نوشته‌ها

پرسش و پاسخ هایی در ارتباط و تعامل با والدین

در فرهنگ اسلامی و ایرانی پدر و مادر جایگاه ویژه ای دارند و احترام و حفظ حرمت والدین از واجبات است. به همین دلیل نحوه ی تعامل کودک با والدین از حساسیت هایی برخوردار است. و این حساسیت ها، چالش هایی را به وجود می آورد.

در مطلب زیر سعی کردیم با ارائه ی پرسش و پاسخ هایی با موضوع ارتباط با والدین، راهنمای حل این مسائل باشیم.

علاوه بر آن، یکی از راه های بهبود ارتباط با والدین، بازی کردن پدر و مادر با فرزندان است. می توانید برای بازی و فعالیت با فرزندتان از کتاب هیجان در طبقه پنجم خانه ی ما ایده بگیرید.

خانواده بزرگ شهید چمران پرسش و پاسخ هایی در ارتباط و تعامل با والدین

سوال شماره یک

پسر هشت ساله ای دارم . هم خودم و هم همسرم تحصیل کرده هستیم و روابط خوبی داریم.  متاسفانه پسرم از پدرش حرف شنوی ندارد و این خیلی ما را نگران می کند. یعنی یک حرف را اگر پدرش بگوید فقط با خشونت و حتی گاهی بی احترامی و خشم نه می گوید بدون اینکه دلیلش را بگوید. ولی من اگر همان حرف را بگویم، حتی اگر بخواهد انجام ندهد با دلیل و منطق و چرب زبانی و مهربانی می گوید. همسرم خیلی ناراحت می شود. البته یک خورده هم چون همسرم خودش کلا خوش اخلاق است، درک نمی کند که مثلاً الان که بچه تازه بیدار شده وقت سوال پرسیدن و با انرژی حرف زدن نیست و بچه حوصله ندارد که جواب بدهد.  می شود راهنمایی کنید.

پاسخ

آموزش پیش از هفت سال و دادن آگاهی های زیاد به کودک و همچنین تجزیه تحلیل منطقی و بزرگسالانه مسائل در این سن باعث می شود کودک زود بزرگ شود. حساسیت بالا و وسواس والدین هم می تواند عاملی برای انتقال این اطلاعات باشد.

این مشکل موجب زودرنجی، ضعف روابط اجتماعی، پر توقعی و حتی گاهی خودمحوری و لجبازی می شود.

راهکارها:
مهمترین راهکار برای حل بنیادین این مسئله بالا بردن انعطاف در این بچه هست.

1.امر و نهی را به مدت سه ماه بردارید و هر کاری خواست شما همراهی کنید. به خصوص پدر.

2. با او بازی های هیجانی و ساختارشکن کنید. مثلا پوشال بازی.دنبال بازی.در هوا بچرخانید. کثیف کاری، گل بازی، نمک بازی، خط خطی بازی روی یک کاغذ بزرگ، رنگ بازی.

3. داستانهای تخیلی تعریف کنید.

4. بسترهای مناسب برای رابطه با همسالان ایجاد کنید و در مدیریت و حل مسائل با همسالان کمکش کنید ولی صورت مسئله را برایش پاک نکنید.

سوال شماره دو

بنده دخترم 3ساله است. یکی از مشکلات بزرگ من با دخترم این است که مدام می گوید: “بیا بامن بازی کن” اگر با او بازی کنم، که خب هیچی، اگه بازی نکنم، هر جای خانه بروم، دنبالم می آید یعنی اگر دراز بکشم، قید بازی با من را می زند و دراز می کشد. اگر مشغول کارهای آشپزخانه باشم، دائم بهانه می گیرد. مشاوره هم رفتم ولی نتوانست کمک کند. دومین مشکلم هم این است که اگر بخواهد مثلا از پله ها پایین برود یا موقع راه رفتن یا … ، می گوید تو بیا منو ببر. من می ترسم. خیلی بابت این موضوع نگرانم. چگونه باید اعتماد به نفسش را بالا ببرم؟

پاسخ :

