موضوع کلی فیلم روز بله گویی؟
کنترلگری مادر، انعطافپذیری افراطی پدر و چالش با نوجوان و یک راه حل حذاب برای حل این مسائل
اگه بخوایم یه اسم دیگه برای این فیلم بذاریم:
طعم شیرین آزادی
خلاصهای از داستان فیلم روز بله گویی
فیلم روایتگر زندگی یک خانوادۀ پنج نفرهای است. خانوادهای که دارای یک دختر نوجوان، پسری کنجکاو حدودا هشت ساله و دختری چهار، پنج ساله است که تمرکز آن بر مدل والدگری مادر و پدر آنهاست.
مادر فیلم خانمی بسیار توانمند، پر انرژی و اهل خوش گذرانی بوده که با تولد فرزندانش شغل خوبش را کنار گذاشته و تمام وقتش را صرف مادری کرده است. او برای کنترل مدیریت شرایط چند فرزندی مجبور به تذکردادنهای زیاد (در حقیقت کنترلگری) به فرزندانش است؛ اما پدر آنها که به گفتۀ خودش در محل کار همه از او میترسند، در خانه کاملا منعطف است و پایۀ خوش گذرانی بچههاست.
داستان به جایی میرسد که روزی پدر و مادر برای ملاقات با معلم فرزند پسرشان که در درسهایش ضعیف است به مدرسه می روند. آنجا کلیپی از خودشان به کارگردانی و تهیهکنندگی پسرشان میبینند که مادرش را یک دیکتاتور که همهاش نه میگوید نشان داده بود. در همان لحظاتی که مادر و پدر به ویژه مادر بینهایت ناراحت بودند با مشاور مدرسه روبرو میشوند. مشاور به آنها پیشنهاد میدهد روزی را به عنوان روز بله یعنی روزی که در آن به تمام خواستههای بچه هایشان بله بگویند اختصاص دهند. آنها تصمیممی گیرند این کار را انجام دهند و در اجرای آن با چالشهای مختلفی دست و پنجه نرم میکنند.
دیالوگ قشنگ فیلم:
زمانی که در زندان پدر با همسرش همدلی کرد و گفت: «وقتی با کیتی میبینمت تو فوق العادهای مثل یه مادر واقعی، اما من وادارت کردم که کارای سخت رو گردن بگیری. تو برای کمک به روز بله احتیاج نداری. چیزی که احتیاج داری یک شریکه. و از این به بعد من همین خواهم بود، شریک تو.»
صحنۀ جذاب فیلم روز بله گویی:
صحنۀ آخر که پسر بچه به پدرش گفت: «من نمیدونستم شما هم میتونی انقدر خشن باشی، فکر نمیکردم بلد باشی.» پدر در جواب نوجوانشون گفتن: گاهی اوقات مجبوری این طوری رفتار کنی؛ حتی اگه اون فرد رو خیلی دوست داشته باشی.
بد آموزیها:
- پدر به دختر کوچولویش باج داد تا او نگوید که پدرش از گوشی استفاده کرده.
- مادر در مقابل پدر به فرزندش گفت: «باباتون میگه هر چی مامان بگه چون نمیخواد بَده باشه.»
- نشاندادن کنسرت و رقص و اشاره به همجنسگرایی
سخن آخر:
خیلی اوقات کارهایی از روی محبت است که به ظن خودمان در راستای رشد فرزندانمان انجام میدهیم، بین ما و آنها فاصله می اندازد. مثلاً همان چیزیکه انتظار داشتیم باعث رشد عزیزانمان باشد نه تنها سازنده نیست؛ بلکه مخرب هم است؛ اما نقطۀ عطف ماجرا آنجاست که میتوان با آزادی دادن به فرزندانمان پیچ رابطۀ خودمان و آنها را تنظیم کنیم و به آنها نزدیک و نزدیکتر شویم.