مهدکودکی متفاوت و جالب که نامش «حسینیه» است!

خانواده بزرگ شهید چمران مهدکودکی متفاوت و جالب که نامش «حسینیه» است!مصاحبه آخرین خبر با احمدرضا اعلایی

احمدرضا اعلايي کارشناسي تئاتر عروسکي را در دانشگاه تهران خوانده، دوره ارشدش را در دانشگاه هنر گذرانده و به صورت تجربي در فضاي تدوين و مستندسازي فعاليت کرده است. سپس وارد حوزه شده و در حال حاضر در سطح دو حوزه علميه درس مي‌خواند. وي هفت سال است که به صورت ميداني در حوزه روانشناسي کودک فعاليت مي‌کند. اما نقطه پررنگ کاري او تاسيس حسينيه و مدرسه شهيد چمران بر اساس مدل آموزشي مدرسه شهيد چمران لبنان است.

مهد کودک و مدرسه‌اي که بر پايه سبک زندگي ديني شکل گرفته و برخلاف ديگر مدرسه‌هاي مذهبي هيچ اثري از اجبار براي يادگيري آموزه‌هاي ديني در آن نيست.

آقاي اعلايي معتقد است که بازي، ايجاد فضاي شاد براي کودکان و دادن حق انتخاب در تربيت ديني کودکان اهميت ويژه‌اي دارد. همه اين موارد باعث شده که خانواده‌هايي از نقاط مختلف تهران و حتي کرج براي ثبت نام فرزندشان در اين حسينيه، به نزديکي آن نقل مکان کنند.

در ادامه گفتگوي فردا را با احمدرضا اعلايي مدير حسينيه شهيد چمران مي‌خوانيد. حسينيه شهيد چمران را از نمونه مدرسه‌اي که امام موسي صدر در لبنان تاسيس کردند، الگو برداري کرديم آقاي اعلايي درباره چرايي تصميم ساخت اين مدرسه مي‌گويد: «ما از مدرسه شهيد چمران در جنوب لبنان بازديدي داشتيم و در واقع يکي از کارهايي که امام موسي صدر در ابتداي ورودشان به لبنان انجام داده بودند، تاسيس چهار مدرسه بود که مديريت يکي از مدارس بعد از ورود شهيد چمران به لبنان، به ايشان سپرده شده بود. مدرسه‌هايي در جبل عامل و نزديک صور که بچه‌ها در آن آموزش‌هاي مهارتي و فني و حرفه‌اي مي‌ديدند و کار هم مي‌کردند. بخشي از درآمد آن مدرسه‌ها از اين کار تامين مي‌شد. اکثر آن‌ بچه‌ها ايتام جنوب لبنان بودند و دغدغه مسئولين اين بود که شرايطي را براي تحصيل اين بچه‌ها فراهم کنند. شهيد چمران مسئله آموزش‌هاي نظامي و هسته نظامي مقاومت را در همان مدرسه شروع کردند و اولين فرماندهان مقاومت شاگردان همان مدرسه بودند. اين مدرسه نقش خيلي مهمي در شکل‌گيري حرکت مقاومت داشت و افرادي را به دنيا معرفي کرد که هر کدام به نوعي در دنيا اثرگذار بودند و ما چون دغدغه کار فرهنگي داشتيم، ديديم بهترين بستر تاسيس چنين مدرسه‌اي است. به همين واسطه حرکتي را شروع کرديم و مدارسي را به صورت ميداني بررسي کرديم و از شش سال پيش حسينيه کودک شهيد چمراه را تاسيس کرديم و از دو سال پيش دبستان حمزه دوران را هم در کنار آن راه اندازي کرديم.»