بچه های تک فرزند معمولا به مادرشان وابستگی زیادی دارند. برای اینکه راههای بهتر بازی کردن را یاد بگیرد باید شرایط بازی با همسالان را زیاد برایش فراهم کنید. او را پارک ببرید، شرایط رفت و آمد با خانواده هایی که کودک هم سن دارند را ایجاد کنید. برای او بستر فعالیت های خام و ساده فراهم کنید، فعالیت هایی که به آن علاقه دارد. رنگ بازی، شن بازی، آرد بازی، خاک بازی، آب بازی، گل بازی و هر چیزی که به آن علاقه دارد. برای افزایش مهارتهایی مثل بالا رفتن و پایین آمدن از پله ها و … باید چند راهکار را باهم جلو ببرید:
۱- بکن نکن هایتان را کم کنید. خود تذکر اعتماد به نفس کودک را کاهش می دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید مقاله ی تعامل بدون امر و نهی را مطالعه کنید.
۲- امکان فعالیتهای هیجانی مثل بالا رفتن از ارتفاعهای کوتاه و … را برایش فراهم کنید.
۳- سعی کنید کارهایش را ببینید، به چشم خودش و پدرش بیاورید و تا جایی که امکان دارد، از او تعریف کنید.
۴- اگر از فعالیتی می ترسید تا جایی که می شود نگذارید کودک متوجه ترس و نگرانی شما بشود.

 

سوال شماره سه

دختر یک سال و ده ماهه ای دارم. در خانه ارتباطش با پدرش خوب است. با هم بازی های هیجانی مختلف می‌کنند، با هم کتاب می خوانند، موقع رفتن پدرش، جلوی در می نشیند که پدرش بیرون نرود. حتی اگر من جایی بخواهم بروم، خیلی راحت پیش پدرش می‌ماند. اما در جمع مثلا خانه مادربزرگش، مدام می‌گوید: بابا نیا! حتی به محض ورود پدرش ناراحت می‌شود. نمی‌گذارد آنجا به اسباب بازی هایش نزدیک شود و سراغش نمی‌رود. پدرش به رویش نمی آورد اما من متوجه می شوم که خیلی ناراحت می‌شود. می خواستم بپرسم علت این رفتارها چیست؟ و اینکه آیا این رفتار طبیعی‌ست؟ در کل برای تقویت روابط دخترم با پدرش چه کار باید بکنم؟

پاسخ

سن دختر شما خیلی پایین است و در این سن نمی توان انتظار زیادی برای برقراری ارتباط با کسی به غیر از مادر را داشت. و احتمال زیاد همسر شما تلاش زیادی برای نزدیک شدن با او انجام می دهد و او هنوز ظرفیت زیادی برای این ارتباط زیاد را ندارد و نمی توان از او این انتظار را داشت اگر پدر یک مقدار سعی کند فقط زمانی که او خودش می خواهد بازی کند پدر هم همراهی کند تا این حساسیت کمتر شود. کم کم دختر شما به این نیاز بازی کردن با پدرش می رسد.

 

سوال شماره چهار

دختر بنده حدود سه سال و نیمه هستند، رابطه ایشان با پدرشان بسیار خوب و همبازی های خوبی هستند. فقط مسئله ای که وجود دارد این است که آن قربان صدقه ای که برای من می رود، یا بوسیدن من، یا رفتارهای محبت آمیز را کمتر با پدرش دارد. برای من خیلی عجیب است و علت را پیدا نمی کنم و البته نگرانم که در آینده این رفتار چگونه خواهد بود. نکنه خدایی نکرده جایگاه پدر پایین تر باشد یا احترام کمتری قائل باشند.
همچنین برای داشتن محبت والدین توأم با رعایت احترام در آینده چه باید کرد که نه از صمیمیت کم شود و نه از احترام.
این را هم عرض کنم که وقتی پدر می آید، کلی با هم بازی های بپر بپر و بپر تو بغل و… می کنند و کلی از سر و کول بابا بالا می رود.

