مجموعه داستان های قهرمانان انقلاب

قهرمان نهم : آقاجون (آقای خامنه ای)

رفتار با بچه ها

دختر کوچکی بود که اسمش آرمیتا بود. بابای مهربان آرمیتا شهید شده بود.

آرمیتا آقاجون رو خیلی دوست داشت. یک روز صبح که از خواب بیدار شد، مادرش به او گفت: امروز قراره آقا جون به دیدن ما بیاید.

آرمیتا خیلی خوشحال شد. فوری اتاقش را تمیز کرد، موهای بلندش را شانه کرد.  لباس پوشید و منتظر آقا جون شد.

وقتی زنگ خانه را زدند، آرمیتا فوری دوید تا اولین نفر باشد که به آقا جون سلام می کند. آقا جون هم تا آرمیتا را دیدند، او را بغل کردند و بوسیدند.

آقا جون به آرمیتا گفت: چقد موهات بلنده، مثل آبشار خوشکله.
بعد هم با هم به اتاق آرمیتا رفتند تا با اسباب بازی های او بازی کنند.

بخوانید  مکان های انقلابی: جماران، خانه ی امام جون