چگونه پیچیدگی های ساختار آموزش و پرورش را بفهمیم؟
برای فهم پیچیدگی های ساختار آموزش و پرورش و ایجاد نظام مسائل مشخص ما سه بخش کلی را دسته بندی کرده ایم :
سطح اول:
لایه ی سیاستگذاری که با سندنویسی عجین شده.
سطح دوم:
لایه ی اجرایی وزارتخانه است که از خود وزیر تا مدیران مدارس شامل آن میشود.
سطح سوم:
این افراد اعتقاد به اصلاح ساختار از طریق رسانه و افکار عمومی و فشار از بیرون دارند.
اگر بخواهیم ساختار موجود و مستقر تعلیم و تربیت عمومی و رسمی آموزش و پرورش را آسیب شناسی کنیم با چالش هایی رو به رو هستیم:
چالش های اساسی در توصیف صحنه؛
چالش اول؛ مبهم بودن هویت نظام آموزش رسمی عمومی:
در واقع هیچ تصویر بنیادینی از نظام آموزش و پرورش رسمی عمومی در نظام نیست
نهاد مدرسه بهعنوان یک نهاد مدرن است که از غرب آمده و به جای لفظ school از مدرسه استفاده کردند تا حساسیت ها را کم کنند.
نظام مدرسهای فعلی جهان نظامی است که توسط حکومت و دولت اداره میشود ولی در دوران پیش از مدرن دولتها و حکومتها متصدی مجموعه آموزشی نبودهاند همچنین مهمترین تحولات تأثیرگذار در مدرسه تحولات سیاسی اقتصادی مدرن در دولتهاست که در ایران هم اجرا شده است. وقتی می شود ایده بنیادین برای این سیستم بدهیم که آن ایده مبتنی بر ایدئولوژی و جهان بینی ما باشد و این رخ نمی دهد مگر آن که ما اقتضائات جهان مدرن را کامل شناخته باشیم.
چالش دوم: علوم تربیتی
ما باید غرب و علوم تربیتی را بشناسیم تا بتوانیم بیرونش بایستیم. دشواری کار این است که برای چنین شناختی نمیتوانیم از سیستم دانشگاهی استفاده کنیم چون خودش یک سنت خاص شده و افق را بسته است. یکی از مشکلات این است که نگاه به دانشگاه و مدرکش هم کاربردی شده است در واقع نگاه ابزاری به علم شده که این نگاه بسیار نگاه نازلی است.
چالش سوم: نهادهای سیاستگذاری
شورای آموزشوپرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی. هر دو به سیاسی شدن مبتلا هستند.
چالش چهارم: فلسفه ضمنی آموزشوپرورش
نداشتن ایده بنیادین برای آموزش و پرورش و عدم فهم نسبت آموزش و پرورش با آرمان ها انقلاب و دیگر مسائل نظام.
چالشهای در میدان عمل در فضای آموزشوپرورش:
چالش اول: نظام تربیت معلم و مجموعه آن
سیستم تربیت معلم میتواند بهعنوان یک میانبر عمل کند. در این صورت اگر کتاب هم غلط باشد، معلم که درست باشد، میتواند حلش کند.
چالش دوم: تعاملات سیاستگذارنه
جایگاه سیاست گذاری آموزش و پرورش و تعاملش با نهاد های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی باید فهم شود.
چالش سوم: حوزه ی برنامه ی درسی
ایده ی برنامه ی درسی عمیقاً ایده ای امریکایی است و این به واسطه ی هژمونی آمریکا وارد شده است.
بخش ورود مستقیم در لایه ی سیاستگذاری
- آسیب شناسی
- شیوه سند نویسی
دو مدل نگاه به بحث سندنویسی است:
1) سند بسیار کلی گو هست و به خاطر همین است که اجرایی نمیشود.
2) سند نویسی در دنیا تغیرات جدی ای داشته و سند ما همان است که آمریکایی ها برایمان نوشته اند.