 

پاسخ:

توصیف مسأله:بیان احساس یکی از مهمترین ویژگی هایی است که باید در دوره ی 3تا7سالگی رشد کند. تا پیش از این بچه ها قابلیت درک متفاوت و بروز متفاوت احساسات را ندارند و صرفا با گریه و خنده بروز می دهند. در این دوره ترس، خشم، تعجب، محبت، غم را تجربه می کنند و می توانند بروز دهند.
ریشه ها: برای درک احساسات متفاوت و بروز متفاوت بچه ها باید آن ها را در بزرگترها ببینند تا یاد بگیرند. من در زمانی که همسرم را می بینم ابراز احساسات محبت آمیز داشته باشم. هنگامی که می ترسم و یا غمگین می شوم احساسات متناسب آن را داشته باشم، همگی باعث می شود کودک من غیر مستقیم حتی بدون اینکه من بخواهم آموزش ببیند. گاهی این اتفاق نمی افتد. ما در برخوردهایمان با همسرمان (چه زن و چه مرد) به دلیل سرد مزاجی، درون گرایی و یا حیای اخلاقی و دینی ابا داریم که جملاتی چون دوستت دارم را بگوییم و یا مصافحه کنیم(روبوسی متعارف). همین باعث می شود فرزند ما این ها را آموزش نبیند و اتفاقا نسبت به این رفتارها حساسیت و تحریک پذیری بالاتری پیدا کند.
راهکارها: بهتر است ما در ارتباط با همسرمان سعی کنیم بروز عاطفی مناسبی داشته باشیم تا بچه ها این ها را ببینند و از ما تقلید کنند. مثلا به کار بردن اصطلاحات خوب در مورد همسر مثل میوه ی عمرم، عسلم، نازنینم، قربونت برم و … کلمات زیبایی هستند که محیط منزل را برای دو طرف و فرزند گرم می کند.
انتظارمان را از مردها و زنها، شخصیت درونگرا و برونگرا باید تنظیم کنیم. یعنی همه به یک میزان نمی توانند ولی باید تلاش خودشان را به اندازه ی خودشان داشته باشند.
نیاز طرف مقابل را در نظر بگیریم، باز مردها غالبا کمتر از ابراز احساسات مستقیم و کلامی خوششان می آید و زنها برعکس.
نکته: در مورد فرزند 3سال و نیمه تحلیل این چنینی کمی زود است. بهتر است این جزئیات را کمتر دقت کنیم. همین قدر که این کودک خوب بازی می کند و خوب تعامل می کند کافیست. خیلی اوقات ما علاقه هایمان را می خواهیم تحمیل کنیم. مثلا ما دوست داریم خیلی پدرش را تحویل بگیرد ولی این طوری نیست. ناراحت می شویم.
نکته ی دوم: احترام یک مفهوم پیچیده و وابسته به مبانی ارزشیست که بچه ی زیر 7سال فاقد ظرفیت درک آن است. همین که ما در این سن به او احترام بگذاریم، امر و نهی نکنیم و کرامت او را با سرزنش کردن و تحقیر نکردن حفظ کنیم، او را شخصیتی عزیز و کریم بار می آوریم. این کرامت و عزت قدم اول است در اینکه در سال های بعد فرزندمان حرمت ما را حفظ کند.
در کل جمع بندی حقیر در مورد فرزند شما و همسرتان این است که همه چیز خیلی خوب است، اما شما در این مورد خاص کمی حساسیت بیش از حد دارید.

پرسش و پاسخ هایی در رابطه با ارتباط و تعامل کودکان

ارتباط و تعامل با دیگران، یکی از راه های اجتماعی شدن کودکان است. اما به دلیل اینکه کودکان خصوصا در سنین سه و چهار سالگی در حال تجربه کردن اولین برخوردهای اجتماعی شان هستند، گاه مسائلی مانند زد و خورد و دعوا و یا از آن طرف خجالت و عدم بیان درخواست به وجود می آید. بخشی از این مسائل طبیعی است و با رفتار صحیح و اصلاح ادبیات گفتگو می توان این مسائل را مدیریت کرد.

در مطلب زیر ، تعدادی سوال متناسب با ارتباط و تعامل کودکان مطرح شده که امیدواریم بتواند راهنمای شما در این مساله باشد.

هم چنین برای ارتباط و تعامل بهتر با کودکان، می توانید تعامل با کودک بدون امر و نهی را نیز بخوانید.

