در روزگاری بهسر میبریم که همهی ما به عنوان انسان بیشتر از قبل به دنبال معنا و مفهومی برای خود، بودن، شخصیت، و هر آنچه ما را در طی مسیر زندگی یاری کند میگردیم. نظریههای گوناگونی در مکاتب و جهانبینیهای مختلف در این مورد وجود دارد.
نویسنده: مهدیه ولیخانی
مقدمه
ارزش ها و اعتقادات، مفاهیم عمیقی مانند مرگ، مسئولیت، هدف، استقلال و همچنین روابط با دیگران بالاخره ذهن انسان را به خود مشغول خواهند کرد. شما در برههای از زندگی به هر آنچه که از کودکی با خود آوردهاید نگاه میکنید و دست به راستیآزمایی آنها میزنید. میخواهید نظام ارزشی خودتان را پیریزی کنید. شخصیت خودتان را بررسی کنید تا نقاط قوت و نقاط ضعفش را بشناسید. و به طور کلی جهان را تجربه کنید. اینجاست که با مفاهیمی مانند هویت، عزتنفس، مسئولیت، خردورزی، انتخاب، نیاز، خانواده و دنیایی از پرسشها در مورد خودش و جهان پیرامونش مواجه میشوید.
در این مقاله به بررسی مطالب زیر میپردازیم:
- هویت چیست؟ عزتنفس چیست؟
- ضرورت پرداختن به هویت، ضرورت پرداختن به عزتنفس
- مولفههای موثر در شکلگیری هویت و عزتنفس
- تاثیر عزت نفس و هویت بر یکدیگر
هویت و عزت نفس چیست؟
برای اینکه معنی هویت را بررسی کنیم لازم است که در قدم اول نیم نگاهی به تعریف کلمه هویت داشته باشیم. هویت در فرهنگ معین هستی، وجود، آنچه موجب شناسایی شخص باشد و شناسنامه معنا میشود. بعد از بررسی لغوی هویت، لازم است تعریف هویت را از نگاه روانشناسی، جامعهشناسی و حتی تعریفی که به زبان ساده آن را بیان کند بپردازیم.
- هویت، درک هر شخص از خود و هویت اجتماعی درک هر شخص از خود و دیگران از یک سو و درک دیگران از خود و غیر خود از سوی دیگر است.
- هویت مجموعه نگرشها، ویژگیها و روحیات است که فرد را از دیگران متمایز میکند.
- هويت چارچوبي واقعي است كه به فرد و گروه كمک ميكند تا دربارۀ موضوعها داوری كنند وآنها را خوب، ارزشمند و تحسين برانگيز معرفی نمايند
تعریف هویت دینی
«نمود هستی ما، یعنی آنچه ما با آن در جامعه شناخته میشویم و به چشم میآید؛ تمام نگرشهای ما، جنیست، ملیت، قومیت،همهی این موارد هستهی اصلی هویت ما محسوب میشوند.» چیزی که ما به عنوان هویت با آن درگیر هستیم و باید برای آن تدبیر کنیم، نمود این هستی است؛ زیرا هویت بر خلاف شخصیت، یک امر بیرونی و اجتماعی است. مگر آنکه مولفه شخصیتی به حدی بروز و ظهور بیرونی داشته باشد که جز هویت فرد شود مثل القابی که ائمه علیهم السلام با آنها شناخته میشدند. رفتار، ظاهر، لباس و هر آنچه از من در معرض نشان داده شدن است و من با آنها شناخته میشوم هویت محسوب میشود.
عزت نفس
عزت نفس دو جنبهی مرتبط به هم دارد: احساس کارآمدی شخصی و احساس ارزش شخصی و ترکیبی است از اعتماد به نفس و احترام به خود. یعنی اعتقاد داشتن فرد به این که تواناییها و شایستگیهای لازم برای زندگی را داراست و لیاقت زندگی کردن را دارد.
اما در نگاه ما تعریف عزتنفس به این شرح است: من به خودم در نقش یک انسان احترام میگذارم. یعنی خودم را به عنوان یک انسان بین همهی انسانهای دیگر میبینم. اول از همه برای خودم احترام قائلم و برای افعالم،کارهایم، ارزش قائلم. برای نیازهایم، علاقههایم ارزش قائلم. خودم را نیز توهمی نمیبینم، خود واقعیام را میبینم.
ضرورت پرداختن به هویت و عزت نفس
با توجه به تعریف هویت وقتی یک چیز تا این حد جامع و بزرگ است پس یک امر مهم در زندگی محسوب میشود و ماهیت آن نقش اساسی در زندگی فرد دارد. هر کدام از ما به عنوان مرد یا زن ایرانی، هویتی داریم؛ اما آیا با این موارد به چشم می آییم؟ مرد بودن یا زن بودن خود را میبینیم؟ نسبت به آنها خودآگاه هستیم؟
نوع پاسخ به این پرسشها باعث میشود:
- افراد نسبت به کارهایی که انجام میدهند از روابطی که دارند احساس رضایت و آرامش داشتهباشند یا نداشتهباشند.
- احساس کنند امور بهنحوی که دوست دارند یا ندارند پیش میرود یا نه.
- در نهایت چیزهایی که در خودشان هست را دوست دارند یا خیر.
