ما در برنامهریزی درسی و ساختار تربیت دینی بهطور عمومی چه برنامهای داریم و چه تصاویری از دین برای بچهها میسازیم؟
کتب درسی و شیوه آموزشی ما، چه قدر به بچهها حس خوب از دین داده است؟
نویسنده: فاطمه مزارعی
مقدمه
همه ما می دانیم که رویکرد نظام آموزشی، رویکردی دانشی بوده و تلاش دارد در هر زمینهای دانش را بالا ببرد.
حتی در دروس عملی مانند حرفهوفن نیز، تکیه روی دانش حرفه فن است. این شیوه علاوه بر نتیجه نامطلوب علمی، باعث دلزدگی بچهها نسبت به دین نیز میشود.
در فضای هدیههای قرآن، تلاش ما بر این است که دین امری مکروه جلوه نکند. میخواهیم لایههای دین را بهخوبی به بچهها نشان دهیم تا خودشان انتخاب کنند.
چطور میتوان حس خوبی از دین به بچهها داد؟
علاوه بر رویکرد آموزشی، معماری و فضای کلاس، نوع روابط در محیط و خانواده و … مؤثر است.
در هفت سال دوم، آموزش درسِ سطح صورت میگیرد؛ سطح مستقیم، سطح غیرمستقیم، سطح شبه مستقیم.
1. سطح مستقیم:
در سطح مستقیم از ظرفیت گفتگو و مستقیم گویی استفاده میشود.
2. سطح غیر مستقیم:
سطح غیرمستقیم بهگونهای است که افراد متوجه اینکه در حال آموزش دیدن هستند، نمیشوند. برای مثال، یک بازی طراحیشده و در خلال انجام آن، چیزی آموزش میبینند.
3. سطح شبه غیرمستقیم
سطح شبه غیرمستقیم، بهقدری پنهان است که علاوه بر افراد، معلم نیز متوجه روند آموزش و انتقال مطالب نمیگردد.
برای مثال، چینش کلاس به این صورت که افراد در میزهای کم ارتفاع و رو به تخته قرار داشته و معلم در میز پر ارتفاع رو به روی آنهاست؛ دارای این مفهوم است که افراد یادگیرنده، کمسواد و فرد یاد دهنده (معلم) پر علم است. اگر میزها بهصورت دایرهوار چیده میشد، مفهوم دیگری را القا میکرد.
شیوه آموزشی ما از همه این سه سطح بهره میگیرد.
مثال ملموس
مثلاً در بازی پایاپای اجناسی را خریدوفروش میکنند و هر کس بتواند تعداد مشخصی از یک جنس خریداری کند، برنده میشود. این بازی در درونش مهارتهای زیادی درزمینهٔ کسبوکار پرورش میدهد؛ اما بچهها صرفاً بازی کرده و به این مهارتها پی نمیبرند.
یکبار برای بچهها توضیح دادم: شما با فروش اجناس مشابه، شانس برنده شدن را به دوستتان میدهید. در تجارت قاعدهای داریم که همه مالالتجاره را در یک جنس قرار نداده و همه تجارت را روی یک جنس نگذاریم.
ما با توضیح دادن این قاعده بهطور مستقیم، توجه بچهها را به لایههای پنهانی که بازی بهطور غیرمستقیم آموزش میداد، جلب کردیم.
آداب دانی را چگونه باید آموزش داد؟
ما برای بچهها هر هفته یکی از آداب ساده مانند نشستن را بیان میکنیم. آدابی مانند سخن گفتن که پیچیدهتر است، طی ۴ یا ۵ هفته بیان میکنم.
مستمر بودن آموزش مستقیم بسیار مهم است. لازم است بچهها چند بار در معرض آداب قرار گیرند؛ بنابراین آموزش آداب را به خانوادهها نیز منتقل میکنیم تا خانوادهها بدانند بچهها چه آدابی آموزش میبینند و در خانه رعایت کنند. میتوانید در ابتدای سال با یک دفترچه، روند آموزش آداب را در اختیار خانوادهها قرار دهید.
صبحگاه و یا ابتدای اولین کلاس زمان مناسبی برای آموزش آداب است. اول صبح زمان مناسبی است.
زمان دیگری که برای آموزش آداب مناسب است، زمان برنامهریزی و گفتگو است. ما هرروز صبح برای بچهها مسئولیتی تعیین میکنیم؛ میتوانیم آداب را نیز در همان زمان بگوییم.