خانواده بزرگ شهید چمران پرسش و پاسخ هایی در رابطه با ارتباط و تعامل کودکان

 

سوال شماره یک

پسر بچه هشت ساله ای دارم. در مدرسه بچه ها سربه سرش می گذارند و او معمولا اینقدر صبوری می کند که یک دفعه دیگر منفجر می شود و آنها را می زند.(درحد یه مشت مثلاً). هرچی می گویم چرا به موقع بروز نمی دهی؟ می گوید: آخه من قوی ام. می تونم تحمل کنم. ولی بعضی وقت ها دیگر تحملم تمام می شود . چه کار باید بکنم؟ خصوصاً یکی از بچه های هم سرویسی اش که یک سال بزرگتر است، خیلی سر به سرش می گذارد. مثلا کیف و وسایل هایش را در خیابان که منتظر سرویس هستند ازش می گیرد و به دور می برد و… . پسرم ناراحت و پریشان دنبال وسایل هایش می دود و بقیه ی بچه ها هم یاد می گیرند که اینطوری سربه سرش بگذارند.  البته با مسئولین مدرسه صحبت کردم. گفتند این پسر واقعا همه را اذیت می کند و متاسفانه خانواده ی مناسبی ندارد و ما هم مستاصل هستیم. پسر من باید چه طوری رفتار کند در این شرایط؟ ما باید چه کار کنیم؟ دیروز هم با آن پسر درگیر شده بود و صورتش زخم شده بود.

پاسخ:

به هر حال بچه ها در مسیر رشد با هم سن و سالان متفاوتی رو به رو می شوند. نوع مواجهه با بقیه و صبوری بچه ها قسمتی از رشد آنهاست. باید اجازه این رشد به آنها داده بشود. با پسرتان وارد گفت و گو بشوید. از او بپرسید فکر می کند چرا آن پسر، بقیه را می زند. شاید چون نمی تواند با بقیه دوست شود.
به او پیشنهاد بازی و گفت و گو بدهید. صحبت نکردن و بیخیال بودن راجع به مسئله، چیزی را حل نمی کند.
سعی کنید کامل به حرفهای پسرتان گوش بدهید، قضاوت نکنید. همدلی با او بکنید و سعی کنید کاری کنید خودش به راهکارهای جدید برسد. قطعا موفق می شود.

سوال شماره دو

دخترم 3سال و یک ماهه است. دختر دومم 2ماهه است. دختراولم اصلا اجازه نمی دهد هیچکس خواهرش را بغل کند. در مهمانی ها و یا وقتی مهمان داریم، می گوید فقط باید در بغل مامان باشد. من چه واکنشی باید نشان دهم؟

پاسخ

با توجه به اینکه دختر بزرگ شما هنوز کوچک است و در سن مالکیت قرار دارد، قسمتی از واکنشهایش طبیعی است.
او نگران است که خواهرش را دیگران ببرند یا به او آسیبی برسانند. در جامعه ما شوخی هایی وجود دارد که برای بچه ها به شدت آسیب زاست. جملاتی از این قبیل که: میشه ما خواهرتو با خودمون ببریم خونه؟ چند روز خواهرتو به ما قرض میدی؟ اینکه فقط گریه می کنه و به درد نمیخوره بدینش به ما و … . برای بچه ها این شوخی ها جنبه جدیت پیدا می کند و مغز آنها را آشفته میکند. به دخترتان اطمینان دهید خواهرش پیش شماست و او می ماند. فعلا در محلهای شلوغ و وقتی افرادی غیر از شما، همسرتان و او هستند خودتان نوزاد را بغل کنید.
نسبت به درخواستش حساس نشوید. و سعی نکنید با صحبتهای منطقی اورا قانع کنید. اگر عکسی از کودکی خودتان یا خودش دارید که در بغل افراد دیگر بودید به او نشان دهید و داستانش را برایش تعریف کنید. با صبر شما این دوره گذار به خوبی رد خواهد شد‌.

