مجموعه داستان های قهرمانان انقلاب
قهرمان پنجم : امام جون (امام خمینی)
داستان کودکی امام خمینی: بازی
آقا روح الله ده ساله، یک روز مشغول بازی در کوچه بود. آن روز قرار بود مسابقه ی دو، بین بچه های محل برگزار شود.
مسابقه برگزار شد و آقا روح الله در آن مسابقه نفر اول شد.
بعد از آن، مسابقه پرش بود. آقا روح الله آخرین نفری بود که پشت خط رفت تا بپرد، او تا می توانست عقب رفت تا پرش بلندی داشته باشد. اتفاقا از همه هم بیشتر پرید. ولی وقتی که روی زمین پایین آمد پایش روی سنگی رفت و شکست.
دوستان ایشون، او را به خانه بردند و آن شب آقای دکتر به خانه شان رفت و به آقا روح الله گفت: «باید یه مدت تو خونه بمونی تا پات بهتر بشه.»
آقا روح الله خیلی ناراحت شد که نمیتواند مدتی با بچه های کوچه بازی کند.
مادر آقا روح الله که دید او ناراحت شده گفت: «از این به بعد ما با هم یه بازی جدید داریم، آشپزی بازی.»
از آن روز تا زمانیکه پای آقا روح الله خوب شود، در همۀ پخت و پزها کنار مادرش آشپزی کرد و خیلی خوشحال بود که توانست بازی جدیدی را تجربه کند.
نکات مثبت در داستان کودکی امام خمینی
۱. تلاش و پشتکار
آقا روحالله در مسابقهی دو نفر اول شد و در مسابقهی پرش هم با تمام توانش تلاش کرد تا بهترین نتیجه را بگیرد. این نشان میدهد که او فردی باانگیزه و پرتلاش است و همیشه سعی میکند بهترین خودش را نشان دهد.
۲. شجاعت و نترسی
او بدون ترس در مسابقهی پرش شرکت کرد و حتی از همه عقبتر رفت تا پرش بلندتری داشته باشد. این رفتار نشاندهندهی شجاعت و جسارت اوست.
۳. پذیرش شرایط جدید
وقتی پایش شکست و مجبور شد در خانه بماند، با وجود ناراحتی، شرایط جدید را پذیرفت و سعی کرد با آن کنار بیاید.
۴. انعطافپذیری و یادگیری
آقا روحالله به جای ناراحتی زیاد و غر زدن، با پیشنهاد مادرش همراه شد و یک بازی جدید (آشپزی) را یاد گرفت. این نشاندهندهی پادشکنندگی و علاقه به یادگیری چیزهای تازه است.
۵. همکاری با خانواده
او در کنار مادرش آشپزی کرد و به او کمک رساند. این موضوع نشان میدهد که روحالله فردی همکار و خانوادهدوست است.
۶. روحیهی مثبت
در پایان داستان، آقا روحالله به جای غصه خوردن، از تجربهی جدیدش خوشحال شد و توانست از موقعیت سخت، یک فرصت بسازد.
.