برخي خانواده‌ها براي اينکه بتوانند کودکشان را در مدرسه شهيد چمران ثبت نام کنند به نزديکي ما نقل مکان کرده‌اند مدير مدرسه شهيد چمران درباره ميزان استقبال خانواده‌ها از اين مهدکودک و مدرسه مي‌گويد: «با توجه به اينکه ما در منطقه پايين تهران قرار داريم و هزينه‌مان به خاطر کارهاي پژوهشي و ظرفيت محدود ثبت نام، بالاست با استقبال خوبي مواجه شده‌ايم. در حال حاضر براي مدرسه‌‌ و مهدمان ظرفيت‌مان تقريبا تکميل شده و در برخي پايه ها مازاد هم داريم. در همين منطقه، کمي بالاتر مدارس باسابقه‌تري وجود دارد که صندلي‌‌هايشان هنوز خالي است و نمي‌توانند همين تعداد کمي که ما براي خودمان به عنوان ظرفيت تعيين کرده‌ايم را به اندازه نصف هم پر کنند. استقبال از مدرسه شهيد چمران خوب بوده و هر سال هم بهتر مي‌شود. ما در حال حاضر خانواده‌هايي داريم که از مناطق خيلي دور مثلا از کرج، شمال تهران يا غرب صرفا به اين دليل که فرزندشان را در اين مدرسه ثبت نام کنند، به نزديکي ما نقل مکان کرده‌اند.»

دختربچه‌هاي مدرسه ما در حد رفع نيازشان مي‌توانند خياطي کنند و پسربچه‌ها هم ساخت و ساز مي‌کنند. اين طلبه سطح دو حوزه علميه درباره نوع آموزش انتخابي براي بچه‌ها توضيح مي‌دهد: «عمده دغدغه ما در طراحي آموزشي‌مان در پيش دبستان بازي است و در حوزه بعد، فعاليت‌هاي عملي يا پروژه محور قرار دارد. هدفمان اين است که بچه‌ها از جهت کاربردي و مهارتي بتوانند از پس کارهاي خودشان بربيايند و تمام آن کارهايي که يک فرد براي رفع نيازهاي اوليه خودش بايد انجام بدهد؛ از تغذيه، بهداشت، پوشاک، شغل را تا حدي بتوانند از پيش دبستاني انجام دهند. در حال حاضر بچه‌هاي پيش دبستاني دخترانه‌ خيلي خوب مي‌توانند خياطي کنند و مواردي را که نياز دارند در حد خودشان بدوزند. پسرهاي پيش دبستاني مدرسه ما هم خيلي خوب مي‌توانند ساخت و ساز کنند و با اره و ابزار کار کنند.

اکثر افراد در خيلي مواقع فکر مي‌کنند که سبک زندگي اسلامي اين است که بچه‌ها هميشه در حال نماز خواندن، دعا کردن و تلاوت قرآن باشند، در صورتي که آنچه در سبک زندگي و سيره ائمه ديده مي‌شود؛ اين است که آن‌ها انسان‌هاي توانمندي بودند. در حوزه پوشش و لباس به خصوص براي دخترخانم‌ها برنامه‌اي داريم که بچه‌ها به پوشش اسلامي علاقه‌مند شوند و به آن عادت کنند. در حوزه تغذيه سعي کرديم بر اساس توصيه‌هاي طب سنتي عمل کنيم و تغذيه سالم و ساده‌اي را براي بچه‌ها تدارک ديديم. منوي مجموعه‌هاي ديگر معمولا چلوکباب، جوجه، ماهي، چلوگوشت و نهايتا دو خورشت قيمه و قرمه است ولي ما غذاهايي مثل آش، کله جوش، آبگوشت را براي بچه‌ها تدارک ديديم و غذاي برنجي فقط دو وعده در هفته داريم. سعي‌مان بر اين است که متناسب با طبع بچه‌ها و مناسب با وعده نهار منوي مدرسه را تنظيم کنيم. اين‌ها مواردي است که در سبک زندگي اسلامي وجود دارد، ادعا نداريم که بچه‌هاي مدرسه ما خيلي خاص تربيت مي‌شوند اما اتفاقي که مي‌افتد اين است که دانش‌آموزان ما خيلي شاداب هستند و سعي مي‌کنند با هم تعامل خوبي داشته باشند.»

کودکي که با موسيقي و رقص شاد شود، در نبود آن نمي‌تواند شاد باشد.

