از روزی که کارمان را شروع کردیم. با خانواده هایی آشنا شدیم. خانواده هایی که فرزندان جوان و بعضا نوجوانشان را برای کار و فعالیت به ما می سپردند.
وقتی حسینیه کودک راه افتاد با خانواده هایی آشنا شدیم که بچه های کوچکشان را برای چند ساعت در هفته به ما می سپردند.
کم کم تعداد بچه ها و خانواده ها زیاد شد. رفت و آمد پدر و مادرها به مجموعه شهید چمران هم همینطور.
خانواده ها در کارها به ما کمک می کردند، و از ما مشورت می گرفتند.
به مرور تصمیم گرفتیم این خانواده بزرگ را منسجم تر کنیم.
نتیجه این شد که هر چند وقت یکبار همه باهم به طبیعت می رویم و اسمش را گذاشتیم” محفل خانوادگی شهید چمران”
در محفل پدرها با بچه ها و مادرها با هم بازی می کنند. دعا می خوانیم و صبحانه مختصری با هم درست کرده و می خوریم.
هیاتهای خانوادگی هم در مناسبتهای مختلف برگزار می شود.
یک قرار کوچک گذاشتیم: کل کارها به عهده خانواده ها به خصوص بچه ها باشد، و صبر کنیم تا بچه ها هیات را به شیوه خودشان جلو ببرند.
با وجود محفلها و هیاتها، ارتباط پدر و مادره باهم و با مدرسه خیلی زیاد شده و همه با هم یک خانواده شده ایم” خانواده بزرگ شهید چمران”
بابت تمام حمایتهایتان، دعاهایتان و پشتیبانی هایی که از کار یک سری جوان تازه کار انجام دادین، از شما ممنونیم.