داستان های تدبر در قرآن، پناهگاه برگرفته از سوره ی ناس
برای انتقال مفاهیم قرآن به کودکان، می توان از قصه استقاده کرد. اگر بخواهیم به صورت مستقیم برای کودکان توضیح دهیم، توانایی درک و فهم آن را ندارند و ممکن به دلیل عدم تناسب با فهم کودکان، از قرآن زده شوند و علاقه ای به آن نداشته باشند. قصه نوعی زبان کودکانه است و بچه ها به راحتی با آن ارتباط میگیرند.
در داستان زیر، سعی شده سوره ناس به زبان کودکانه بیان شود. این داستان برای سنین بالای هفت سال مناسب است.
یکی بود، یکی نبود.
روزی از روزهای خدا، فاطمه خانم تصمیم داشت با دوستانش به اردو برود. مکان اردو یک جنگل خیلی ترسناک بود.
فاطمه یک عروسک کوچولو داشت که اسمش زهرا بود. فاطمه خانم خیلی می ترسید که در جنگل بلایی سر عروسکش بیاید. مثلا شیر به عروسکش حمله کند، باران بیاید و عروسکش خیس بشود و اتفاقاتی دیگر.
فاطمه خانم با خودش فکر کرد که عروسکش را کجا بگذارد و چه پناهگاهی برایش درست کند، که اذیت نشود.
فاطمه خانم نه کیفی با خودش آورده بود نه حواسش بود که زیر چادرش زهرا کوچولو را پنهان کند.
اول از همه تصمیم گرفت در سوراخ یک تنه درخت بگذارد که هیچ کس عروسکش را نبیند. اما با خودش گفت: اگر یک موش داخل سوراخ شود و عروسکم را بردارد و موهایش را بخورد یا لپ هایش را گاز بگیرد، چه می شود؟
فکر کرد درخت که نمی تواند از عروسکش محافظت کند، هیچ کاری از دست درخت برنمی آید. فاطمه خانم از تصمیم خود منصرف شد.
دوباره فکر کرد و فکر کرد.
ناگهان دید یک خانم مهربان از آنجا عبور کرد. فاطمه فکر کرد عروسکش را به آن خانم مهربان بدهد ولی بعد فکر کرد شاید آن خانم عروسکش را با خودش را ببرد و دیگر به او پس ندهد.
بعد با خودش گفت: عروسکم را به دوستم بدهم تا از آن محافظت کند ولی باز فکر کرد و گفت: اگه عروسکم رو اذیت کنه، اگر موهایش رو بکنه چه بلایی سر او می آید؟
تصمیم گرفت نزد معلمش برود و از او بپرسد. معلم به او گفت: من سوره ای را به تو یاد می دهم تا بخوانی و خیالت راحت بشود که عروسکت هیچ آسیبی نمی بیند. آن سوره، سوره ی ناس است.
فاطمه خانم سوره ناس را خواند و بعد هم با خیال راحت عروسکش را به دوستش داد که در کیفش بگذارد.
خیلی خوبه
ممنون از همراهی شما .
خیلی کوتاه وخلاصه بو و این خیلی خوبه?
خیلی کوتاه وخلاصه بو و این خیلی خوبه?
عالی بود وهمچنین آموزنده خواهرم با سوره ناس بیشتر آشنا شد