حال خوب دادنی است یا گرفتنی؟!

خانواده بزرگ شهید چمران حال خوب دادنی است یا گرفتنی؟!چگونه بار روانی کرونا و پیامدهایش را مدیریت کنیم؟

نویسنده: رضوان زندیه

حالا دیگر روزهای کرونایی مان آن‌قدر زیاد شده‌اند که تبدیل‌شده‌اند به سال؛ یک سال فوق‌العاده و استثنائی!

در این میان، شاید بیش‌ترین چیزی که تحت‌الشعاع قرارگرفته، مادرانگی‌های ما مامان‌هاست.

همه‌چیز از فردای آخرین انتخابات شروع شد؛ جمعه روزی بود که دست بچه‌ها را گرفتیم و رفتیم به مسجد محل و برگه رأیمان را نوشتیم و دادیم دست بچه‌ها تا بیندازندش در صندوق مربوطه. بعد برگشتیم خانه و منتظر شدیم تا شنبه‌ی شمارش آراء و تعطیلی‌اش هم تمام شود و بچه‌ها به مدرسه برگردند. سر درس‌ومشقشان؛ ولی هنوز که هنوز تعطیلی تمام نشده و بچه به مدرسه برنگشته‌اند!
روزهای اول به بهت، حیرت، بشور و بساب گذشت. بعد پای موبایل و اینترنت و ادوبی کانکت و اسکای روم و سایر مخلفات به زندگی بچه‌ها باز شد.
شب دیر خوابیدن‌ها و روز دیر بیدار شدن‌ها، کلافگی‌ها و بدخلقی‌ها. کشمکش‌های خواهر- برادری بچه‌ها هم که به‌جای خود.
از همه بدتر این چشم‌انتظاری کش آمده‌مان بود برای تمام شدن این روزها که تمام نشد که نشد!

حالا در آستانه‌ی سالگرد ورود این میهمان ناخوانده به زندگی‌مان، اصل حالتان چه طور است؟

خوب نیستم چون هیچ‌چیز سر جایش نیست!
خیلی‌ها، به‌خصوص منظم‌ها و برنامه دارها، سال بسیار سختی را پشت سر گذاشتند چون تقریباًهمه‌ی روتین‌ها به هم‌ریخت و همه‌ی برنامه‌های شخصی مامان‌ها یا لغو شد و یا به تعویق افتاد و به آینده‌ای نامعلوم موکول شد.
خلاصه چیزی سر جایش باقی نماند. مثلاً بعضی‌ها برای ادامه تحصیل یا شرکت در فلان کلاس‌های آموزشی- مهارتی برنامه داشتند یا بهمان سیر مطالعاتی را برای خودشان طراحی کرده بودند ولی حالا با این حضور بیست‌وچهارساعته‌ی بچه‌ها در خانه، همه‌چیز به فنا رفته و همیشه فرسنگ‌ها از برنامه‌شان عقب‌اند و هر چه می‌دوند به برنامه‌شان نمی‌رسند.
این به‌هم‌ریختگی فقط در برنامه‌ها و قرارومدارهای شخصی هم بروز نکرده، بلکه شاید بیش‌تر بر ارتباط‌هایمان تأثیر گذاشته است؛ خیلی از ارتباط‌ها و رفت‌وآمدها که بالکل قطع‌شده و ما مانده‌ایم و تنهایی‌هایمان.
با آن‌هایی هم که توفیق اجباری داریم و در ارتباطیم یعنی بچه‌ها و همسر محترم و چند نفر فامیل درجه‌ی یک، آن‌قدر که در این مدت باهم در کش‌وقوس بوده‌ایم و سطح تنش‌ها بالا بوده که از بودنشان حس خوبی که نداریم هیچ، از حضور سرد و بی‌روح یا داغ و آتشینشان گاهی احساس دل‌زدگی می‌کنیم.
احساس می‌کنیم غار تنهایی‌مان را تنگ کرده‌اند و حضور سرشار از خودخواهی‌ها، غر زدن‌ها و توقعات ریزودرشتشان فقط فضا را سنگین‌تر کرده و هوای غار تنهایی‌مان را گرفته‌تر و دلگیرتر!

 

حالا چه کنیم بااین‌همه بدحالی؟!
تا دیر نشده و نشکسته‌ایم، انعطاف به خرج بدهیم!

