طنابی از جنس عشق
یا
همیشه و همه جا با همیم حتی وقتی که….
موضوع کلی کتاب:
اضطراب جدایی
خلاصه ای از داستان کتاب:
این داستان روایتگر خواهر و برادری است که با شنیدن صدای رعد و برق از خواب می پرند و به شدت می ترسند. به مادرشان پناه برده و از او می خواهند پیش آنها بماند؛ آنجاست که مادر داستان طنابی از جنس عشق و محبت را برایشان تعریف می کند.
طنابی بین آنها و تمام آدم هایی که دوستشان دارند؛ فارغ از اینکه کجای این جهان خاکی باشند.
طنابی که همیشه ی همیشه همراه آنهاست اما با چشم دیده نمی شود و با قلب است که احساس می شود.
وقتی ما دلتنگ آدمهایی که دوستشان داریم میشویم، عشق ما کل مسیر طناب را رفته و خودش را با با لرزشی که به قلب آن فرد می اندازد نشان میدهد.
تکه ای از کتاب:
جرمیگفت: من طنابی نمی بینم!
” لازمنیست طناب نامرئی را ببینی… آدم هایی که همدیگر را دوست دارند، همیشه با یک طناب مخصوص که از عشق درست شده به هم وصل اند.”
.
.
.
” حتی اگر با چشم هابتان نبینید، می توانید با قلبتان احساسش کنید و بدانید همیشه به کسی که دوستش دارید وصل هستید.”
این کتاب برای چه کسانی خوب است:
خواندن این کتاب به کودکانی که با اضطراب جدایی، وابستگی و فقدان دست و پنجه نرم میکنند به عنوان یک ابزار کناری در کنار بررسی ریشه به حل مسئله شان کمک بسازایی میکند.
زمان هایی که پدر و مادر یا هر شخص دیگری که کودک او را دوست دارد و در آن لحظه نمیخواهد از او جدا شود و یا اینکه شرایطی پیش آمده آن فرد را برای مدتی نمیتواند ببیند، مانند: سفر رفتن، دور بودن محل زندگی پدر بزرگ و مادر بزرگ، یا جدا شدن از دوستش در مهمانی، سرکار رفتن پدر و مادر، مهد یا مدرسه رفتن خود کودک و ….
همچنین زمان هایی که میخواهیم برای کسی که فوت و یا شهید شده مانند سالروز شهدا و ائمه معصومین کاری انجام دهیم و یا وقتی کودک عزیزی را با مرگ از دست داده میتوان با پل زدن به این داستان گفت و گویی قابل فهم با او داشته و علاوه بر همدلی کردن به او برای حل مسئله اش کمک کنیم.
سخن آخر:
بعد از خواندن کتاب حسی ملیح شبیه به بوییدن گل نرگس، تماموجودم را پر کرد و این جمله مدام در سرم می پچید:
“عشق بین ما آدماست که ما رو بهم وصل میکنه، حتی اگه زبون همدیگه رو نفهمیم، حتی اگه اصلا همدیگه رو ندیده باشیم، حتی اگه یکی این سر دنیا باشه و یکی اون سر دنیا؛ عشق واقعی فارغ از بعد مکان و زمان اثر خودش رو، به اونی که باید میذاره و قلبها رو به هم نزدیک میکنه…”
امیدوارم شما هم با خوندن این کتاب، این حس رو تجربه کنید.
نویسنده: انسیه جلالی