وابستگی و دفاع از خود

مشاور: علی حاجی اکبری

پرسش:

پسری 3 ساله دارم. پسرم اصلا بلد نیست از خودش دفاع کنه، مثلا:
یک روز یه بچه خوراکیش رو از دستش گرفت، پسرم فقط نگاهش کرد
هفته پیش هم بادکنکش رو ازش گرفت، فقط شروع کرد به گریه کردن.
یا چند وقت پیش یه بچه بغلش کرد و دستاشو حلقه کرد دور گردنش… با اینکه داشت خفه می شد، هیچ مقاومتی نمی کرد… هفته بعدش که می خواستیم بریم کلاس، گفت فلان بچه می خواد منو بغل کنه … ازش پرسیدم دوست نداری؟ گفت نه
یعنی از این وضعیتها ناراحت میشه، ولی دفاع نمی کنه
هم تو خونه باهاش صحبت می کنم، هم تو این موقعیت ها تشویقش می کنم که از خودش دفاع کنه… ولی تاثیری نداشته. باید چکار کنم؟

توصیف:

ظاهرا فرزندتان به شما وابسته است و خودش نمی تواند از حق خود دفاع کند و این شما را نگران کرده است.

ریشه:

مداخله‌ی ما در مسایلی که فرزندمان باید خودش حل کند، استقلال او را کم و او را وابسته می‌کند.

راهکارها:

1.پله‌پله، تدریجی زمینه‌ی استقلال او را فراهم کنید و بگذارید خودش مسایلش را حل کند؛ مثلا اگر کودکی اسباب‌بازی فرزندتان را از او گرفت، شما برای پس‌گرفتن وارد عمل نشوید. این نکته را درنظر بگیرید که الآن فرزندتان وابسته است. نمی‌توانید یک‌باره او را رها کنید؛ یعنی سوق‌دادن او به‌سمت استقلال نباید طوری باشد، که او فکر کند رهایی کرده‌اید و اهمیتی به او نمی‌دهید.
شاید اوایل هم‌راهش بروید، تا او خودش از خودش دفاع کند و اسباب‌بازی‌اش را بگیرد. شاید با بچه‌ی زورگو وارد گفت‌وگو شوید و یکی‌دو جمله صحبت کنید.
. به‌مرور، هم‌راهی و حضورتان را کم‌رنگ کنید.

بخوانید  ترس از تاریکی

2.هنگامی که فرزندتان دچار احساسی منفی می‌شود، مثلا اسباب‌بازی‌اش را می‌گیرند و گریه می‌کند، از تکنیک همیاری کودکان براساس احساساتشان استفاده کنید. این تکنیک که چهار مرحله دارد، در کتاب به بچه‌ها گفتن، از بچه‌ها شنیدن ( نشر دایره، ترجمه‌ی فاطمه عباسی‌فر ) معرفی شده. خلاصه‌اش این است:
۱. با او ارتباط چشمی بگیرید؛ درآغوشش بگیرید و خوب به حرف‌هایش گوش کنید.
۲. چیزهایی را که می‌گوید، با گفتن کلماتی مثل آهان، اوهوم، درسته یا با حرکت‌دادن سر تصدیق کنید.
۳. با گفتن کلمه‌ای احساسش را بیان کنید، طوری که حس کند شما به‌عنوان یک بزرگ‌تر بر احساسش احاطه و اشراف دارید؛ یعنی می‌دانید او چه‌احساسی دارد.
۴. خواسته‌ی او را به‌صورتی خیالی( به‌صورتی دیگر که کودکانه باشد ) برآورده کنید.

3.بچه‌ها توضیح، تحلیل، استدلال و منطق‌های بزرگانه را نمی‌فهمند و با این زبان ارتباط برقرار نمی‌کنند. زبان بچه‌ها بازی است. اگر خواسته‌ای از او داشتید، آن خواسته را به‌صورت یک بازی دربیاورید؛ مثلا اگر می‌خواستید حیوانات اسباب‌بازی‌اش را به اتاق ببرد، اول باید با صبر و حوصله وارد بازی‌اش شوید و اصلا برای رسیدن به مقصودتان شتاب نکنید( این کار سخت و طاقت‌فرسا است. می‌دانم. ). سپس در دل همان بازی سناریوی مهاجرت حیوانات به سرزمینی دیگر( اتاق ) را پیش بکشید.