بیایید برای چند لحظه هم که شده دست از جنگیدن برای برگرداندن همه‌چیز سر جای سابقش دست‌برداریم و غلاف کنیم! لیست آمال و آرزوها و برنامه‌های مربوطه‌ی سفت‌وسختمان را جلوی روی‌مان بگذاریم و چند بار این جمله را با خودمان تکرار کنیم: این لیست، لیست پیشاکرونایی من بود … این لیست، لیست پیشاکرونایی من بود… این لیست، لیست پیشاکرونایی من بود … مال آن دوران که در روز، چند ساعت برای خودم بودم و وقتم این‌قدر تنگ نبود.
هم‌زمان مادر، معلم، پرستار، بهیار و … نبودم؛ حالا در این دوران پساکرونا، لیستم، نیاز به بازنگری و به‌روز شدن دارد. حالا که وقتم تنگ‌شده، بعضی از سرفصل‌ها را که خیلی هم ضروری نیستند و برای این دوره‌ی کرونایی زیادی لوکس و لاکچری اند، یا باید خط زد و یا باید گذاشت برای وقتی دیگر!
فقط باید چند سرفصل ضروری و اولویت‌دار را نگه داشت؛ هم آن‌هایی را که واقعاً ارزشش را دارد که حتی در تنگ‌ترین فرصت‌ها، برایش انرژی گذاشت و زمان صرف کرد چون به‌شدت حال خوب کن هستند و نبودشان غیرقابل‌تصور!
و برای همین سرفصل‌های محدود و ضروری، باید که برنامه‌های کوتاه‌مدت در دسترس بریزیم تا قابل انجام باشد و تکرار حس موفقیت در انجام دادنش، حالمان را خوب نگه دارد. نه این‌که آن‌قدر دور از دسترس و ناشدنی باشد که مرتب شکست بخوریم و بدحال‌تر شویم.
مثلاً اگر با خودمان قرار کتاب‌خوانی روزانه داریم، واقع‌بینانه، برنامه‌مان را به چند صفحه‌ی در روز محدود کنیم و برای تمام کردنش به خودمان فرصت کافی بدهیم و هرروز از حس موفقیت در خواندن همان چند صفحه‌ی محدود، به‌شدت لذت ببریم.
زندگی یعنی همین کم‌وزیاد کردن‌ها، حذف و اضافه کردن‌ها و با تغییر شرایط، تغییر کردن‌ها؛ اگر برنامه‌هایمان را زیادی سفت بگیریم، بالاخره ممکن است جایی بشکنیم و بالکل سرخورده و مأیوس شویم و ما بمانیم و خلائی به نام بی‌برنامگی مطلق!

مهربان باشیم؛ اصلِ حالِ خوب یعنی همین!

اعتراف می‌کنم که تا این جای متن را به‌سختی و صرفاً برای همدلی کردن با برون‌گراهای زخم‌خورده از کرونا و برنامه‌ریزهای حرفه‌ای بی‌رحم با خویشتن نوشتم وگرنه این حرف‌ها باحال این روزهای خودم نسبتی ندارد و درواقع شرح‌حال دیگرانی ست که اصلاً شبیه من نیستند، حتی شما دوست عزیز!
همه‌ی راستش این است که من از روز اول عاشق کرونا و قرنطینه‌هایش شدم چون ما و عزیزترین‌هایمان را به خانه برگرداند و فاصله‌هایمان را کم کرد. آن‌قدر به هم خوردیم و اصطکاک پیدا کردیم و جرقه زدیم تا یادمان آمد مهم‌ترین‌های زندگی‌مان چه کسانی هستند و کیفیت رابطه‌مان با این مهم‌ترین‌ها و عزیزترین‌ها چه قدر باحالت مطلوب فاصله گرفته. باید انرژی گذاشت و این رابطه‌ها را ترمیم و تحکیم کرد.
حالی‌مان شد که این عزیزترین‌ها، چه قدر جای خالی ما را با غیر ما پر می‌کرده‌اند و چه قدر از دنیای هم بی‌خبر مانده‌ایم و ارتباط با درجه چندمی‌ها چه قدر جای ارتباط با درجه‌یکی‌ها را تنگ کرده است.
پیوندها و ارتباطات غریزی و خونی دوباره به چشممان آمد و به یادمان آورد که همراه با این خون، چیزی مثل هوا باید که توی رگ‌هایمان بچرخد تا بتوانیم زنده بمانیم و زندگی کنیم؛ چیزی به اسم مهر که از جنس همدلی، تفاهم، پیوند، ارتباط و یکی شدن است و به‌شدت نیاز به نگهبانی و مراقبت و محافظت دارد و به‌شدت بلورین و شکستنی است و این مراقبت و نگه بانی همان است که مهربانی می‌نامیمش.
یادمان آمد که زندگی مدرنِ دور از خانه، در قلب عزیزترین‌هایمان چه قدر برای ما جایگزین تدارک دیده که اگر غفلت کنیم و مهربانی نکنیم و مراقب رشته‌ی مهر بین خودمان نباشیم، به‌سرعت جای ما را در قلبشان پر خواهد کرد و رشته‌ی مهرمان را خواهد گسست و باهم غریبه خواهیم شد.
این روزها به نشانه‌ی شکرگزاری و قدردانی از این لطف خفیه‌ی الهی که اسمش را گذاشته‌اند قرنطینه‌ی کرونایی، دلم می‌خواهد کرکره‌ی همه‌ی برنامه‌های رنگ‌ووارنگم را پایین بکشم و فقط چراغ یک اتاق را روشن نگه‌دارم؛ اتاق مراقبت و ریکاوری رشته‌ی پیوندم را با عزیزانم، اتاق مهربانی را!
و البته که عزیزترین تو بودی
اما من
حریم خاصه‌ات را به غیر، آلودم!
ببخش مرا نازنین، ببخش مرا!
باید که به خانه برگردیم و باخدای مهربان خانه هم مهربان‌تر باشیم!