او درباره شيوه شاد کردن بچه‌ها و طرح جايگزين مدرسه چمران به جاي رقص و موسيقي مي‌گويد: «مهم‌ترين چيزي که به کودکان شادابي مي‌دهد، بازي و آزادي عمل در آن است. مهدهاي کودک معمولا محدوديت زيادي براي کودک تعيين مي‌کنند و براي اينکه چند دقيقه به بچه‌ها استراحت بدهند به موسيقي و رقص متوسل مي‌شوند. اين ساختار از غرب آمده که مي‌گويد شما تمام هفته را بايد مثل ماشين کار کنيد، بعد براي اينکه نشاط پيدا کنيد و فشار زندگي ماشيني کم شود، آخر هفته‌هاي پرشور و نشاطي در کلوپ و ديسکو داشته باشيد. اين نگاه از پايه مشکل دارد. کودکان به صورت ذاتي شاد هستند و نياز به تزريق شادي ندارند. در تعطيلي‌هايي که مربوط به آلودگي هواست بچه‌ها از دوري مدرسه‌ ناراحت مي‌شوند. بعدازظهرها براي خانه رفتن بچه‌ها مشکل داريم، گاهي مادرها يک ساعت صبر مي‌کنند ولي فرزندشان حاضر نمي‌شود که به خانه برود. در حالي که در ساعت تعطيلي مدارس ديگر بچه‌ها حس رها شدن از زندان را دارند. ولي در مدرسه شهيد چمران بچه ها شادند و اين حاصل صميميتي است که در فضا به جاي تحکم، کنترل و تنبيه جاري است. در مجموعه ما همه مربي‌هاي آقا براي بچه‌ها عمو هستند و مربي‌هاي خانم براي بچه‌ها حکم خاله را دارند؛ تمام اين موارد باعث شادي عميق بچه‌ها مي‌شود. وقتي کودکي با موسيقي و رقص پرورش پيدا مي‌کند، در نبود آن نمي‌تواند شاد باشد.»

بچه‌هايي که در مدرسه شهيد چمران آموزش مي‌بينند، مستقل و با اعتماد به نفس هستند

آقاي اعلايي درباره ويژگي بارز دانش آموزان مدرسه شهيد چمران مي‌گويد: «ويژگي‌اي که در بچه‌هاي مدرسه ما بارز است، اين است که انسان‌هاي مستقلي بار آمده‌اند و قوي، توامند و خلاق هستند. نکته مهم ديگر اينکه بچه‌ها مي‌توانند با محيط‌هاي ديگر، خودشان را وفق دهند. گاهي بچه‌ها به صورتي تربيت مي‌شوند که در محيط‌هاي ديگر نمي‌تواند رشد و فعاليت کند، در حالي که دانش‌آموزان ما با سنتي‌ترين مدل‌ها و در جديدترين آن‌ها توانستند همراه شوند. البته همه اين‌ها نسبي است. بچه‌هايي که از مهدکودک با ما بودند و الان وارد پيش دبستاني و مدرسه شده‌اند، بسيار همراه‌تر هستند و تمرکز بيشتري دارند. اما بچه‌هايي که از جاي ديگري به ما اضافه مي‌شوند، مشخص است که خيلي کم بازي کردند و براي رسيدن به ثبات بايد مدتي روي آن‌ها کار کنيم.»

بخوانید  زندگی سیاسی یک دانش‌آموز

تلاش مي‌کنيم تمام دغدغه خانواده‌ها اين نباشد که فرزندشان چند آيه، حديث يا شعر حفظ کرده است.

اين طلبه درباره مشکلات آموزشي در کشور و خانواده‌ها مي‌گويد: «اساسي‌ترين مشکلي که ما در ارتباط با خانواده‌ها، حتي سازمان‌هاي بالادستي در حد شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي آموزش و پرورش و مجموعه‌هاي سياست گذار در مقوله تربيت و تعليم با آن مواجه‌ايم، زاويه ديد آن‌ها نسبت به آموزش و تربيت دانش‌آموزان است. اين زاويه ديد باعث مي‌شود که متوجه حرف ما نشوند و برايشان اين سوالات پيش مي‌آيد که شما چطور و چگونه به بچه‌ها آموزش مي‌دهيد، کلاس درس‌تان کجاست و چگونه بچه‌ها را ارزيابي مي‌کنيد. در فضاي فکري آن‌ها مدل‌هاي جديد آموزشي جايي ندارد؛ چرا که در يک الگوي فکري خاص منحصر شده‌اند. به همين دليل لازم است که در ابتدا زاويه ديد و نگرش افراد به مقوله تربيت، تغيير کند. ما بايد بررسي کنيم که در دانشگاه فرهنگيان و آموزش‌هاي ضمن خدمت چه چيزي به افراد آموزش مي‌دهيم که حتي قادر نيستند کلاس درس‌شان را اداره کنند و طرح درس بنويسند. دانشجويان از فضاي آموزشي مطلوب بسيار دور هستند.