شکاف بین سیاستگذاران و مجریان سند
ما فقط با سند نویسی پشت درب های بسته به جایی نمی رسیم. در واقع سند نویسی باید با نظارت بر کف میدان و با مشورت مجریان حاضر در صحنه صورت گیرد.
چالش های ناشی از ویژگی ها و صلاحیت های سیاستگذاران
قدرت تحلیل استراتژیک، جوان و ناظر به صحنه و آینده نگر باید از ویژگی های فرد سند نویس باشد.
عدم نظارت و نبود یا نادیده گرفتن بعد نظارتی در اسناد.
دلیل موفقیت اسناد غربی قانون مداری است و مشکلی اسناد ملی ما خلاء نظارتی است.
راهکارهای اجرایی شدن اسناد و سیاست های کلان
تدوین برنامه عملیاتی و پیش بینی نحوه نظارت بر اجرای سند
باید با اسناد نگاه قانونی داشت و باید آیین نامه اجرایی برایش نوشت تا از انجام آن نشود تخطی کرد. سندها اگر برنامه ی عملیاتی و نظارتی داشته باشند و به طور مثال اگر انجام دادند تشویق و انجام ندادند بازخواست شوند، اجرایی می شوند.
اجرای اسناد باید فارق از نگاه های سیاسی پیگیری شود. اسناد باید قابلیت این را داشته باشند از وزارت آموزش و پرورش تا خود مدارس بتوانند نقش آفرینی کنند.
ظرفیت تحول در ساختار موجود و بدنه اجرایی آموزش و پرورش
ساختار آموزش و پرورش به دلیل متمرکز بودن زمینه مانور دادن در سطوح مختلف تعلیم و تربیت در آن نیست و این نیاز یک کار تحولی است. راهکار ایجاد تحول اصلاح ساختار ها است. مهم تر از ساختار نیروی انسانی دغدغه مند است که می تواند ساختار را با خود همراه کند.
ظرفیت نهادها و ساختارهای داخلی آموزش و پرورش برای ایجاد تحول
دانشگاه فرهنگیان از سازمان برنامه ریزی جایگاه با اهمیت تری دارد چرا که نیروی خبره می تواند ضعف محتوا و کتاب را جبران کند.
نقش مدیریت در تحول در سیستم
اگر آموزشوپرورش بخواهد تحولات جدی را رقم بزند یکی از لوازمش ثبات مدیریت در سیستم هست. ثبات مدیریت با بودن آموزشوپرورش تحت چهارچوب قوه ی مجریه قابل اجرا نیست چون هر چهار سال یک بار رئیسجمهور عوض می شود و این خودبه خود ثبات مدیریت را از بین می برد.باید آموزش و پرورش سازمان مستقل از دولت شود
خود شخص مدیر هم اهمیت بالایی دارد.
ویژگی های مورد نیاز یک مدیر موفق تخصص و آشنایی با سیستم، قدرت مانور و تصمیم گیری لازم و تیم تحولی مورد نیاز است.
نکته مهم دیگر آنکه ورود یک مدیر از خارج نباید اتفاق بیفتد بلکه از داخل سیستم باید مدیر انتخاب شود و تیمش را هم از بدنه ی آموزشوپرورش باید انتخاب کند. چون نیروهایی که از خارج وارد می شوند نمی توانند با دستگاه هماهنگ باشند.
عوامل ساختاری مؤثر در تحول
1. نظام فعلی حقوق، دستمزد و بحث اقتصادی سازمانهای دولتی تعلیم و تربیت
تحول در نظام تعلیم و تربیت ارتباط تام و تمامی با حقوق و دستمزد ندارد البته نمی توانیم بگوییم هیچ ارتباطی هم ندارد بالاخره یکی از عوامل انگیزشی هست. به طور کلی آموزشوپرورش ضعیفترین دستگاه از نظر اقتصادی در کشور است.
2. تشکیلات آموزشوپرورش
یکی از راه های ایجاد تحول تبدیل ساختار متمرکز و هرمی شکل به ساختار تخت است و باید اختیار به مدیر و معلم و … داد . باید60 چرخشی که در سند تحول آموزشوپرورش پیش بینی شده انجام شود.