حال خوب، بازیافتنی، نگاه‌داشتنی و مراقبت کردنی است

خلاصه که در این روزهای کرونایی، نه باید منتظر سوت پایان بازی و تمام شدن این ماراتن نفس‌گیر بمانیم تا بیاید و حال خوب را دودستی تقدیممان کند و نه باید با تغییراتی که در زندگی‌مان ایجادشده آن‌قدر بجنگیم که یا وا بدهد و حال خوب سابقمان را پسمان بدهد و یا به‌احتمال خیلی بیش‌تر، کلاً ما بدهیم و بشکنیم و خلاص!
باید با این شرایط تازه که مثل تلنگری ما را از تعادل ناپایدار قبلی‌مان خارج کرده، هوشمندانه تغییر کنیم تا به تعادل جدیدی برسیم و رشد و ارتقاء پیدا کنیم و بتوانیم پایداری کنیم.
جناب آقای احمدرضا اعلائی، مدیریت مجموعه‌ی شهید چمران، در پاییز این سال کرونایی، وبیناری را با عنوان درس، تفریح، مادری برگزار کردند، وبیناری که در آن از انواع و اقسام چالش‌های مادرانه‌ی کرونایی گفتند؛ از بچه‌های درس نخوان و مشق ننویسِ جلوی چشم مامان‌ها گرفته تا افسردگی و دل‌زدگی و شکست‌های مادرانه.
وبیناری که پر بود از ایده‌های جورواجور برای تطبیق پیدا کردن با شرایط خاص کرونایی و اعتراف می‌کنم که تا مدت‌ها حال من یکی را خوب نگه داشت! توصیه می‌کنم راهنمایی‌ها و ایده‌های ایشان را هم از دست ندهید.

و اگر نخواستید در این کارگاه شرکت کنید، حتماً این ویدئو را ببینید.

 

ریاضی با طعم هلو

خانواده بزرگ شهید چمران ریاضی با طعم هلونویسنده: مطهره یعقوبی

خاطرات کلاس ریاضی، همیشه با اعداد و ارقام همراه بوده. مفاهیم انتزاعی، گاهی سخت و پیچیده که هیچ‌گاه در زندگی‌مان بکار نرفته، این خاطرات را کمی ناخوش می‌کند.
هیچ‌گاه شب‌های امتحان ریاضی را فراموش نمی‌کنم. شب‌هایی که برای برخی، زمان کشف و شهود بود و برای برخی بی‌خیالی و خونسردی، همراه با زمزمه این نجوا: من که استعداد ریاضی ندارم!

 

دانش‌آموزان به کلاس ریاضی دو نگاه‌ دارند:
_ من عاشق ریاضی هستم.
_ من استعداد ریاضی ندارم.

البته عجیب‌تر آنکه خود مربیان و والدین نیز این نگاه را به دانش‌آموزان القا می‌کنند!

حالا چطور می‌شود این خاطره را در نسل امروز، شیرین‌تر کنیم؟ می‌شود ریاضی را طوری تدریس کرد که همه باعلاقه آن را بخوانند؟ می‌شود استرس ریاضی را از زندگی دانش‌آموز حذف کنیم؟

 

چند راهکار برای تدریس ریاضی با طعم هلو:

1. توجه به سبک‌های یادگیری
2. طرح درس نویسی خلاقانه
3. استفاده از روش‌های ارزشیابی‌های متنوع

 

1. توجه به سبک‌های یادگیری

انسان از طریق یادگیری، رشد فکری می‌کند. از طرفی خود یادگیری هم از رشد فکری تأثیر می‌پذیرد. بسیاری از محققان معتقدند که سبک‌های یادگیری متفاوتی در افراد وجود دارد و این سبک‌های یادگیری بر خود یادگیری تأثیر می‌گذارند. به عبارت ساده‌تر، همه با یک سبک یاد نمی‌گیرند!
سبک‌های یادگیری شامل: باورها، اعتقادات و رفتارهایی هست که افراد به کار می‌برند تا در یک موقعیت معینی به یادگیری خود کمک کنند (شوئل به نقل از نوروزی، 1382).
سبک یادگیری به اینکه یادگیرنده چگونه یاد می‌گیرد اشاره می‌کند. این خیلی بدیهی و روشن است که افراد مختلف، سبک‌های یادگیری متفاوتی دارند.
خداوند در قرآن کریم، سوره روم، آیه 22 می‌فرمایند:
وَ مِنْ آیاتِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمِينَ
بیان تفاوت ظاهری و درونی انسان‌ها بارها در قرآن کریم بیان‌شده است و البته وجود این اختلاف‌ها نشان از برتری کسی بر کس دیگری نیست، بلکه یک نشانه و یک حجت هست.
وجود تفاوت‌های فردی، چه در ظاهر افراد و چه در خلقیات و روحیات افراد، ما را ملزم می‌کند که برای بیان یک مطلب از روش‌های گوناگون استفاده کنیم. چون مخاطب‌های گوناگونی داریم.

پس نتیجه می‌گیریم که برای روش تدریس هم یک روش پاسخ نمی‌دهد. حالا اصلاً این روش‌های یادگیری چه هستند؟

 

سبک‌های یادگیری:

هر فردی برای یادگرفتن از سبکی خاص یا تلفیقی از چند سبک استفاده می‌کند:

1- سبک یادگیری دیداری:

  • با مشاهده و ترکیب تصاویر با اطلاعات، اطلاعات را به خاطر می‌سپارند.
  • برای برقراری ارتباط با دیگران و  سازمان‌دهی اطلاعات از تصاویر، نقشه‌ها و نمودارها استفاده می‌کنند.
  • معمولاً برای به خاطر آوردن مطلبی چشمان خود را برای تجسم آن در ذهن خود می‌بندند.
  • معمولاً افرادی مرتب و منظمی هستند.
  • این‌گونه افراد در تجسم اشیاء، طرح‌ها و نتایج در ذهن خود توانا می‌باشند.
  • معمولاً در کلاس درس نیمکت‌های ردیف جلو را اشغال می‌کنند.
  • تمایل به برداشتن یادداشت‌های مفصل و با جزئیات فراوان دارند.
  • جذب کتاب‌های مصور می‌گردند.
  • در به خاطر آوردن لطیفه‌ها مشکل‌دارند.
  • برای برجسته ساختن نکات کلیدی از ماژیک‌های رنگ روشن استفاده می‌کنند.

