خانواده بزرگ شهید چمران در من نماندن و ما شدنچگونه کلاس مطالعات اجتماعی را به زمین تمرین مهارت های زندگی تبدیل کنیم؟

نویسنده: رضوان زندیه

مقدمه

پیشاپیش به خاطر طولانی شدن مقدمه عذرخواهی می کنم و البته تقاضا می کنم، کمی حوصله کنید. به هرحال اطمینان خاطر می دهم که درست آمده اید و قرار است مقاله ای راجع به کتاب مطالعات اجتماعی بخوانید!

نمی دانم چه قدر از اوتیسم می دانید! به روایت روانپزشکان اوتیسم یا “در خود ماندگی” یک اختلال عصبی- رشدی است که در آن بخش‌های مختلف مغز، در همکاری با یکدیگر دچار مشکل می‌شوند.

علائم اوتیسم

اختلال در عملکرد اجتماعی:

یکی از علامت‌های مهم اوتیسم، اختلال در ارتباطات اجتماعی است. کودکان طبیعی از همان هفته‌های اول تولد، به طور قابل ملاحظهای اجتماعی هستند؛ در حالی که در کودکان دارای اوتیسم گرایش کمی به چهره‌ی انسانی وجود دارد و به دنبال آن، این کودکان، گرایش کمی به برقراری تماس چشمی دارند. آن‌ها در درک احساسات دیگران هم مشکل دارند.

اختلال ارتباطی:

از دیگر مشکلات اصلی در اوتیسم، اختلال جدی در برقراری ارتباط است. افراد دارای اوتیسم در جنبه‌های مختلف رشد زبان، گفتار و ارتباط مشکل دارند. کودکان دارای اوتیسم نمی‌توانند برای اهداف اجتماعی از زبان استفاده کنند. نیمی از افراد دارای اوتیسم هرگز از زبان و گفتار جهت ارتباط استفاده نمی‌کنند و در صورت استفاده از کلام، در گفتار این افراد مشکلات زیادی وجود دارد.

اختلال شناختی:

نیمی از کودکان دارای اوتیسم، هوش پایینی دارند. در برخی از این افراد هوش جزیره‌ای وجود دارد. هوش جزیره‌ای به این معناست که کودک در یک یا چند زمینه (مانند نقاشی یا موسیقی) توانایی‌های قابل توجهی دارد در حالی که ممکن است از نظر سایر توانایی‌ها مشکل داشته باشد. یعنی کودک نمی‌تواند خودش را به جای دیگران قرار دهد و یا به مسائلی غیر از چیزهایی که به چشم می‌بیند فکر کند.

اختلال رفتاری:

این کودکان با اشیاء و وسایل، ارتباط بهتری برقرار می‌کنند تا با انسان‌ها. علاوه بر این، آن‌ها به جنبه‌های ناکارآمد اشیاء و اشیاء غیر کاربردی وابستگی غیر معمول دارند. این کودکان به موقعیت‌ها و شرایط جدید واکنش های بسیار شدید نشان می‌دهند. آن‌ها از چیزهای جدید، از افراد جدید، از تغییر دکوراسیون منزل و حتی تعویض‌ اتومبیل خانوادگی‌شان به شدت می ترسند و به آن واکنش نشان می‌دهند.

شیوع اختلال طیف اوتیسم

پژوهش‌های ۲۰ سال گذشته تا کنون نشان داده اند که شیوع اختلال اوتیسم به دلایل مختلفی در حال افزایش است. در اوایل سده ی اخیر میلادی برآورد می‌شد که شیوع این اختلال ۱ در ۳۳۵ نفر باشد. این میزان در سال‌های اخیر رو به افزایش بوده است؛ به طوری که طبق آخرین پژوهش‌ها این آمار در سال ۲۰۰۹ میلادی ۱ مورد در هر ۹۱ نفر در آمریکا و یک مورد در هر ۶۶ نفر در انگلستان گزارش شده است. همچنین در آخرین ویرایش راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی آمریکا، شیوع آن یک به ۵۹ ذکر شده است.
تاکنون هیچ مطالعۀ جامعی در زمینه‌ی شیوع این اختلال در کشور ما صورت نگرفته است. با این حال مطالعات شیوع شناسی در ایران، گستره‌های از یک به ۱۵۰ بین کودکان را گزارش کرده‌اند.

 حالا اینها چه ربطی دارد به کتاب مطالعات اجتماعی؟!

بیماری شایع تر عصر ما، بیماری “در من فروماندگی” است!