ما در مهد و مدرسه خودمان تلاش مي‌کنيم که اين زاويه ديد را تغيير دهيم تا خانواده‌هاي کودکان در پايان سال دغدغه‌شان اين نباشد که فرزندشان چند آيه و حديث ياد گرفته يا چند شعر حفظ شده و دائما تعداد حروفي که کودکشان ياد گرفته را چک نکنند.»

تصور برخي از تربيت ديني، تبديل کودک به هارد پر از قرآن و حديث است

او درباره تصور خانواده‌هاي مذهبي از تربيت ديني مي‌گويد: «خانواده‌هاي مذهبي تلقي‌شان از تربيت ديني کودک يک هارد پر از قرآن و روايت است. آن‌ها تصور مي‌کنند که اگر فرزندشان در مهدکودک قرآن حفظ کند، متدين مي‌شود. بچه را تحويل من مي‌دهند که نصيحتش کنم و فکر مي‌کنند، نصيحت کردن يعني تربيت ديني!

ما بسيار تلاش مي‌کنيم که اين نوع نگاه را تغيير دهيم. در هفت سال اول دانش موضوعيت ندارد، حتي مانع رشد است و در مواردي براي کودک حساس‌زا و مشکل آفرين است. خانواده‌هاي مذهبي به خاطر همين طرز تفکر به کودکشان احکام و قرآن آموزش مي‌دهند. بسياري از کودکاني که از مهدهاي قرآني به مدارس ما وارد مي‌شوند، دچار ابهامات و کج فهمي‌هاي بسياري شدند؛ مثلا دچار تفکرات خرافي شده و جبرگرا شده‌اند. وقتي از کودک مي‌پرسيم که چرا اين کار را کردي؟ مي‌گويد شيطان من را گول زد! يا در مورد خدا تلقي‌هاي عجيبي دارند. در صورتي که اصلا لازم نيست براي کودک زير هفت سال از خدا صحبت کنيم. بابت اين مسائل ما مشکلات بسياري داريم. ما با بچه‌هايي مواجه هستيم که حجم اطلاعات و آگاهي‌هاي زيادي در ذهن‌شان دارند که به خاطر سن‌ کم‌ نمي‌توانند آن‌ها را تحليل کنند. تلاش ما اين است که اين مشکلات را برطرف کنيم. در بحث تربيت جنسي به کودک آگاهي مي‌دهند که اين مشکل‌ساز است. در صورتي که براي تربيت کودکان زير هفت سال خانواده‌‌ها فقط بايد آموزش‌هاي رفتاري داشته باشند و محيط را ايزوله نگه دارند. به عنوان مثال بايد به کودک آموزش دهيم که لباسش را در مقابل چشم ديگران عوض نکند، اما اگر زماني هم مرتکب اين اشتباه شد، نبايد به او حساسيت نشان دهيم و بگوييم «عيبه!»

