موضوع کلی انیمیشن قرمز شدن؟
کنترل احساسات
اگه بخوایم یه اسم دیگه برای این فیلم بذاریم:
تغییر من
خلاصه ای از داستان انیمیشن قرمز شدن:
شخصیت اصلی انیمیشن قرمز شدن می نام دارد. می در خانوادهای خاص به دنیا آمده بود. مادربزرگ خانواده سانیی از چند نسل قبل تر برای نگهداری از خانواده خود قدرتی را از خدایان خود گرفته بود. ظهور این قدرت اینگونه بود که او در جنگ ها به شکل یک پاندای قرمز در می آمد و از آنها محافظت میکرد. این ویژگیها را نیز به دخترانشان به ارث می دادند. آنها میتوانستند طی مراسمی این پاندا را از خود جدا کنند و درون چیزی محبوس کنند تا در موقعیت های هیجانی به کسی آسیب نرساند.
می در مراسم خود تصمیم میگیرد که راه مادر خود را انتخاب نکند و پاندا را در خود حفظ کند. در مقابل خانواده خود بایستد. کارهایی که آنها دوست ندارند را انجام دهد و به استقلال برسد. در پایان مادر می که شخصیت بسیار سخت گیری دارد، راضی می شود که می پاندای درون خود را حفظ کند و با دوستان خود رابطه صمیمی داشته باشد.
دیالوگ قشنگ فیلم:
پدرم میگوید: هرکس شخصیت خاص خود را دارد. تو نباید از قسمتی از شخصیت خود متنفر باشی. باید آن را دوست بداری و برای آن راهحلهایی داشته باشی.
صحنۀ جذاب انیمیشن قرمز شدن:
قسمتی که می میخواست برای مراسم آماده شود. پدرش دوربین را پیدا میکند و به سراغ می میرود و با او یک گفتگوی صمیمی و محبتآمیز انجام میدهد.
بد آموزیها:
در نقد انیمیشن قرمز شدن این نکات به نظر میرسد:
- مدل استقلال طلبی که با بیاحترامی می همراه میشود.
- مبنای فیلم بر جادو شدن خانواده می شکل گرفته است.
- خانه می در یک معبد چینی واقع شده است. به نوعی ترویج دین و عقیده دیگر محسوب میشود.
- در قسمتهایی از فیلم احترام گذاشتن به خود اولویت اول و احترام گذاشتن به والدین اولویت بعدی است.
- در بخشهایی از دوبلۀ فیلم (به خصوص در قسمت کنسرت) الفاظ نامناسب به کار برده شده است.
- دعوای اصلی می بر سر گروه فورتان صورت میگیرد. این گروه تشکیل شده از پنج پسر است. این قسمت به لحاظ دوستی دختر و پسر نامناسب میباشد.
- بخشی از فیلم در بر دارنده محتوای جنسی است. بخشی که گفته میشود تا قبل از کنسرت ما دختران لوسی هستیم و بعد از کنسرت تبدیل به خانمهای محترم می شویم. در میان کنسرت وقتی مادر می وارد شود و آنجا را به هم میریزد عنوان میکند که همگی لباسهای خود را بپوشید.
- گروه فورتان که می و دوستانش به آن علاقه دارند. گروهی هستند که موسیقی را با صدای بلند و تند میخوانند.
- قسمتهایی که مادر می از او حمایت میکند بسیار با خشونت صورت میگیرد.
- شخصیت می دختری است که به خاطر شرایط استرس زیادی را تحمل میکند. این استرس به مخاطب منتقل میشود.
سخن آخر
می در حال تلاش برای رسیدن به استقلال است. در این بین با علاقههای مادرش به مخالفت می پردازد. به تبع در طول داستان دعواهایی شکل میگیرد . برای کودکان زیر هفت سال مشاهده این دعواها خوشایند نیست.