همۀ این موارد از انسان، فردی با شخصیت قوی یا ضعیف میسازد. همچنین باعث میشود انسان به خودباوری نرسد. خروجی این دو گونه نگرش افراد با عزت نفس بالا یا افراد با عزت نفس پایین را میسازد. پس هرچقدر شناخت ما نسبت به هویتمان بیشتر باشد و نظام ارزشی خودش را داشته باشد از ما فردی با عزت نفس بالا یا فردی با عزت نفس پایین میسازد.
مولفههای موثر در شکلگیری هویت و عزتنفس
یکی از مفاهیم مهم، کاربردی و تاثیرگذار در شکلگیری شخصیت و مولفههای آن عزتنفس است که توجه به آن رشد و بالندگی را بههمراه خواهد داشت.
از طرفی موفقیت، خلاقیت، شکوفایی استعدادها و قوای فکری وعاطفی در گرو شکلگیری هویت سالم است.
- بستر برقراری ارتباط اجتماعی: اولین سرچشمۀ عزت نفس این است که ما چقدر در خانواده، در جامعه پذیرفته میشویم. چقدر طرد میشویم. آدمهای خیلی قوی اصولا آدم هایی هستند که در خانواده خود خیلی خوب پذیرفته شدند، خوب دیده شدند و جایگاه خوبی داشتند. در واقع نقش خانواده هم در داشتن عزتنفس و هم در شکلگیری هویت بسیار پررنگ است و پایههای هر دو اول در خانواده ساخته میشود.
- تقویت مهارتهای فردی: برای اینکه کودکان و نوجوانان بتوانند از حداکثر توانمندیهای بالقوه خود برخوردار شوند باید نگرش مثبت نسبت به خود و به محیط داشته باشند. یکی از مهمترین وظایف اولیا و مربیان، پرورش عزتنفس در کودکان و نوجوانان میباشد.
- داشتن نظام ارزشی: در مقاله نظام ارزشی، سرچشمه هویت و عزتنفس به طور کامل به این امر مهم پرداخته شده است و از زوایای گوناگون آن را بررسی کرده است.
چه در ساخت هویت و چه در ایجاد عزتنفس اینکه فرد برای خودش مبنا و اصول و ارزشهایی را به عنوان زیربنا داشته باشد هویت سالمتر و شخصیت قویتری خواهد داشت. - مسئولیتپذیری و خردورزی: هر انسانی باید نیازهای خود را بشناسد و مسئولیت برآورده کردن آنها را به شکل خردمندانه بهعهده بگیرد. همچنین باید بتواند نیازش را بهگونهای تأمین کند که مانع تامین نیازهای دیگران نباشد. همچنین باید نیازهایش را متوازن ارضا کند؛ زیرا این کار باعث رشد و ایجاد رضایت درونی میشود.
- گفتگوی درونی مثبت: اینکه آدم عزت نفس داشته باشد، میتواند احساس مثبتی را در درون خودش حس کند.
تاثیر عزت نفس و هویت بر یکدیگر
با بررسی عوامل موثر بر شکلگیری عزتنفس و هویت این موضوع روشن میشود که تا چه حد این دو در هم تنیده هستند گویا هر دو در یک رابطه رفت و برگشتی با هم تعامل دارند به گونهای که نبود یکی کارکرد دیگری را با مشکل روبرو میکند و بود یکی باعث تقویت و حضور دیگری میشود.
کسی که عزتنفس نداشته باشد، شخصیت قوی ندارد و در پیچ و خم زندگی روزمره هر روز رنگ و لعابی به خود میگیرد که چرایی آن را هم نمیداند. ادراک مشخصی از خودش و توانمندیهایش ندارد و شخصیتی پیرو پیدا میکند. و در بیان جامعتر هویت مستقلی نخواهد داشت. با توجه به اینکه هویت مفهوم یکپارچهای از هویت جنسیتی، هویت دینی، هویت ملی، هویت قومی و … است و در واقع جوابی به سوال ” من کیستم؟” است، عزتنفس نقش کلیدی در پاسخ به این سوال دارد.
نتیجهگیری
در هر جامعهای فرهنگ و هویت، امور و مفاهیمی هستند که در آن جامعه ساخته میشوند و عوامل زیادی دست به دست هم میدهند تا تشکیل هویت در افراد مختلف و در زمان متناسب شکل بگیرد. چه تعداد انسانهایی که بدون درک هویت و داشتن رضایت از زندگی عمرشان را به پایان رساندند.
مأموریت عنوان انسان و توصیفی که ما از زندگیِ خودمان دارد، دیدن نقاط قوت و نقاط ضعف، علاقهها و مسئولیتمان و داشتن روابط عمیق و معنادار در اجتماع همه در گرو درکی است که ما از خودمان داریم؛ به معنای کلی در گرو عزتنفس اوست.
و همه این موارد زمانی حاصل میشود که انسان خودش را باارزش بداند و هویت و شخصیت مستقلی داشته باشد؛ زیرا افرادی که توانایی و قدرت انتخاب ندارند و نمیتوانند ثبات و انسجام در زندگی داشته باشند. از خود شناخت درست ندارند و نمیدانند چه باید بکنند.
در کلام الهی، از خودبیگانگی، حاصل از «خدابیگانگی» تلقی شده است. آنجا که می فرماید:
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۱۹﴾ در زمره آنانی نباشید که خدای را از یاد بردند، پس خود را نیز از یاد بردند». (سوره حشر آیه 19)