تکنیک‌های یادگیری برای دانش‌آموزان با سبک یادگیری دیداری:

۱- در روند آموزش از رنگ‌ها، تصاویر، اشکال، نمادها، اسلایدها و جداول استفاده کنید.
۲- دانش آموز را تشویق کنید تا به حرکات و چهره شما نگاه کند.
۳-یک محیط آرام و بدون سروصدا را برای مطالعه در نظر بگیرید.

 

۲- سبک یادگیری شنیداری:

۳۰ درصد جمعیت را شامل می‌گردد. خصوصیات:

  • تمایل دارند بیشتر با اصوات و موسیقی سروکار داشته باشند.
  • قادرند ریتم و تن صدا را تشخیص دهند.
  • از طریق گوش دادن یاد می‌گیرند.
  • برای به خاطر سپردن اطلاعات آن‌ها را با یک‌صدای خاص ترکیب می‌کنند.
  • در محیط‌های شلوغ و پرسروصدا تمرکز خود را از دست می‌دهند.
  • به یادداشت برداشتن تمایلی ندارند.
  • تمایل دارند مطالب را با صدای بلند بخوانند.
  • برای به خاطر سپردن مطالب دروس خود را با صدای بلند مکرراً روخوانی می‌کنند.

تکنیک‌های یادگیری برای دانش‌آموزان با سبک یادگیری شنیداری:

۱- مباحث گروهی در کلاس تشکیل دهید و دانش آموز را تشویق کنید تا مشارکت کند.
۲- از اصوات و موسیقی در یادگیری دانش آموز بهره گیرید.
۳-از دانش آموز بخواهید به جای نت‌برداری از ضبط‌صوت برای ثبت مطالب کمک بگیرد.

 

۳- سبک یادگیری جنبشی_ هیجانی (دست ورز):

  • بـرای یادگیری و به خاطر سپردن اطلاعات از جسم و حس لامسه خود بهره می‌گیرند.
  • به فعالیت‌های بدنی و ورزش علاقه‌مندند.
  • در هـنگام برقراری ارتباط و گفتگو مکرراً دسته‌ای خود را تکان داده و از ژست‌های جسمانی استفاده می‌کنند.
  • از آنکه در کلاس درس بی‌حرکت بنشینند و به درس گوش دهند بیزارند.
  • برای یادگیری و به خاطر سپردن اطلاعات به تحرک و تمرینات عملی نیازمندند.
  • هنگام مرور مطالب درسی خود مرتباً راه می‌روند و نکات کلیدی را با صدای بلند تکرار می‌کنند.

4_ سبک یادگیری خواندن_ نوشتن:

  • معمولاً در بین سایر دانش‌آموزان/ دانشجویان به خر خون معروف‌اند.
  • این دسته از افراد معمولاً مطالب را به کمک خواندن و نوشتن یاد می‌گیرند. به همین دلیل هم معمولاً بیشتر وقت خود را صرف مطالعه کتاب‌های درسی و یادداشت‌برداری از آن‌ها می‌کنند.

 

تکنیک‌های یادگیری برای دانش‌آموزان با سبک یادگیریخواندن_ نوشتن:

1. ازآنجایی‌که خلاصه‌نویسی در این سبک بسیار مهم است، بهتر است به‌خوبی با روش‌های خلاصه‌نویسی آشنا باشید. مطالب را برای دانش آموز خلاصه کنید یا از خودش بخواهید این کار را انجام دهد.

2. سعی کنید حتماً مطالب را برای دانش آموز دسته‌بندی کنید.

 

حال که با سبک های مختلف یادگیری آشنا شدید، به این سوال پاسخ دهید:

چطور می شود یادگیری ریاضی را برای دانش آموز، مثل هلو، ساده و راحت کرد؟

 

2. طرح درس نویسی خلاقانه

حالا با توجه به شناخت سبک‌های گوناگون یادگیری، شما می‌توانید در کلاس خود ابزار و روش‌های گوناگون تدریس را در نظر داشته باشید.
یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در فرآیند یاددهی- یادگیری روش تدریس معلم است. معلم با استفاده از عمل تدریس به اهداف آموزشی پیش‌بینی‌شده می‌رسد.
برای نوشتن طرح درس ریاضی، اول کتاب ریاضی را با دقت مطالعه کنید و سرفصل‌های آن را یادداشت کنید و حالا متناسب با سرفصل‌ها، ایده‌های خود را یادداشت کنید.

این نکته را به یاد داشته باشید که هر مبحث را به شکل‌های متنوع و با ابزار متنوع به دانش‌آموزان ارائه دهید.

شما می‌توانید با مشاهده کارگاه ریاضی چهارم دبستان، انواع روش‌های سمعی، بصری و لمسی در آموزش ریاضی را یاد بگیرید و آن را بکار ببرید. در این کارگاه‌ها تمام فصول ریاضی با انواع روش‌های جذاب و خلاق آموزش داده می‌شود.

 

3. استفاده از روش‌های ارزشیابی‌های متنوع

یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در شیرین‌تر کردن ریاضی، ارزشیابی است. هرچه فرآیندهای ارزشیابی و تدریس با هم مرتبط‌تر باشد، یادگیری بهتر می‌شود.
در شرایط موجود که آموزش اکثراً به‌صورت مجازی صورت می‌گیرد، بهترین راهکار جهت بررسی فهم دانش‌آموزان استفاده از انواع روش ارزشیابی است.
اگر معلم در کلاس درس از توانایی دانش‌آموزان در به کار بستن آموخته‌هایشان در موقعیتی جدید و کسب مهارت پرورش تفکر انتقادی سخن بگوید؛ اما در عمل سؤال‌های امتحانی‌اش بر محفوظات طوطی‌وار باشد، مطمئناً با شکست مواجه می‌شود و اهداف آموزشی‌اش تحقق نمی‌یابد.
پس علاوه بر بکار بردن روش‌های گوناگون آموزش در کلاس درس، از ابزار متنوع و روش‌های متنوع ارزشیابی استفاده کنید.