در مناسبت‌هاي ديني شور و حال خوب را جايگزين سخنراني و آموزش کرديم

آقاي اعلايي درباره رويکرد حسينيه و مدرسه شهيد چمران در مناسب‌هاي ديني مي‌گويد: «در مناسبت‌هاي ديني رويکرد ما اين است که کودکان نسبت به آن موضوع حس خوبي داشته باشند. مثلا درباره عيد نوروز شايد اطلاعات زيادي نداشته باشيم ولي به خاطر اتفاقات خوبي که در آن زمان مي‌افتد، حس خوبي به نوروز داريم. در مناسبت‌هاي مذهبي هم به ايجاد چنين حسي براي کودکان نياز داريم. باز هم مي‌رسيم به اين نکته که ايجاد فضاي پر شور و نشاط در اولويت است اما اينکه مراسم‌هاي مفصلي داشته باشيم و در نيمه شعبان درباره امام زمان (عج) و در عيد غدير درباره امام علي (ع) صحبت کنيم، چنين چيزي را پيش‌بيني نکرده‌ايم. در نيمه شعبان ما برنامه مادر و کودک داشتيم و مادرها و پسرها با هم به پارک رفتند و نهار غذاي خوبي برايشان تدارک ديديم و خيلي به بچه‌ها خوش گذشت. به عنوان يادگاري هم به کودکان يک کلاه هديه داديم که روي آن «يا مهدي (عج)» نوشته شده بود. آن چيزي که براي کودکان باقي مي‌ماند، همين حس خوب است. براي دهه فجر هم برنامه‌هاي خيلي متنوعي داريم و کمپيني داريم با عنوان «من يار انقلابم» و با خانواده‌ها به صورت جمعي در راهپيمايي شرکت مي‌کنيم. در مدرسه‌مان يک هيئت مذهبي داريم و به صورت ماهانه برنامه‌هايي برگزار مي‌کنيم. براي ماه مبارک رمضان بزرگترين آموزش براي بچه‌ها همين است که خاله‌ها و عموها همگي در مهد روزه هستند. به همين دليل اکثر بچه‌ها از غذا خوردن پرهيز مي‌کنند. براي دانش‌آموزانمان يک مراسم احياي کوچک مي‌گيريم و فرازهايي از دعاي جوشن کبير را به صورت جمعي مي‌خوانيم، قرآن به سر مي‌گيريم و بقيه زمان هم به بازي و تهيه افطاري و توزيع نذري مي‌گذرد. از امسال تعريف داستان‌هاي تمثيلي براي بچه‌ها را در برنامه‌هايمان قرار داديم؛ مثلا در دهه فجر از قهرماني به نام «گل دهان» براي بچه‌ها قصه تعريف کرديم، قهرماني که از دهانش عطر خوبي مي‌آمد. در ماه رمضان هم داستاني با عنوان «دختر شيشه‌اي» داريم. سعي ما اين است که مفاهيم پيچيده ديني را در قالب تمثيلي براي کودکان بيان کنيم.» براي انس کودکان با حجاب روسري و چادر را وارد وسايل بازي‌شان کنيم. اين معلم تربيتي درباره راهکارهاي آشنايي دختربچه‌ها با مسئله حجاب مي‌گويد: «آن بخش از تربيت ديني که به آداب و مناسک برمي‌گردد، اهميت زيادي دارد. طبق توصيه‌هاي ديني کودکان از سه سالگي نقش‌هاي اجتماعي را درک مي‌کنند و براي کودک کفش، لباس و ابزار کار پدر و مادر الگو مي‌شود. خوب است که از آن سن وسايل حجاب را در لباس‌هاي کودک ببينيم؛ مثلا به او بگوييم که اين روسري يا چادر شماست. لازم نيست که حتما آن‌ها را سر کند ولي بودن آن‌ها در بازي‌هايش بسيار موثر خواهد بود. کودک در بازي‌هايش با تقليد از مادرش در پوشيدن روسري يا گذاشتن چادر در کيف از او الگوبرداري مي‌کند. به دختربچه‌هاي شش ساله‌ مدرسه‌مان مانتو هديه داديم که مدل آن را هم بچه‌ها خودشان انتخاب کردند؛ مانتوهاي گلدار، شاد، قشنگ، گشاد و بلند. در پايان سال هم به آن‌ها روسري هديه داديم. به دختران کلاس اولي‌مان از اول سال تحصيلي روسري هديه داديم و به آن‌ها توصيه کردم هر وقت که من وارد کلاس‌شان مي‌شوم، روسري سر کنند. بچه‌ها به صورت ذاتي در هفت سال دوم زندگي بسيار تکليف پذير هستند. فرمان شنيدن و تبعيت کردن از معلم يا مادرشان را دوست دارند. در آخر سال تحصيلي هم به بچه‌هاي کلاس اولي چادر هديه داديم ولي در هيچ کدام از اين موارد اجبار وجود ندارد. ادبيات توصيه محور از هفت سالگي به بعد اهميت بسياري دارد. در روايت داريم که از ۹ يا ۱۰ سالگي به کودک سخت بگيريد؛ چرا که در آن زمان بچه‌ها ظرفيت و تحمل اين نوع ادبيات را دارند. در هر دوره سني بايد حواس‌مان به اين نکته باشد که بچه‌ها به خصوص دخترها چقدر ظرفيت فشار و سختگيري را دارند. البته باز هم لازم نيست سختگيري‌هاي عجيب و غريب مدارس مذهبي را اجرا کنيم؛ آن نوع سختگيري‌ها معمولا نتيجه عکس مي‌دهد. در همين حد که حجاب را به عنوان يک اصل بپذيريم و اگر کودکي حرف‌مان را گوش نکرد، اظهار ناراحتي کنيم.»