 

سوال شماره سه

پسر ۱۱ ساله ای دارم که کمرو و خجالتی است و همین طور اعتماد به نفس کمی دارد، چه کار باید بکنم؟

پاسخ

بخشي از كمرويي و خجالتي بودن بچه ها به ذاتي بودن يا ارثي بودن اين ويژگي در آنها بر مي گردد ولي براي افزايش اعتماد به نفس در آنها مي توان برنامه ريزي كرد، سعي كنيد در مرحله ي اول توانايي هاي او را ببينيد و براي بروز آن برنامه ريزي كنيد، مثلا اگر پسر شما در زمينه ي ساخت و ساز مهارت دارد، سعي كنيد بستري براي ساخت و ساز او فراهم كنيد و از او بخواهيد وسيله اي كه شما نياز داريد را بسازد. در خانواده از وسيله اي كه او ساخته است، تمجيد كنيد و به او نشان دهيد كه چقدر به شما كمك كرده است، در زمينه هاي مختلف توانايي هایش مي توان اين كار را انجام داد.
راهكار دوم اين است كه در منزل به او مسئوليتي بدهيد و از او بخواهيد تا روزانه درباره ي كارش در برابر اعضاي خانواده حرف بزنيد، يا ميتوان شب ها تمام اعضاي خانواده كارهايي كه در طول روز انجام داده اند را براي هم تعريف كنند و شما بايد سعي كنيد كارهاي پسرتان را تك تك درباره ش حرف بزنيد و از او بپرسيد چطور توانسته ان كار را انجام دهد. به مرور كه فعاليت هاي روزانه اش بيشتر شد، بايد اين بيشتر شدن را به روي آورد و به او اعلام بزرگ تر شدن را كرد. كم كم از او بخواهيد كه مثلا براي پدربزرگ يا فاميل های دورتر نحوه ي انجام كارهايش را توضيح دهد، اين كار مي تواند با مقدمه اي از طرف شما صورت گيرد: “پسرم اينو درست كرده براي دايي توضيح ميدي چطوري اين كارو كردي.”
بچه هايي كه اعتماد به نفس پاييني دارند متاسفانه توانايي خود را نشناخته اند. بايد به آنها براي اين شناخت كمك كرد.

 

سوال شماره چهار

دختری چهار ساله دارم که مظلوم است. همیشه به او گفتم اگر کسی خواست تو را بزند، دستش را بگیر و نگذار بکند. یک بار دیدم دونفری افتاندند و دارند تو سرش می زنند. چی باید به او بگویم. آیا درست است که بگویم تو هم آنها را بزن یا فرار کن؟

پاسخ:

اصولا این مسئله در بچه ها ریشه یا ریشه هایی دارد که آنها باید حل بشود. و اتفاقا اصلا نباید به مسئله ظاهری که همان خجالتی بودن بچه است، توجه کرد یا حساسیت نشان داد.
با دخترتان بیشتر در خانه بازی کنید، برایش فضای فعالیت فراهم کنید. کارهایی مثل گل بازی، خمیر بازی، خاک بازی و … . می توانید از کتاب الکترونیک دست ورزی با خانواده، ایده هایی برای انجام فعالیت بگیرید.  برای این سن خیلی مناسب هستند. از کارهایش تعریف کنید و کارهایش را برای خودش مرور کنید. مثلا: چه جالب چقدر گل را خوب در دستت می گیری، چقدر خوب فشارش می دهی، حالا داری رویش مشت می کوبی. کارهایش را به پدرش هم نشان بدهید و بگویید که نسبت به آن عکس المعل و توجه نشان بدهند. از کارهایش ایراد نگیرید و نکات منفی را اصلا به رویش نیاورید. از او بپرسید دوست دار در خانه چه بازی هایی بکند و چه فعالیت هایی را انجام بدهد. برای همان فعالیت ها برایش برنامه ریزی کنید. به مرور با این فعالیت ها اعتماد به نفس و جسارتش افزایش پیدا می کند. و می توانید در طولانی مدت راجع به دوست یابی و حل مسئله با او صحبت کنید.