 

پس برای یک تدریس جذاب، همراه با یادگیری بهتر؛

• رؤیاها و آرزوهای خود را جدی بگیرید و به آن‌ها فکر کنید.
• خلاقانه با مسائل مواجه شوید.
• سبک‌های یادگیری را بشناسید.
• انسان‌ها متنوع و گوناگون خلق‌شده‌اند. این تنوع خود نشانه‌ای است. پس رفتار ما هم باید متنوع و متناسب با مخاطبمان باشد.

 

شما معلم چه پایه ای هستید؟ دیدن کارگاه های زیر را برای داشتن یک کلاس ریاضی جذاب، پیشنهاد می کنم:

کارگاه ریاضی کلاس اول

کارگاه ریاضی کلاس دوم

کارگاه ریاضی کلاس سوم

کارگاه ریاضی کلاس چهارم

 

نویسنده: مطهره یعقوبی

 

 

 

عشق به کتاب فارسی، عشق به همه‌ی خوبی‌هاست!

خانواده بزرگ شهید چمران عشق به کتاب فارسی، عشق به همه‌ی خوبی‌هاست!چرا و چگونه باید دلواپس رابطه‌ی بچه‌ها با کتاب‌های فارسی‌شان باشیم؟

نویسنده: رضوان زندیه

احتمالاً یک معلم هستید و یا فرزندی دارید که به مدرسه می‌رود که سراغ این مقاله آمده‌اید ولی حتی اگر بچه‌تان هنوز مدرسه رو هم نشده است، طوری نیست! این شتری است که در خانه‌ی هر بچه‌داری می‌خوابد و فرزند شما هم خیلی زود مدرسه رو خواهد شد انشاء الله!
پس لطفاً به این سؤال پاسخ دهید: شما وضعیت و پیشرفت تحصیلی بچه‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ لابد می‌گویید: خب با کارنامه‌اش! اصلاً خاصیت کارنامه همینه دیگه!
بله حق با شماست؛ کارنامه‌ای که خوب و درست طراحی‌شده باشد این ارزیابی را به‌خوبی انجام می‌دهد، ولی سؤال دومی هم وجود دارد: اگر کارنامه‌ی بچه‌ای یکدست نبود و از بالا تا پایین با عبارت بسیار خوب پر نشده بود و قابل‌قبول یا نیازمند تلاش بیش‌تر هم داشت، نوشته شدن عبارت‌های اخیر جلوی کدام‌یک از دروس، شمارا بیش‌تر دلواپس می‌کند و کدام‌یک کم‌تر؟ ریاضی، علوم یا فارسی؟
اگر کم‌تر را برای فارسی انتخاب کرده‌اید ادامه‌ی مقاله را برای شما نوشته‌ام چون قصد دارم دلواپستان کنم!

 

لطفاً دلواپس‌تر باشید!

درس فارسی و کتاب‌هایش، مهم‌ترین کتاب‌های درسی بچه‌های دبستانی هستند، به دلایلی که به چند موردش اشاره خواهم کرد:
1. باسواد بودن یعنی دوستی با کتاب فارسی: اصلاً ما بچه‌ها را برای باسواد شدن است که به مدرسه می‌فرستیم؛ خب اگر بچه نتواند متناسب با سنش خوب بخواند و خوب بنویسد، چه طور می‌شود گفت که باسواد شده؟ مهارت پیدا کردن در خواندن و نوشتن، هدف اولیه و اصلی کتاب فارسی است.
2. دوستی با کتاب فارسی، مقدمه‌ی دوستی با سایر کتاب‌ها: مطالعات نشان داده است که موفقیت دانش آموزان در سایر دروس هم ارتباط مستقیمی با مهارت‌های زبانی از قبیل سخن گفتن، گوش دادن، خواندن و نوشتن و مهارت مای فرازبانی از قبیل تفکر، نقد و تحلیل دارد که تقویت همه‌ی این مهارت‌ها از وظایف درس فارسی است.
3. کتاب فارسی، پل پیوند بچه‌ها به هویت اسلامی_ایرانی‌شان: هویت هر انسانی با خودآگاهی او نسبت به وجه تشابه و تمایزش با دیگران به‌عنوان من است که شکل می‌گیرد و به‌مرور این من در ارتباطات خانوادگی، ارتباط باهم سالان در مدرسه و ارتباطات پیچیده‌تر در محیط مای بزرگ‌تر، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود تا به ما تبدیل و به هویت ملی و حتی هویت جهانیِ تاریخی_تمدنی منجر می‌شود.
این من، به زبان مادری است که شروع به کسب آگاهی می‌کند و با گوش دادن، حرف زدن، خواندن و نوشتن است که ارتباط می‌گیرد، تعامل می‌کند و ما می‌شود. اگر فرد در هر یک از این مهارت‌ها به‌خوبی پیش نرفته باشد، ارتباطاتش مخدوش خواهد شد. تصور کنید، مثلاً فردی که به‌خوبی جایگاه استفاده از اصطلاحات یا ضرب‌المثل‌ها را می‌شناسد، در فهم مخاطبش و انتقال منظورش چه قدر موفق‌تر است نسبت به فردی که این مهارت‌ها را ندارد و احتمالاً در تعامل مای یومیه، یا دچار سوءتفاهم خواهد شد و یا سوءتفاهم ایجاد خواهد کرد.
اصلاً کسی که بر مهارت مای زبانی و فرازبانی، خوب مسلط نشده باشد به‌احتمال قریب‌به‌یقین از کتاب و کتاب‌خوانی گریزان خواهد شد. همین عدم انس با کتاب یعنی ارتباط برقرار نکردن و غریبه ماندن با عمده‌ی منابعی که ارزش مای دینی، فرهنگی و انسانی را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌کند؛ یعنی غریبگی با ادبیات، تاریخ و هنر. اگر در محتوای کتاب‌های فارسی دقیق شوید، متوجه خواهید شد که به این نقش هویت‌ساز کتاب فارسی در نظام تعلیم و تربیت ما توجه ویژه‌ای شده است.