بخوانید  هیئات باید محل انتقال مفاهیم دینی و اعتقادی به نسل جدید باشند

گِل بهترين اسباب بازي براي کودکان است

او درباره نوع اسباب بازي کودکان هم توصيه‌هايي دارد: «درباره اسباب بازي توصيه‌هايي در روايات داريم که روانشناسي رشد هم مويد آن‌ است. بعضي اسباب‌بازي‌هاي مدل غربي که وارد کشور شده با اين مدل هم‌خواني ندارد. اسباب‌بازي‌ها در هفت سال اول زندگي کودک بايد چند ويژگي داشته باشد. اولا کودک بايد در ارتباط با آن وسيله بازي، فعال باشد نه منفعل؛ مثلا بازي‌هاي کنترلي يا موزيکال که کودک فقط نظاره گر آن‌هاست باعث مي‌شود که کودکان منفعل و مصرف گرا شوند. در حالي که اسباب بازي بايد بسيار ساده و به دور از تجملات باشد که کودک بتواند انواع کارها را با آن انجام دهد. گِل يکي از بهترين ابرازهاي بازي براي بچه‌هاست که خانواده‌ها به خاطر حساسيت‌هاي بهداشتي غلط اصلا آن را به خانه نمي‌برند. در حالي که با پهن کردن يک سفره مي‌توانند به راحتي آن را در اختيار کودکان قرار دهند. در روايت داريم که پيامبر (ص) فرمودند؛ من به اين پنج علت کودکان را دوست دارم که يک مورد آن خاک بازي است يا مي‌فرمايند خاک بهار کودکان است. اين جنس بازي‌ها بسيار کمک کننده است. چون آن شي‌ء چيزي ندارد و کودک است که به آن شکل مي‌دهد.

نکته ديگر انعطاف ابراز بازي است. وقتي براي کودک ماشين مي‌خريم، نمي‌تواند با آن کاري کند در طراحي اسباب‌بازي‌ها آن وسيله‌اي که بتوان با آن چيزي ساخت، بهترين گزينه است؛ مثلا با لگو مي‌توان انواع شکل‌ها را ايجاد کرد. اين اسباب‌بازي براي کودکان پيش دبستاني بسيار مناسب است؛ چرا که انعطاف پذير و داراي قالب است. گيم، مار و پله و پازل براي کودکان در اين سن اصلا مناسب نيست. بازي‌هاي فکري هم براي کودکان سه ساله مناسب نيست. چون سريعا به ذهن آن‌ها شکل و قالب مي‌دهد.»