اگر میزان شیوع اوتیسم به عنوان یکی از فراگیرترین اختلالات رشدی، 1 به 150 باشد، اختلال” در من فروماندگی” به مراتب شیوع بالاتری دارد. اجازه بدهید برای توضیح مفهوم “در من فروماندگی”، از توصیف مفهوم ضدش استفاده کنم؛ یعنی “میل به از من فراتر رفتن، ما شوندگی، جمع پذیری و مشارکت جویی”.

بخوانید  ‌راهبردهایی برای بهبود حرکت‌های پشتیبانی در عرصه تعلیم و تربیت

یک مثال خودمانی

خدا رحمت کند همۀ رفتگان را، عموی ما را نیز هم! بزرگ فامیل بود و به شدت مردم‌دار، خودش به این ویژگی می‌گفت، در به طاق بودن؛ یعنی همیشه درِ خانه شان باز بود. تقریباً به هر مناسبت ریز و درشتی فامیل را دور خودش جمع می کرد و خانه‌شان غلغله می‌شد. خودش هم که چهار پسر داشت و سه دختر با کلی نوۀ قد و نیم قد که پای ثابت این دورهمی ها بودند. طبیعتاً خوب برگزار کردن یک همچین دورهمی های شلوغی کار آسانی نبود و کلی دوندگی داشت.

نکتۀ جالبی که وجود داشت این که در این دوندگی‌ها، عمویم همیشه دست راستی هم داشت که پا به پایش می دوید و در تکاپو بود. این دست راست یکی از سه دامادش بود که خیلی بیش‌تر از پسرهایش برای عمویم تکیه‌گاه بود. ویژگی برجستۀ این داماد مثالی این بود _ و هست _ که در هیچ موقعیتی تماشاچی باقی نمی‌ماند و در متن همۀ حادثه‌ها حضوری پررنگ و موثر داشت.
شاید شما هم از این سمبل‌ها در ذهنتان داشته باشید و شاید هم نه! ولی مطمئنم دور و برتان الی ماشاء الله آدم سراغ دارید که نقطۀ مقابل این شخصیت هستند. مثلا همان مردهایی که در طول یک روز تعطیل، بارها برای بردن فلاسک چای، ظرف میوه و تنقلات، در آشپزخانه رفت و آمد می‌کنند؛ ولی حتی یک بار هم به ذهن شان خطور نمی‌کند که چند بشقاب و قاشق را از آن تلّ انباشته شده کم کنند.
این مشارکت خودجوش که پیشکش! حتی اگر در یک تقسیم کار درون خانوادگی، مسئولیت شستن ظرف‌های روزهای تعطیل هم به عهده‌شان باشد، به هزار و یک ترفند از این مسئولیت شانه خالی می کنند و رسماً خانم خانه را پشیمان می‌کند.

اهداف کتاب اجتماعی دبستان

در مقدمۀ کتاب مطالعات اجتماعی و در بخش سخنی با معلمان عزیز، آمده: هدف غایی مطالعات اجتماعی، تربیت افرادی مومن، مسئول، آگاه و توانمند در زندگی فردی و اجتماعی، پایبند به اخلاق و ارزش‌های دینی و علاقه‌مند به ایران و هویت اسلامی_ایرانی است.
از بین این همه صفت که برای افراد مورد تربیت ذکر شده، به نظر من صفت کلیدی، همان صفت مسئول است! و مشارکت جویی کمال مسئولیت پذیری است. یعنی نوعی مسئولیت پذیری فعال و خود انگیخته که فرد مشارکت جو، به صورت خودجوش در جمع‌ها مسئولیت خودش را کشف کرده و متعهدانه به آن عمل می‌کند.

مسئله‌ای به نام در من فروماندگی

مطمئنم که حالا به شباهت‌های “در خود ماندگی یا اوتیسم” و “در من فروماندگی” پی برده‌اید.
اگر برای اوتیسم تا به امروز راه علاجی پیدا نشده، در من فروماندگی یا ما نشدن، ناهنجاری تربیتی_فرهنگی_اجتماعی است که باید در برنامه‌ریزی تربیتی‌مان برایش جایی باز کنیم.
و برای این که درجۀ حساسیت‌تان را بالاتر هم ببرم، توصیه می‌کنم سلسله سخنرانی‌های دهۀ فاطمیه استاد پناهیان با موضوع فاطمیه و احساس مسئولیت اجتماعی را گوش دهید.

