همان طور که می دانید مبحث الگو ها در درس اول ریاضی پایه چهارم دبستان، مبحث تازه ای نیست و دانش آموزان در سال های گذشته نیز با آن آشنایی داشته اند اما امسال قرار است با مفهوم الگویابی سر و کار داشته باشیم یعنی به جای اینکه دانش آموزان الگو ها را مانند شکلی که به آن ها داده شده ادامه دهند، باید بتوانند روابط الگوها را کشف کنند.

کشف کردن الگو های عددی ممکن است در ابتدا برای دانش آموزان کمی دشوار باشد. برای همین ما برای جذاب تر کردن کلاس و محتوای درس، از قصه گویی استفاده کردیم.

  • نام فصل، نام درس

    اعداد و الگو ها، الگو ها

  • شماره فصل، شماره درس

    فصل اول، درس دوم

  • درس، پایه

    ریاضی پایه چهارم دبستان

خانواده بزرگ شهید چمران ماجرای پروفسور و دستگاه عدد ساز! (آموزش مبحث الگو ها   ریاضی چهارم دبستان)

ماجرای پروفسور و دستگاه عدد ساز!

سلام بچه ها امروز پروفسور یک اختراع جدیدی داشته! بریم باهم ببینیم این اختراع جدید چی بوده؟!

-سلام پروفسور میشه در مورد اختراعتون یک کم توضیح بدید؟!

-سلام بابا جان! من یک دستگاه عدد ساز ساختم.

-دستگاه عدد ساز؟!؟

-بله بابا جان دستگاه عدد ساز!

-خب این دستگاه چطور کار میکنه؟

-میتونی هر چیزی که دوست داری وارد این دستگاه کنی و زیادش کنی پسرم.

-واااقعا؟!؟!؟ میشه یک نمونه بهمون نشون بدید؟!

-آره بابا جان، مثلا من 1 جوجه داشتم، این جوجه روفرستادم داخل دستگاه و تنظیمات مخصوص یک فرمول رو بهش دادم. بعد…

1 جوجه شد، 2 تا جوجه!

2 تا جوجه شد، 4 تا جوجه!

4 تا جوجه شد، 8 تا جوجه!

-پروفسور چیکار کردییییی؟!

بخوانید  سفر به کارخانه ی بستنی سازی و دیدن بستنی ها

-کاری نکردم باباجون!

من اول 1 جوجه داشتم. با الگویی که به دستگاه دادم، تعداد جوجه هام دو برابر شد و شد 2 تا جوجه!

2تا جوجه دوباره طبق همون الگو دوبرابر شد و شد 4 تا جوجه!

4 تا جوجه هم دو برابر شد و شد  8 تا جوجه!

به همین راحتی بابا جان.

-خیلی جالب شد پروفسور!

-این که چیزی نیست باباجان.

یک حبه قند داشتم، بهش الگوی ضرب در 3 دادم

یک حبه قند شد، 3 تا حبه قند.

3 تا حبه قند شد، 9 تا حبه قند.

9تا حبه قند شد، 27 تا حبه قند.

-چه جالب پروفسور! اینطوری شما میتونید هرچیزی رو که خواستید چند برابر کنید. خیلی خوبه!

-همیشه هم خوب نیست باباجان…

یک شب که من خواب بودم و حواسم نبوده پنجره رو ببندم …

یک موجود فضایی هیولا وار از پنجره آمد داخلللللل ( با صدای لرزان)

-وای پروفسوووور… اینطور که شما میگید منم ترسیدممممم…

-باید هم بترسی بابا جان… اون یک موجود فضایی سه چشم بود که وارد دستگاه شد و یک فرمولی به دستگاه داد که من نمیدونستم چی بود… و همینطوری در حال تکثیر و زیاد شدن بود!

رفتم به دفترچه راهنما مراجعه کردم…

استادم به من گفته بود هر وقت به مشکلی برخوردم یک کاغذ و قلم بیارم و مشکلم رو روی کاغذ بنویسم. من هم همین کار رو کردم.

اگر الگوی زیاد شدن هیولا ها رو پیدا میکردم،  میتونستم مخالف آن الگو رو به دستگاه بدم و به جای اینکه هیولا ها زیاد شن ، کم میشدن.

اما هنوز نتونستم الگو رو پیدا کنم.

شما و بچه های کلاستون میتونید به من کمک کنید بابا جان؟!

بخوانید  اردوی خانگی و نقاشی هایی که قرار بود پف کند

….

نکات قصه:

1- ما در کلاس نقاشی شخصیت های داستان و ماشین عدد ساز را روی تخته کشیدیم.

2-در پایان داستان از بچه ها میخواهیم الگوی هیولا را کشف کنند و برعکس آن یعنی تقسیم را به دستگاه بدهند تا هیولا ها کم شوند.

خانواده بزرگ شهید چمران ماجرای پروفسور و دستگاه عدد ساز! (آموزش مبحث الگو ها   ریاضی چهارم دبستان)

بعد از گوش دادن به قصه، دانش آموزان باید الگوی تکثیر هیولا ها را کشف کنند و برعکس آن را به دستگاه بدهند تا هیولا ها به جای اینکه زیاد شوند، کم شوند.