3. نقش مدارس غیردولتی در تحول آموزش و پرورش
تنها نکتهای که بخش غیردولتی در آموزشوپرورش داشته این است که یک مقدار به فاصله ی طبقاتی در نظام تعلیم و تربیت دامن زده است.
تاثیرات اقدامات نرم و غیرمستقیم در مقایسه با اقدامات مستقیم جهت تغییر ساختار
آموزشوپرورش دچار انفعال است و رهایش کنید کاری نمی کند؛ لذا اثرگذاری مستقیم امکان پذیر نیست. فراد موجود آدمهای فرسوده و افسردهای هستند. همین که جلوی کار نایستند بزرگترین کار است.
اثرگذاری نرم به چند دلیل تأثیرش بیش تر است:
1) چون فضای ایران رسانه زده است ایران جامعه ی شایعه پذیری است.
2) از سوی دیگر قابلیت بزرگ نمایی و وزن دهی به مسائل وجود دارد.
3) رسانه گاهی کاری می کند که شما نمی توانید تغییرش بدهید.
ابزارهای متاثر کردن ساختار و نظام مستقر
همه ی ابزارهای رسانهای اعم از شبکه ها و مجلات و فضای مجازی و… باید به خط باشند و برای هر موضوعی طراحی عملیات صورت بگیرد ما باید تصمیم تولید کنیم و حاکمیت اگر تشنه باشد تصمیم می گیرد.
موضوعات کلیدی و اولویت دار برای تحول
نهادهای تصمیم گیر در مورد آموزشوپرورش: شورای عالی به جای اینکه بالای وزارتخانه قرار بگیرد ابزار دست وزیر می شود.
مسئله ی سیاسی بازی در آموزشوپرورش: خیلی وقتها استیضاحها تخصصی نیست. مثلاً یک نمایندهای می خواهد شکل یک جایی را عوض کند میآید وزیر را استیضاح می کند که به آن تغییر رضایت دهد. باید نماینده ی درست بفرستیم.
کنکور: مسئله پیاده سازی و اجراست. قانون هم دارد. ولی منافع یک عده اجازه نمیدهد اجرا شود.
تعارض منافع و شفاف سازی…”
سیاست چند تألیفی در آموزشوپرورش: تعارض منافع نمی گذارد این موضوع اجرا بشود. چون آموزشوپرورش از چاپ کتابهای خودش کلی منفعت دارد.
نسبت گیری شخصیتهای فعال عرصه¬ی تعلیم و تربیت با ایده تغییر ساختار حاکمیتی:
در بررسی ایده تغییر ساختار حاکمیتی با 3 نوع مواجهه رو به رو می شویم:
1. افرادی که ایده مذکور را به عنوان یک ایده تحولی لحاظ نمی کنند.
(دلیل:1-باید ذائقه جامعه عوض شده باشد سپس حاکمیت تغییر کند. 2- جابهجا کردن این ساختارها خیلی سخت است)
2. افرادی که ایده مذکور را مثبت می دانند در مجموع و اثرگذار ولی در شرایط فعلی برای آن اولویت قائل نیستند. (دلیل: 1- نقطه ی قوت این ایده، فکر در بستر حکومت اسلامی و نقطهضعف آن تحول را فقط ساختاری دیدن است… 2- بدون پشتوانه ی نظری نمیشود سیاستگذاری اثربخش داشت.)
3. دسته سوم علاوه بر اثرگذار بودن ایده مذکور در فرآیند تحول و تحقق تحول در نظام تعلیم و تربیت برای آن اولویت نیز قائل اند.(در بین افراد مصاحبه شده کسی قائل به اولویت بدون ملاحظه نبود)
سیاست زدگی و وابستگی تحول ساختار به تحولات سیاسی جامعه
هر چه سیاست زدگی در سطح جامعه و سطح مسئولین بیشتر شود، ایجاد تحول سخت تر خواهد بود.