سوال شماره پنج

پسرم یک سال و شش ماهه است و از حدود هفت ماهگی موی سر هر کسی را می کشید. کم کم در سر و صورت مان می زد و الان واقعا در این سن کتک می زند. قبلا بیشتر بچه ها را می زد اما الان بزرگتر ها را هم میزند. اگر خودمان را ناراحت نشان بدهیم یا گریه کنیم، بدتر رفتار می کند. این را متوجه شدم که از روی عصبانیت، شدید تر هست اما گاهی حتی به شوخی هم این کار را می کند. حتی گاهی ابزاری که دستش هست را به سمت مان می اندازد. قبلا سعی می کردیم نادیده بگیریم و چون هنوز نمی تواند حرف بزند، فکر می کردم نمی تواند درخواستش را بگوید. ولی الان دیگر گاهی به داد و بیداد ختم می شود و کنترلم را از دست می دهم. چه جوری می توانم کنترلش کنم یا اینکه متوجه بشوم چی می خواهد و ریشه کارش کجاست؟

پاسخ:

کودکان در سن یک تا سه سالگی، که رشد عقلی سریعی دارند، و همزمان نمی توانند خوب صحبت کنند، دچار این رفتار می شوند. آنها نمی توانند منظور خود را به خوبی انتقال دهند در نتیجه از داد و فریاد و یا زدن و جیغ استفاده می کند.

۱. در مقابل زدن های او تغافل کنید و هیچ واکنشی نشان ندهید.

۲. هنگام زدن، بدون اشاره به موضوع، فقط حواس او را پرت کنید.

۳. مدام احساسات او را ترجمه کنید. مثلا میخواستی الان با بابا توپ بازی کنی؟

۴. بازی های پرت کردنی به او پیشنهاد دهید. مثلا یک سبد بگذارید تا اسباب بازی هایش را داخل سبد پرتاب کند.

این رفتار ها یک دوره ی گذار است که به تدریج با تقویت رفتار اجتماعی و توانایی صحبت کردن و مهم تر از همه صبوری شما و درک احساس کودک، حل خواهد شد.

سوال شماره شش

دو فرزند پسر دارم با فاصله ی سه سال! سه سال و نیمه و شش ماهه! می خواستم بدونم مواقعی که پسرم، برادر کوچیکترش را می زند. چه برخوردی داشته باشم؟ مثلا من دارم پسر کوچکم را پوشک می کنم، داداشش می آید و مشت می زند به صورتش! گاهی وقت ها که سر یک چیزی ناراحت است، او را می زند ولی بعضی وقت ها همین جوری دوست دارد او را بزند. با اینکه داداش کوچکش را خیلی دوست دارد، اگر کسی به او بگوید داداشت را ببرم برای خودم؛ زود به من می گوید مامان، داداش را از بغلشون بگیر! خیلی دوستش دارد و بعضا او را می بوسد.

پاسخ:

اصولا ورود فرزندم دوم به خانواده، میزان توجه را به فرزند اول کاهش می دهد و کودک برای جلب توجه اطرافیان کارهایی انجام می دهد.
از طرفی دیگر احساسات متناقضی در کودک شکل می گیرد که با وجود علاقه به برادرش، او را مانع توجه و دوست داشته شدن از سمت پدر و مادرش می بیند.

۱. وقت جداگانه ای در روز برای فرزندتان قرار دهید و بگویید الان می خوایم فقط دوتایی بازی کنیم.
۲. هنگام زدن برادر کوچک، واکنش نشان ندهید و سعی کنید حواس او را با یک چیز جذاب پرت کنید.
۳. در هنگام کارها مثل تعویض کودک، به فرزند اول مسئولیت بدهید. مثلا تو الان مسئول شلوار داداشی. برو شلوارش رو بیار.

۴‌. به او توجه کنید و او را تشویق کلامی کنید.

۵.از اطرافیان بخواهید از به کار بردن عباراتی چون داداشت رو میبرم، اگه دوسش نداری ماله ما و … جدا خودداری کنند. بچه ها شوخی بودن این عبارات را متوجه نمی شوند و بعضا دچار مسائلی چون اضطراب در آینده می شوند.