 

به نظرم همین سه دلیل کافی است تا کتاب فارسی را مهم‌ترین کتاب درسی دبستان بدانیم و اگر دانش‌آموزمان در درس فارسی وضعیت مناسبی ندارد و حتی بالاتر، عاشق کتاب فارسی نیست و با آن رفاقت و مهربانی نمی‌کند، حسابی دلواپس شویم.

 

با دلواپسی‌هایمان چه کنیم؟

اگر هنوز بچه‌تان مدرسه رو نشده و من موفق شده‌ام که به این دلواپسی دچارتان کنم، زهی سعادت! کافی ست از همین امروز شروع کنید و بذر عشق به کتاب و کتاب‌خوانی را در دل فرزندتان بکارید. می‌پرسید: چگونه؟ عرض می‌کنم:

1. کتاب‌خوان باشید: اجازه دهید فرزندتان عشق به کتاب را در چشمان شما ببیند و لذت کتاب‌خوانده را در شما تجربه کند. اصلاً مهم نیست کتابی که می‌خوانید چه هست، همین‌که ببیند کتاب بخش پررنگ زندگی شماست و شما با خواندن کتاب خوش‌حال می‌شوید کافی ست تا عاشق کتاب شود و نسبت به خواندن، شوق پیدا کند.

2. اجازه دهید فرزندتان عشقش را به کتاب ابراز کند: این ابراز عشق اول با پاره کردن کاغذهای رنگی است که شروع می‌شود؛ اولاً کتاب رنگی در اختیار بچه قرار دهید و ثانیاً به این پاره‌پاره شدن‌ها لبخند بزنید. برای این‌که لبخندتان طبیعی باشد، شاید لازم است که آن کاغذیِ در حال پاره شدن اصلاً کتاب نباشد و مثلاً یک مجله قدیمی بلااستفاده باشد.

3. قصه‌گو و داستان خوان خوبی باشید: کم‌کم بچه را در آغوش بگیرید و شروع کنید به قصه گفتن، داستان خواندن و ورق زدن کتاب، هر چه بچه کوچک‌تر، رنگی‌تر بودن و جذاب‌تر بودن تصاویر کتاب بهتر! اصلاً بعضی کتاب‌ها هستند که بالکل نوشته‌ای ندارند و خلاصه می‌شوند در چند تصویر جذاب که دست شمارا باز می‌گذارد برای این‌که با همراهی و مشارکت خود کودک، قصه‌ی خودتان را بسازید و این فرصت را برای بچه فراهم می‌کند که در سایه‌ی کتاب، هر چه بیش‌تر کلمه بشنود و بگوید، دایره‌ی لغاتش بزرگ و بزرگ‌تر شود.

4. شعر و سرود بخوانید: لحن، آهنگ، ریتم و موسیقی که با کلمات ترکیب شود، کلمه‌ها تزیین می‌شوند و دوست‌داشتنی‌تر خواهند شد. شعر تبلور زیبایی مای یک‌زبان زند هست و زبان فارسی زیباترین زبان زنده‌ی دنیا! این‌همه زیبایی را از بچه‌ها دریغ نکنید.

5. نمایش اجرا کنید: هر فرصتی را برای به راه انداختن یک نمایش مغتنم بشمارید؛ در نمایشتان برای بچه یک نقش در نظر بگیرید و با او وارد دیالوگ شوید. این کار در رشد کلامی و محاوره‌ای بچه‌ها اثر فوق‌العاده‌ای دارد.

6. بازی فراموش نشود: کم‌کم در قالب بازی، مچ و انگشتان دست فرزندتان را تقویت کنید. مثلاً انواع مختلف دست ورزی یا دوخت‌و‌دوز‌ها کمک بزرگی است برای ایجاد هماهنگی بین چشم و دست، توانمند کردن عضلات کوچک دست، انگشتان و آماده کردن این عضلات برای قلم‌به‌دست گرفتن.

اگر این مراحل پیش از ورود به دبستان به‌خوبی طی شده باشد و کودک با شور و شوق نسبت به خواندن کتاب، با دایره‌ی وسیعی از کلمات و توانمندی جسمی و ذهنی مناسبی در به‌کارگیری قلم وارد دبستان شود، به‌احتمال قریب‌به‌یقین، عاشق کتاب فارسی‌اش خواهد شد و این یار مهربان را تا همیشه کنار خود خواهد داشت.

 

دانش‌آموزم با یار مهربان، مهربان نیست! چه کنم؟!

