موضوع کلی فیلم؟
در جریان در گیری هایی برای نجات دنیا، ارتباط نه چندان خوب خانواده میچل اصلاح میشود.
اگه بخوایم یه اسم دیگه برای این فیلم بذاریم:
خانواده غیرعادی میچل ها
خلاصه ای از داستان فیلم:
کیتی دختر اول خانواده ی چهار نفره میچل ها است. او دنیایی متفاوت ازخانواده خود دارد. کیتی با پدرش درگیری هایی دارد. او به دنبال جلب حمایت پدر است. کیتی در یک کالج هنر در کالیفرنیا قبول میشود. شب قبل از رفتن کیتی به دانشگاه بین آن ها مشاجره ای پیش می آید. پدر تصمیم میگیرد با ماشین کیتی را به دانشگاه ببرد.
در مسیر رفتن متوجه میشوند که کل دنیا به وسیله یک نوع هوش مصنوعی به نام پال خراب شده است. تمام انسان ها اسیر شده اند. نسل انسان ها در حال نابودی است. فقط خانواده کیتی به دلیل داشتن شرایط غیرعادی، شروع به مبارزه با پال می کنند.
خانواده میچل با نقشه های کیتی و کمک پدر و مادر و برادر کیتی و سگشان و دو تا از آدم آهنی هایی که دارای مشکل فنی شدهاند، نجات پیدا می کنند. آن ها می توانند دنیای آخرالزمانی را ازدست پال نجات بدهند. در بستر این مبارزه پستی و بلندی های رابطه کیتی و پدرش نمایش داده میشود. کیتی و پدر اشکالات خود را می پذیرند. آن ها با سعی در رفع اشکال های خود و پذیرش طرف مقابل با تمام خوبی ها و اشکال هایش، به رابطه دلخواه و زیبای پدر و دختری و خانوادگی می رسند.
دیالوگ قشنگ فیلم:
صحنه ای که کیتی و پال باهم صحبت میکنند . پال از کیتی می پرسد. چه چیزی ارزش این را دارد که انسان ها بخواهند زنده بمانند. عشق و محبت را نگو که حال بهم زن است. ارتباطات کلا سخت است. کیتی میگوید حق با تو است. روابط راحت نیستند. گاهی باید به حرف های طولانی راجع به مهاجرت گوش بدهی، ولی داشتن یک دوست همیشگی ارزشش را دارد.
بعضی وقت ها باید کاپ کیک های حال به هم زنی که شکل صورت خودت درست شده است بخوری، ولی به دیدن لبخند مادرت می ارزد. بعضی وقت ها باید با پدرت کنار بیایی، حتی وقتی دغدغههایش در میوه کاج و پیچ گوشتی خلاصه می شود. اوممکن است درست عمل نکند ولی همهی تلاشش را میکند. بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنی، خانواده من سعی کردند که متحد بشوند و موفق شدند. سختی هایی وجود دارد، ولی ارزش جنگیدن را دارد. این شاید از معدود چیزهایی است، که ارزش جنگیدن دارد.
یک صحنه ی جذاب فیلم:
خداحافظی پدر با خانه ی جنگلی.
وقتی مادر میخواهد از پسرش محافظت کند اول مادرانه، پسر را میبوسد و بعد خشمگینانه به دشمن می تازد.
بد آموزی های فیلم:
در نقد انیمیشن میچل ها دربرابر ماشین ها، این نکات به نظر می رسد:
۱. فرار از دست ماشین ها و نجاتشان به خاطر شانس بود. این موضوع مفهوم نادرست شانس را القا می کند.
۲. سگ خانواده به نام مانچی در سفر خانواده همراه آن ها است. سگ برای خانواده مهم است. این صحنه ها می تواند ترویجی برای نگهداری از حیوان خانوادگی باشد.
۳. اصل داستان بر دعواهای پدر و دختر بنا شده است. به تبع، بی احترامی هایی از طرف فرزند به والدین صورت می گیرد. اگر کودک نتواند پشیمانی های بعد و روند اصلاح را متوجه شود، این صحنه ها می تواند مخرب باشد.
۴. در قسمت هایی ازدوبله فیلم، الفاط نامناسب به کار رفته است.
۵. علاقه پنهان آروند۵ساله به دختر همسایه و دوستی های کیتی در دانشگاه، میتواند از لحاظ رابطه دختر و پسر، تاثیر نامطلوبی داشته باشد.
۶. شلوار پاره کیتی، لاک مشکی و اتاقی با دکور آشفته، الگوی نامناسبی در پوشش و سبک زندگی نمایش می دهد.
۷. موسیقی تند و اغراق امیز در اتاق کیتی پخش می شود.
۸. صحنه های مبارزه با آدم آهنی ها محتوای خشنی دارد.
۹. جنگ و فرارهای خانواده، دارای صحنه های استرس زا است.
سخن آخر:
در کنار نکاتی که در نقد انیمیشن میچل ها دربرابر ماشین ها بیان شد، پستی و بلندی های روابط خانوادگی در فیلم و موانع و راه حل هایی که در طول فیلم تجربه میکنند، میتواند مقدمه ای مناسب برا گفت و گو در بستر خانواده باشد.