سوال شماره هفت

دختری چهارساله دارم که بیرون از خانه خیلی خجالتی است. به من می چسبد. در خانه خیلی شیطان و بازیگوش است ولی بیرون نه. حالا هم که کلاس ژیمناستیک بردمش، از کنارم تکان نمی خورد. می دانم دوست دارد ورزش کند، ولی خجالت می کشد. نمی دانستم کلاس را ادامه بدهم یا نه؟

پاسخ

بچه ها از سن چهار و پنج سالگی تازه وارد محیط های اجتماعی می شوند و ممکن است مدتی برای انطباق با محیط جدید به زمان نیاز داشته باشند. عواملی هم در گذشته مثلا سن جدا کردن زمان خواب، تنها ماندن و … در این مساله دخیل است که باید ریشه یابی شود.
برای حل مساله، خودتان در کنار فرزندتان بمانید. مدتی بعد به او بگویید بیرون کلاس منتظرش هستید و مدتی بعد او را تنها بگذارید.
احساسات او را به زبان بیاورید.
از رفتن های یواشکی و تنها گذاشتن کودک خودداری کنید.
اطمینان کودک را جلب کنید که همیشه کنارش هستید.
با تشویق های کلامی به او اعتماد به نفس بدهید.
با این روش ها و بعد از مدتی با گفتگو با هم و توافق از او جدا شوید‌.

سوال شماره هشت

من یک دختر ۸ ساله و یک پسر ۳ساله دارم. مشکل من ارتباط بین دختر و پسرم هست. دخترم در این ۳ سال هنوز با برادرش کنار نمیاد. یعنی هنوز او را نپذیرفته. همیشه تا دعوایی بین شان پیش میاد، می گوید اگر این نبود هیچ مشکلی نبود. اگر حسین دختر بود و من خواهر داشتم خیلی خوب بود. می گوید هر کسی خواهر دارد خوشبخت است. مثلا وقتی برادرش خواب است یا خانه نیست، می گوید ببین حسین نیست چقدر همه چیز خوب و آرام است. ما مشاوره زیاد رفتیم اما هنوز شرایط اصلاح نشده. با تشویق، با بی اعتنایی و بی توجهی اما شرایط خوبی نیست. کشمش و ناراحتی که به من و پدرش منتقل می شود. لطفا من را راهنمایی کنید.

پاسخ

اصولا بچه ها با ورود نوزاد جدید احساس می کنند مادر و پدرشان را از جهت عاطفی از دست دادند. توجه بیشتر اطرافیان به نوزاد تازه وارد نیز این مسئله را تشدید می کند. بهتر است ما با زمان گذاشتن برای بازی با آن کودک، خواباندن کنار خودمان و حتی غذا دادن به او هر از گاهی، به او این را منتقل بکنید که خیلی دوستش دارید و هنوز جایگاهش را دارد.
ورود شما در مسائل و درگیری های بچه ها مانند یک ناظم شده است. یک پلیسی و قاضی که می آید و شاکی و متهم را تشخیص می دهد و مجازات می کند. این اوضاع را بدتر می کند. بهتر آن است که شما به عنوان یک هم بازی و همراه بازی های سه نفره ای تعریف کنید و با هر دو بازی کنید و زمانی که دعوا می شود همان دوست و هم بازی باشید که می خواهد همه چیز خوب باشد. پیدا کردن مقصر راهکار خوبی نیست. به جای آن بگذارید خود بچه هایتان قضاوت کنند. برای اینکه این روش را به خوبی تمرین کنید کتاب به بچه ها گفتن از بچه ها شنیدن را توصیه می کنم بخوانید. ارتباط درست با بچه ها بعد از یک مدت مسائل آن ها را کوچک می کند.

سوال شماره نه

دختري ٥/٥ ساله دارم. وقتي مهمان مي آيد در جمع نمي آید و مي گويد خجالت مي كشم. در اتاق خواب مي ماند و نمي آید تا مهمان ها بروند.

پاسخ

اگر در مورد یک مهمان خاص باشد که باید گذشته ی ارتباط و دیدار قبلی را بررسی کرد. ولی اگر در مورد هر مهمانی باشد، قضیه متفاوت است. سن پنج سالگی ورود کودک به دنیای اجتماعی است. مهد کودک، جمع بزرگتر ها و …
قبل از آمدن مهمان ها، فعالیت تعریف کنید. مثلا بیا باهم برای مهمون ها یک کاردستی درست کنیم. یا شیرینی درست کنیم.
سرزنش و تهدید نکنید. با او وارد گفتگو شوید و بخواهید علت نیامدنش را توضیح دهد. اصراری برای آمدنش نکنید و این را به انتخاب او بگذارید. به او مسئولیت دهید. مثلا شما مسئول دادن شیرینی ها به مهمون ها هستی.