راه اندازي شبکه پويا از سياست‌هاي اشتباه تلويزيون بود

اين معلم تربيتي به خانواده‌ها درباره تماشاي تلويزيون هشدار مي‌دهد: «کودک بايد فعال باشد ولي تلويزيون او را منفعل مي‌کند. تلويزيون به کودک مي‌گويد که يک گوشه بنشيند و فقط شنونده و بيننده باشد. در حالي که بچه‌ها در اين سن نياز به رابطه دو طرفه دارند؛ در روانشناسي بر اين نکته تاکيد شده که وقتي کودکان تکلمشان در حال شکل گيري است نبايد تلويزيون نگاه کنند به دليل اينکه در تکلمشان دچار مشکل مي‌شوند. تلويزيون به کودک مي‌گويد که همه هيجانات حاصل از ديدن فيلم و انيميشن را درون خودش نگاه دارد. به همين دليل وقتي کودک ساعات زيادي را پاي تلويزيون مي‌نشيند، بعد از آن شروع به داد زدن، دويدن يا جيغ کشيدن مي‌کند. چون تمام انرژي کودک که بايد در يک رابطه دو طرفه تخليه مي‌شد، در او ذخيره شده و او شروع به تخليه اين انرژي مي‌کند. در حال حاضر به خاطر راه اندازي شبکه پويا که جزو سياست‌هاي اشتباه سازمان صدا و سيما بوده به شدت بچه‌ها را دچار مشکل شده‌اند. اکثر والدين بچه‌ها را چهار الي پنج ساعت پاي برنامه‌هاي شبکه پويا مي‌نشانند در حالي که يک کودک زير هفت سال فقط نيم ساعت بايد وقتش را پاي تلويزيون بگذراند و کودک زير سه سال تلويزيون ديدن برايش ممنوع است. حجم آگاهي‌‌ها و اطلاعاتي که تلويزيون به کودکان مي‌دهد، بسيار مخرب است. اين باعث شده که کودکان از جهت رشدي، کاريکاتوري شوند. ابزارهاي ديجيتال و بازي‌هاي رايانه‌اي هم اثرات مخربي دارد که کنترل آن راحت‌تر از تلويزيون است. اما متاسفانه چون خانواده‌ها مي‌خواهند بچه‌ها را به سادگي کنترل کنند، تبلت و موبايل به آن‌ها مي‌دهند. موسيقي هم براي کودکان خوب نيست. به دليل اينکه موسيقي ابزاري است که بدون واسطه احساسات را تغيير مي‌دهد؛ موسيقي به سادگي مي‌تواند احساس غم يا شادي را در فرد ايجاد کند. کودکان چون در سني هستند که احساسات آن‌ها در حال شکل‌گيري است، گوش دادن موسيقي براي آن‌ها توصيه نمي‌شود. علاوه بر اين گوش دادن به موسيقي رشد يک پارچه مغز کودک را مختل مي‌کند. يکي از خروجي‌هاي گوش دادن موسيقي براي کودکان اين است که آن‌ها را تبديل به آدم‌هاي بسيار منطقي مي‌کند. انعطاف پذيري ذهني‌شان پايين مي‌آيد و هميشه در قالب يک فرمول خاص بايد رفتار کنند؛ هميشه به يک شکل غذا بخورد، لباس بپوشد يا درس بخواند و اگر اين قالب به هم بخورد، کودک اذيت مي‌شود. براي شکل دادن به خمير وجودي کودک زير هفت سال ما نبايد از محرک‌هايي مثل موسيقي، جايزه دادن يا تلويزيون ديدن استفاده کنيم. چرا که با اين کار گوهر دروني کودک دستکاري شده و به عوامل بيروني وابسته مي‌شود.»

درصد بالايي از والدين اذعان مي‌کنند که از تربيت کودک هيچ چيز نمي‌دانند

آقاي اعلايي در پايان درباره لزوم آگاهي جوانان از بحث‌هاي تربيتي کودک مي‌گويد: «کودکان، اين بنده‌هاي معصوم خدا چيزي از خودشان ندارند و شکل گيري شخصيت آن‌ها دست خود ماست. درصد بالايي از خانواده‌ها که براي آن‌ها جلسات مشاوره کودک برگزار مي‌کنيم، بعد از جلسات مي‌گويند که ما هيچ چيزي درباره تربيت کودک نمي‌دانستيم. وقتي براي خانواده‌ها در کارگاه‌هاي تربيت ديني صحبت مي‌کنيم، بعضي مادران گريه مي‌کنند که من کودم را تباه کردم. در حال حاضر متاسفانه در حوزه يا دانشگاه اصلا به پدرها و مادرهاي آينده تربيت کودک آموزش داده نمي‌شود. ما يک واحد درسي نداريم که تربيت فرزند را به دانشجويان آموزش بدهد. در حالي که استراتژي فعلي کشور روي بحث رشد جمعيت قرار گرفته است. والدين مذهبي از سويي سعي مي‌کنند که جمعيت جوان کشور را افزايش دهند و از سويي ديگر با تربيت اشتباه کودکان فاجعه مي‌آفرينند. اکثر مدارس مذهبي فشار عجيبي به کودکان مي‌آورد و کودکان را از سن هشت يا نه سالگي از خدا و پيامبر (ص) دور مي‌کنند. ما کودکي داشتيم که وقتي او را به مدرسه ما آورده بودند، از صداي اذان يا قرآن خوشش نمي‌آمد. چرا که در سن دو سالگي، وقتي هنگام نماز خواندن پدرش روي شانه‌اش نشسته، پدرش او را تنبيه کرده است. پيچيده‌ترين مشکلات و مسائل بچه‌ها را در همان دوران هفت سالگي مي‌توان حل کرد به شرط اينکه خانواده همراهي کند.»

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.