هیچ‌وقت برای دوست شدن با یار مهربان دیر نیست! به‌عنوان پدر و مادر در هر سنی با استفاده از کتاب‌های مناسب همان سن و با به‌کارگیری روش‌ها بالا، می‌توانید فرزندتان را با کتاب دوست کنید.
و خبر خوش این‌که خوش‌بختان کتاب‌های درسی جدید نسبت به کتاب‌های درسی زمان ما، خوش‌ساخت‌تر و جذاب‌ترند! و این هنر معلم است که برای درگیر کردن بچه‌هایی که خودانگیخته و مشتاق نیستند با انواع ایده‌ها و شگردهای خلاقانه، کلاس فارسی و فعالیت مای کتاب فارسی را جذاب‌تر کند.

معلم مای چمرانی در قالب چند کارگاه، ایده‌هایشان را برای جذاب‌تر کردن کلاس فارسی با ما به اشتراک گذاشته‌اند. لینک دسترسی به این کارگاه‌ها کمی پایین‌تر در قسمت محصولات چمرانی مرتبط با این مقاله، در اختیار شماست؛ توصیه می‌کنم این کارگاه‌ها را از دست ندهید.

کارگاه فارسی چهارم
کارگاه فارسی سوم
کارگاه فارسی دوم
کارگاه فارسی اول
ای‌بوک فعالیت های دوخت و دوز
ای بوک فعالیت های دست ورزی

 

 

نویسنده: رضوان زندیه

معجزه ای به نام بازی

خانواده بزرگ شهید چمران معجزه ای به نام بازینویسنده: فاطمه خالکی

یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های والدین در شرایط زندگی امروزه باوجود محدودیت‌های فیزیکی خانه‌ها و بعضاً کم بودن تعداد بچه‌ها در خانواده‌، سرگرم کردن شان و کاهش ساعت دیدن تلویزیون و بازی‌های موبایلی است.

کرونا و خانه نشینی هم مزید بر علت شده تا بیشتر در پی راه حلی برای حل این مشکل باشیم.

خصوصا با مجازی شدن مدارس، میزان استفاده ی بچه ها از موبایل و لپ تاپ و نشتن های طولانی مدت شان بسیار زیاد شده است.

 

چطور می شود یک کودک شش ساله را سرگرم کرد؟

بهترین و مهم‌ترین جواب برای این سؤال، بازی است.

 

بازی چیست؟

به هرگونه فعالیت (جسمی و یا ذهنی) هدف‌داری که به‌صورت فردی یا گروهی انجام شود و همراه با لذت باشد را بازی می گویند. بازی به‌عنوان پایه و اساس نخستین روابط اجتماعی است.
بازی کردن یک نیاز طبیعی و بستری مناسب برای رشد اجتماعی بچه‌هاست. یکی از عوامل مهم در رشد بچه‌ها ریسک‌پذیری است که شروع آن از سنین زیر ۷سال است. بچه‌هایی که ریسک‌پذیری پایینی دارند، در بزرگ‌سالی دچار مشکل می‌شوند. بازی کردن انعطاف‌پذیری بچه‌ها را نیز بالا می‌برد‌.

 

چه بازی برای فرزند ما مناسب است؟

با توجه به انواع خصلت‌های رفتاری، آدم‌ها سه دسته هستند:
1- مادرها یا معلم‌هایی که بسیار تمیز و مرتب بوده و در خانه یا کلاسشان همه‌چیز همیشه تمیز و مرتب است. این مادرها بااینکه بچه‌دارند، خانه‌شان کاملاً تمیز بوده و اعتقاددارند خانه جای بازی نیست. این معلم‌ها همیشه منضبط هستند و اعتقاددارند کلاس جای بازی نیست.
2- دسته دیگر، معلمان و مادران مهربانی هستند که باوجود مرتب بودن خانه و کلاس، با بچه‌ها در اتاق یا حیاط بازی می‌کنند. این مادرها با بچه‌ها بازی‌های نشستنی مانند خاله‌بازی و پانتومیم انجام می‌دهند. این معلم‌ها با بچه‌ها مدت کمی بازی می‌کنند.
3- دسته سوم مادران و معلمانی هستند که اعتقاددارند باید همبازی بچه‌ها باشند. این افراد هر فعالیتی را تبدیل به بازی می‌کنند. اگر در آشپزخانه آشپزی کنند، به بچه پیشنهاد بازی می‌دهند‌. اگر بچه را حمام می‌برند، حمام بستر بازی می‌شود‌‌.
هرچند بهترین روش را دسته سوم دارند اما هر گروه می‌تواند بازی متناسب با خود را انتخاب کند و انجام دهد.

مفیدترین بازی‌ها کدم‌اند؟

در روانشناسی بالینی می گویند: عناصر طبیعی که بدن انسان از آن‌ها ساخته‌شده، برای بچه انس بیشتری به همراه دارد. بازی با چوب، خاک، آب و عناصر طبیعی، تأثیر بیشتری روی حواس پنجگانِ بچه‌ها می‌گذارد. بچه‌ها از بازی با خاک (شن و ماسه)، به‌شدت لذت می‌برند. با اضافه کردن آب به خاک، گل بازی برای بچه‌ها فراهم می‌شود. حتی خاک رس خواص درمانی دارد. نباید بچه‌ها را از بازی با خاک و گل منع کرد. آتش و باد نیز بستری مناسب و جذاب برای بازی است.
همچنین بازی‌های سنتی قدیمی دارای حرکت و مهارت‌آموزی‌های مفیدی بودند. همچنین با وسایل دم‌دستی در خانه می‌توان بازی‌های مختلفی انجام داد.