ایدههای راهبردی در جهت سیاست¬زدایی (سیاستگذاری، اجرایی و تأثیر گذاری نرم)
1-شوراهای عالی بهعنوان نهادهای حاکمیتی، باید ذیل حاکمیت تعریف شوند و نه دولت.
2- تنظیم دستورالعمل ها و آیین نامههایی در جهت ورود افراد متخصص و با صلاحیت به کمیسیون آموزشوپرورش به اصلاح روند قانونگذاری کمک میکند و همچنین تعریف رابطهای ساختاری با شوراهای عالی، بهعنوان نهادهای حاکمیتی سیاستگذار با مجلس.
3- نظام استخدامی در آموزش و پرورش به عنوان یک گلوگاه مهم باید اصلاح شود و همچنین می توان دانشگاه فرهنگیان را در ذیل رهبری تعریف کرد.
4- وجود محدودیتهایی برای مجریان دولتی در تأسیس و یا مشارکت در مجموعههای خصوصی، میتواند استقلال تصمیم سازان و مجریان را حفظ کند.
عدم اهتمام به متون دینی و روش شناسی دینی در تدوین اسناد و سیاستهای کلی نظام (سیاستگذاری)
تعریف ساختاری وابسته به شورا برای پژوهش و تدوین مبانی قرآنی از مهمترین مقدمات تحول بنیادین بر اساس نگاه قرآنی است.
آموزشوپرورش، بوروکراسی فرمالیتهها
مجموعه ی راهکارها
اصلیترین راهکاری که به نظر میآید برای تحول نظام اداری نیاز است تحول مدل فکر کردن است باید فرمالیتهها را حذف کرد و برنامهها و بخش نامهها را مفید و اجرایی ساخت که همه درگیر فکرکردن و تصمیم سازی و ارزیابی آن تفکر و تصمیم میشوند.
نکته بعد تفویض اختیار به مدیر و معلم که لازمه اش جذب متخصصین و امین است برای اعتماد بالا.
استفاده از ظرفیتهای شبکه سازی در ایجاد انگیزه و ارتباط مولد در میان مجموعهها
عدم عملیاتی بودن تصمیمات در حوزه ی کلان (سیاستگذاری، اجرایی)
در حوزه سیاستگذاری ارتباطی بین لایه های کلان و خرد نیست و معمولا سیاستگذاران اشرافی از صحنه عملیاتی ندارند و این موجب اجرایی نشدن مصوبات در صحنه عملیات می شود.
عدم نظارت (سیاستگذاری، اجرایی و تأثیرگذاری نرم)
راهکارهایی که میتواند برای اصلاح ساختارهای نظارتی ارائه شود:
1) اصلاح نظام بوروکراتیک چرا که حجم زیاد بخش نامههای دست و پاگیر، کار را برای ناظرین سخت میکند.
2) استفاده از زیرساختهای آی تی در جهت تعریف سیستمی بازخوردگیری ها.
3) استفاده از ظرفیت خانواده برای باخورد گیری جریان فعالیت مدارس و استفاده از مدارس برای بازخورد گیری نسبت به سیاست ها و قوانین.
نبود تصویر روشنی از آینده
باتوجه به نبودن تصویری واضحی از آینده در سند نویسی و سیاست گذاری و.. موجب تصمیم گیری های واکنشی می شود به طور مثال مجازی شدن دروس و..
یکی از راهبردیترین مطالعات سیاستگذاران کلان، تصویرسازی آینده است با در نظر گرفتن چند ملاحظه:
1) دین بهعنوان اصلیترین زیرساخت تئوریک در تعریف ساختارها قرار گیرد
2) ساختار حکومت آینده به چه شکل خواهد بود؟
3) جایگاه علم، معرفت، محتوا و تفکر در آینده چه خواهد بود؟
4) خانواده، مدرسه و رسانه در آینده، چه نسبتی با فرد و تربیتش خواهند داشت؟
5) نوع مواجهه ی ساختارهای ما با آینده پژوهی چه باشد؟
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.