درس مطالعات اجتماعی چگونه قرار است دانش آموزانی مسئولیت پذیر تربیت کند؟

به عنوان یک مربی، قطعا لازم و واجب است که کتاب راهنمای معلم مربوط به این درس را بخوانیم تا بفهمیم در این درس قرار است دقیقا چه اتفاقی و چگونه رخ دهد. اما به طور خلاصه روند کتاب مطالعات اجتماعی از این قرار است:

خودشناسی:

اولین گام، خودشناسی و خودآگاهی است. این که دانش آموز با رجوع به گذشته، نگاه دقیق و متفکرانه به حال و اندیشیدن دربارۀ آینده، به فهم عمیق‌تری از خود و من دست پیدا کند. این موضوع برای این است که بتواند نسبت درستی بین خودش و انسان‌های اطراف و محیط زندگی‌اش ارتباط برقرار کند. توانایی‌ها، ظرفیت‌ها و استعدادهایش را بشناسد و مهم تر از همه این که بفهمد، انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است. ویژگی‌ها و نیازهای جسمی و روحی‌اش او را به دیگران پیوند می‌زند.

بخوانید  اجبار دوست داشتنی؛ والد مجبورکننده یا تذکردهنده در دینداری؟

تحکیم جایگاه خانواده:

در قدم بعدی، جایگاه اولین و کوچک‌ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده، برجسته می‌شود. دانش آموز نسبت به اولین هویت جمعی‌اش یعنی هویت خانوادگی، خودآگاه می‌شود. این خودآگاهی از طریق آشنایی با نقش، جایگاه و مسئولیت هر فرد در خانواده است که شکل می گیرد و دانش آموز رشد می‌کند و به سمت ما شدن حرکت می‌نماید.

شناخت تدریجی اجتماعات بزرگ‌تر:

به تدریج این اجتماعات، بزرگ‌تر می‌شود و به محله، مدرسه، روستا، شهر و.. توسعه پیدا می‌کند و دانش آموز با شناخت مختصات این اجتماعات بزرگ‌تر، مای بزرگ تری خواهد داشت.

یک مثال چمرانی:

اگر مایلید نمونه ای از یک کلاس جذاب مطالعات اجتماعی را تجربه کنید. ببینید چه طور می شود دانش آموز را در این مسیر حرکت از هویت فردی به هویت اسلامی_ایرانی همراهی کرد. پیشنهاد می کنم کارگاه مطالعات اجتماعی چمرانی را از دست ندهید.

آیا کتاب مطالعات اجتماعی، یک شتر گاو پلنگ است!؟ تاریخ و جغرافیا در این کتاب چه می‌کند؟

می خواهم همین جا علی الحساب یک ایدۀ جذاب مطرح شده در کارگاه را برایتان روایت کنم و آن این که:
برای برداشتن گام اول، یعنی خودشناسی و شناخت هویت فردی با رجوع به گذشته، از بچه‌ها بخواهیم دربارۀ چند عکس از بچگی خودشان وارد گفت‌وگو شوند. این که عکس مربوط به چند سالگی‌شان است، در آن زمان و مکان مشخص، چه اتفاق خاصی افتاده بوده که تصمیم گرفته‌اند با این عکس، آن اتفاق را برای همیشه در خاطرشان ماندگار کنند و… و با استفاده از این اطلاعات، عکس‌های مربوطه را پشت نویسی کنند.
سرفصل تاریخ، با همۀ رویدادها، اشیاء و بناهایش، حکم همین عکس های پشت نویسی شده را دارد. همان قدر که عکس‌های پشت‌نویسی شده هویت فردی و خانوادگی را در آنها تثبیت می کند، تاریخ هم ریشۀ هویت ملی ماست.
یا یک ایدۀ جذاب برای ارتباط گرفتن این است:
یک نقشۀ هدف‌مند از فاصلۀ بین خانه تا مدرسه‌مان تهیه کنیم و در آن محل هر یک از مکان‌هایی را که در این فاصله می‌بینیم، مشخص کنیم و بگوییم در هر کدام از آن‌ها چه فعالیت‌هایی انجام می‌شود. به این ترتیب بچه‌ها مثلا با ظرفیت‌های اقتصادی محله‌شان آشنا می‌شوند.
سر فصل جغرافیا هم، حکم همین محله شناسی را دارد‌. البته در مقیاس بزرگتر و ملی، که ما را با ظرفیت‌ها، امکانات، داشته‌های طبیعی و خداداد و در واقع سرمایه‌های ملی‌مان آشنا می‌کند. هم حس تعلق خاطر و مسئولیت اجتماعی را در دانش آموز بر می انگیزد و هم افق های جدیدی را برای ساختن فردایشان به آن ها نشان خواهد داد.

جمع‌بندی

و در نهایت اگر بخواهم این مقاله را در دو جمله جمع بندی کنم، عرض می کنم:
درس مطالعات اجتماعی، شناسنامه ی ملی_مذهبی و در عین حال زمین تمرین مهارت های زندگی جمعیِ آینده سازان این مرز پر گهر است؛ در حفظ و حراست از شان و منزلت آن به شدت کوشا باشیم!