دست شویی رفتن ، ترس
نام مشاور : سرکار خانم حبیب پور
پرسش
پسر ۷ ساله من،از دستشویی میترسه،میگه میترسم هیولایی چیزی، بیاد درو ببنده من اونجا گیر کنم، چجوری این ترسشو برطرف کنم؟ و اینکه من میخوام داستانی راجع به کودکی خودم شبیه این نوع ترس، براش تعریف کنم محض همدلی، اما داستانی به ذهنم نمیاد. لطفا راهنمایی کنید چجوری این ترسشو برطرف کنم؟ ممنون
توصیف مسئله
با پسر ۷ ساله ای که از دستشویی رفتن میترسد و فکر میکند هیولا در را میبندد، چه باید کرد؟
ریشه
- موزشهای زیاد ما در سالهای ابتدایی زندگی کودک، تمرکزمان روی نجس پاکی، آب کشیدن و … باعث می شود بچه ها به وسواس بیفتند و یا در بعضی موارد تا بزرگ سالی با مشکلات ان رو به رو باشند.
- گاهی ممکن است کودک برنامه هایی را از طریق تلویزیون ببیند که باعث نگرانی و ترس هایی شود و حتی آن قدر ذهن او را درگیر کند که آن مسایل را در دستشویی و حتی حمام هم تصور کنند.
- ممکن است بعضی رفتارهای بزرگترها موجب ترس بچه‌ها شود مثل ترساندن از هیولا و…
- تنهایی‌های طولانی، بی کار بودن بچه‌ها در خانه ممکن است آنها را به سمت تخیلات یا ترس هایی از این قبیل سوق دهد.
راهکارها
- به هیچ وجه هنگامی که بچه می ترسد، او را به خاطر نگرانی و ترسش شماتت نکنید (اینکه ترس نداره)، او را مقایسه نکنید (مثلا نگاه کن بقیه اصلا نمی ترسند).
- طی دوران رشد کودک با او در مورد انواع ترس هایش صحبت کنید. به او یاد بدهید که احساسات خود را از طریق کلمات بیان کند. به او کمک کنید تا تجربه های جدید را امتحان کند.
- سعی کنید کمتر تلویزیون در منزل روشن شود وکودک ساعات و برنامه های گزینش شده را مشاهده کند.
- به او اطمینان بدهید که هیولا در واقعیت وجود ندارد برخی از این شخصیت ها تخیلی هستند.
- تا مدتی اگر از شما خواست هنگام دستشویی رفتن همراهی اش کنید، این کار را انجام دهید تا حس امنیت کند.
- میتوانید تا مدتی اجازه دهید که در دستشویی را کمی باز بگذارد تا با خیال راحت به دستشویی برود.
- در طول روز فرزندتان را در آغوش بگیرید و به او بگویید چقدر دوستش دارید.
- بازیهای هیجانی مثل آب روی آتش است. حتماً در طول روز با فرزندتان بازی هیجانی انجام دهید هم شما و هم پدر.
کتاب الکترونیک هیجان بی‌دردسر در طبقه پنجم ساختمان ما، راهنمای خوبی برایتان است.https://chamraniha.com/product/emotional-game/
- زمینه ارتباط و بازی با همسالان را برایش فراهم کنید.
