌ترین تحولات قرن را رقم زد. انگیزۀ فرد هم اهمیت زیادی دارد که سبب می‌شود در برابر سختی‌ها تسلیم نشود. البته یک حداقل‌هایی باید وجود داشته باشد یا کسب شود؛ امروز شاید برای تأسیس یک مدرسه حدود یک میلیارد تومان هزینه احتیاج است، بنابراین حتی اگر چنین رقمی را در اختیار ندارید برای تأمین آن برنامه‌ریزی داشته باشید، مسائلی مانند بیمه، مالیات و… باید در نظر گرفته شود و نگاه و روحیه جهادی، نیت و انگیزه و اراده باید همراه با دانش و برنامه‌ریزی باشد تا کارهای ناممکن را جامه عمل بپوشانیم.

 

منابع:

1. قرآن کریم

2. کارگاه بستر رشد 1

3. سند بنیادین مجموعه ی شهید چمران

4. ارائه حجت الاسلام اعلایی در موسسه ژرفا

5. مجله اینترنتی ویستا

6. مجله اینترنتی بیتونه

7. پایگاه خبری تحلیلی دنیای سفر

8. رادیو کودک

9. مجله اینترنتی چطور

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.