زمانهایی مانند قبل نهار و قبل یا بعد از مناسک دینی و نماز، ازجمله زمانهای کلیدی برای بیان آداب هستند.
اگر هرروز یا هر هفته آداب ساده و بدیهی را بیان کنیم، بچهها با تکرار، توجیه میشوند.
روش های آموزش دینی غیر مستقیم چیست؟
از روشهای آموزش غیرمستقیم میتوان بازی، داستانهای تمثیلی، پروژهها و دروس تلفیقی اشاره کرد.
پروژهها انواع مختلفی دارند؛ برای مثال آشپزی بهعنوان یک پروژه تلفیقی، مجموعهای از دانشها را آموزش میدهد. نسبت اندازهگیری مواد در آشپزی، حاوی کشف، تمرین و یا تثبیت مفهوم کسر است.
بهعلاوه، مهارت روشن کردن گاز، کار گروهی و حتی مسائل دینی نیز در آشپزی قابلآموزش است.
درس هدیه های آسمانی را با چه روشی بهتر است آموزش دهیم؟
درس هدیهها بسیار لازم است در قالب تلفیقی قرار گیرد. لازم است دینی با دروسی ازجمله ریاضی، تربیتبدنی، هنر و… تلفیق شود.
بهطور مثال ما برای برگزاری جشن تکلیف، ابتدا برنامه کلاس را در قالب نقاشی پای تخته میکشیدیم و میگفتیم: حدس بزنید امروز چه برنامهای داریم؟
اینکه در ابتدای کلاس، برنامه کلاس را برای بچه به نمایش بگذاریم، ذهنش را آماده کلاس میکند.
بعد از برنامهریزی، بازی، داستان، یک فعالیت و در پایان کلاس یک غافلگیری داشتیم که در برنامهریزی نمیگفتیم.
در کلاس یک بازی برای آموزش بحث مرجعیت تقلید و تبعیت و پیروی انجام میدادیم. این بازی نخ نامرئی نام داشت.
استفاده از داستان، فیلم و پویانمایی در انتقال مفاهیم بسیار مفید است بهخصوص داستانهایی با موضوعات قهرمانی و الگو محوری.
پروژهها علاوه بر آموزش غیرمستقیم، به دلیل نزدیک بودن به زندگی واقعی و ترکیب کردن فرایندها و فعالیتها، در آموزش پنهان مؤثرند.
زیرساختهایی که در فضای شما وجود دارد در آموزش پنهان مؤثر است.
برای مثال، در مدل آبخوری که با شیر آب باشد، منبع آبدیده نشده و در اسراف مؤثر است؛ خیلی اوقات بچهها شیر آب را باز میگذارند. اگر آب آشامیدنی در کلمن باشد، کمتر بازمیماند و اسراف میشود.
آموزش دینی در ادبستان شهید چمران:
در مدرسه شهید چمران، سعی شده سبکرفتاری وزندگی کاری بهگونهای باشد که بچهها پیام مثبت را درک کنند.
فرایندها و روابط موجود در محیط، روی آموزش پنهان مؤثر است.
اینکه بچهها مربی را عمو صدا کنند یا آقا و برای صحبت با مربی روند خاصی طی کنند یا راحت باشند، نوع روابط و سلسله مراتبی که در محیط تعریف میکنیم، قواعد و قوانین کلاس، جای وسایل، مدل دادن وسایل و… فرهنگساز و آموزنده بوده و بخش زیادی از آموزش را انجام میدهد.
ازجمله زیرساختهای مهم، مراسمها هستند. تعداد مراسمها، نوع مواجهه با آنها، مدیریت آنها و اتفاقاتی که در آنها میافتد بسیار مهم است.
اردوها و اتفاقات اردو، از دیگر زیرساختهای مهم هستند.
خانواده یکی از زیرساختهای مهم است.
ازآنجاکه عمده تربیت دینی در خانواده اتفاق میافتد، ما برای خانوادهها هم برنامه مشخصی داریم.
در کلاس هدیهها تربیت دینی خاصی اتفاق نمیافتد.
برای اطلاع بیشتر و آشنایی کاملتر پیشنهاد میکنیم کارگاه تربیت دینی زیر 7 سال و کارگاه تربیت دینی بالای 7 سال و همچنین کارگاه هدیههای آسمانی را مشاهده کنید.