ان شاءالله در دراز مدت این مساله حل خواهد شد.

سوال شماره ده

پسرم سه ساله هست و یک نوزاد یک ماهه دارم. پسر بزرگم چند بار درصدد آسیب زدن به برادرش بوده. باید چطوری رفتار کنم؟

پاسخ

فرزند بزرگ شما فقط سه سال دارد پس نمی توان انتظار رفتار های عاقلانه از او داشت. همچنین چون حس می کند توجه ها به او کم شده به دنبال جلب توجه است.
واکنش شدید نشان ندهید و از دعوا و تهدید استفاده نکنید. فقط فرزندتان را دور کنید.
تا حد امکان در مقابل فرزند دوم تان، به او توجه کنید.
برایش جداگانه وقت بگذارید. مثلا شما یا همسرتان، بدون حضور فرزند کوچکتر به پارک بروید.
در کارهای فرزند کوچک تر از او کمک بخواهید. مثلا شما مسئول لباسی.. برو لباس بیار.
ان شاءالله با صبوری مشکل حل خواهد شد.

سوال شماره یازده

پسر من و دخترخاله هایش خیلی با هم دعوا می کنند. مخصوصا وقتی سه نفری باشند. خیلی وقت ها دوتا می شوند و با سومی بازی نمی کنند. دعوا می کنند و این دعوا خیلی وقت ها به کارهای خطرناکی مثل هول دادن، زدن، ناخن کشیدن، گاهی مو کشیدن می رسد.
ما با سکوت و به روی خود نیاوردن به نتیجه نرسیدیم. دعوا و دور کردن آنها از هم ، حتی قهر هم نتیجه نداد. این دعواها در صورتی که ما باشیم یا نباشیم، فرقی نمی کند. بدون ترس از ما راحت یکدیگر را می زنند.
بهترین رفتار با بچه خودم و همچنین خواهرزاده هایم در این مواقع چیست؟ پسر من 2سال 8 ماهه دارد و دخترخاله هایش 3سال و نیمه و 5ساله هستند.

پاسخ

خوب است که بچه ها در کنار هم بازی می کنند و حتی گاهی زد و خورد هم جزئی از بازی هایشان است فقط نکته ای که وجود دارد این است که بچه ها مخصوصا در سن های پایین، نیاز به یک تسهیلگر به این معنا که یک فرد بزرگ تر کنارشان باشد و با آنها هم بازی شود و کمک کند که چالش هایشان حل و فصل شود دارند و اینکه در هر زد و خوردی وارد نشوید چون بچه ها تعاملات دوستانه و موارد مختلف را در این زد و خورد ها و بازی ها فرا می گیرند می توانید در مواقعی که خطر آسیب دیدن جدی می شود با این ادبیات که “چه بازی ای می کنی؟” “ما که اینجوری بازی نمی کنیم” و یا “کسی این جور بازی کردن رو دوست نداره .” “دوست داری چه بازی کنی؟” و اینکه “چیزی لازم داری” و یا از بچه بپرسید “از چی ناراحتی” و… حل کنید. اسم دعوا و زدن را نیاورید. و نکته دیگر هم این است که کوچکترین فرد این گروه ۲ سال و ۸ ماه دارد و بهتر است کمتر با آن دو نفر دیگر تنها باشد چون کاملا دنیای شان و نیاز های شان با بقیه متفاوت است. بهتر است یک فرد بزرگتر دخالت بیشتری در بازی ها و تعاملاتش داشته باشد .
برای این موضوع هم که یک نفر را در بازی راه نمی دهند، می توان نقش اصلی و مسئول بودن را به او بدهید و وارد بازی اش کنید. به طور مثال اگر در بازی شان بشقاب لازم دارند، بشقاب را به فردی که در جمع راهش نمی دهند، بدهید و او را مسئول و یا مغازه دار معرفی کنید تا آنها در بازی برای او پول درست کنند و از مغازه اش بشقاب بخرند.