 

چگونه بازی تکراری نکنیم؟

بازی باید متنوع باشد تا جذاب شود. تنوع بازی‌ها باعث بالا رفتن ریسک‌پذیری و انعطاف‌پذیری بچه‌ها می‌شود. ایجاد تنوع دربازی‌ها، با تغییرات جزئی و حتی تغییر در اسم امکان‌پذیر است.
مثلاً فرض کنید با توپ‌های رنگی کوچک و یک سبد می‌خواهید با کودکتان بازی کنید. چندین بازی مختلف می‌توان اجرا کرد:
1- یک سبد را روی سطح زمین بگذارید و از کودک بخواهید از فاصله تعیین‌شده توپ‌ها را درون سبد پرتاب کند.
2- سبد را از روی جداره روی زمین چسب بزنید و از کودک بخواهید توپ را به درون سبد قل بدهد.
3- سبد را خودتان دست بگیرید و حرکت کنید و از کودک بخواهید که توپ را درون سبد متحرک پرتاب کند.
4- سبد را به کودک بدهید و از او بخواهید توپ‌هایی را که پرتاب می‌کنید با سبد بدود و جمع کند.
5- سبد را روی سرخود و یا یکی از کودکان قرار دهید و از بقیه بخواهید با توپ به او پرتاب کنند و او فرار کند.
6- از کودک بخواهید از میان توپ‌ها، یکرنگ خاص را در درون سبد قرار دهد.
و البته ده‌ها و یا صدها بازی خلاقانه دیگر می‌توان طراحی کرد.

با توجه به سن و توانایی کودک و با استفاده از ابتکار و خلاقیت، بازی‌های متنوعی می‌توان طراحی کرد.

معرفی چند بازی برای کودکان زیر 7 سال

1. آب‌بازی با بادکنک

ابزار: بادکنک، آب

رده سنی: بالای 3 سال

شرح: در بادکنک آب بریزید. بچه‌ها با پرت کردن آب به هم و یا ترکاندن آن به‌شدت لذت می‌برند.

2. ماهیگیری

ابزار: لگن آب، درب بطری، نی، کف به‌طور دلخواه

رده سنی: بالای 3 سال

هدف: تقویت تمرکز و تقویت عضلات صورت

شرح: درب بطری را در آب انداخته و با نی و فوت کردن آن را از آب بیرون می‌آوریم.

3. نمک بازی

ابزار: نمک، رنگ، سبد، قیف، قاشق، چنگال، کیسه، آب، چسب، روزنامه

رده سنی: بالای 3 سال

هدف: تقویت حس چشایی و خلاقیت و ترکیب رنگ‌ها

شرح: اجازه دهید بچه‌ها نمک را بچشند. اضافه کردن آب، چسب، آب و روزنامه، رنگ و… را تجربه کرده و نمک‌های رنگی یا خمیر نمکی درست کرده و نقاشی بکشند. اجازه دهید رنگ‌های مختلف را ترکیب کرده و رنگ‌های جدیدی ایجاد کنند.

4. حدس کلمه

ابزار: کاغذ، مداد، تل سر.

رده سنی: بالای 5 سال

هدف: آموزش و تمرین کلمات و حروف الفبا

شرح: چند شکل بکشید و یک تل روی سرتان بگذارید. همه به کسی که تل روی سرش دارد کمک می‌کنند کلمه را حدس بزند.

5. بادکنک بازی

ابزار: کیسه‌زباله

رده سنی: بالای 3 سال

شرح: کیسه‌زباله را بادکرده و سرش را گره بزنید. به کمک کیسه‌زباله باد شده، توپ‌های کوچک را داخل سبد بیندازید.

 

6. حرکت به چپ و راست

ابزار: چسب‌کاغذی

رده سنی: بالای 5 سال

هدف: آموزش جهت یابی، تقویت نیمکره های مغز، افزایش هماهنگی اعضای بد.

شرح: با چسب‌کاغذی به شکل‌ها و رنگ‌های مختلف جاده یا فلش به جهات مختلف درست کنید. یک نفر راهنما شده و از بچه‌ها بخواهد در جهات چپ و راست حرکت کنند. (بچه‌ها می‌توانند دونفری دست هم را گرفته و از این مسیر عبور کنند.)

 

7. گرگ میوه‌ای

رده سنی: بالای 4 سال

هدف: افزایش دقت و تمرکز، تخلیه هیجان، افزایش آگاهی عمومی

شرح: یک نفر گرگ شده و بچه‌ها را دنبال می‌کند. هرکسی که گرگ او را می‌گیرد، می‌نشیند و اسم میوه‌ای را می‌گوید. اگر میوه تکراری بگوید یا میوه‌ای نگوید، گرگ می‌شود. (می‌توانیم از بچه‌ها بخواهیم فقط میوه‌های زرد یا نارنجی و یا میوه‌های تابستان را بگویند.)

 

بازی زائده فکر و خلاقیت است

بازی‌های زیادی وجود دارند که ما فقط تعدادی از آن‌ها را برای ایده دهی مطرح کردیم و هزاران بازی باکمی خلاقیت می‌توان برای کودکان طراحی کنیم. نکته قابل‌توجه اینکه کتاب‌هایی در این زمینه وجود دارد اما کتاب‌ها ذهن ما را محدود می‌کنند. سعی کنید اطرافتان را با دقت نگاه کرده و ایده‌های خوبی بگیرید.

کارگاه بازی پیش دخترانه می‌تواند اطلاعات بیشتری به شما بدهد و بیش از 60 نوع بازی در آن معرفی‌شده است.

 

نویسنده: فاطمه خالکی

 

هدیه‌های آسمانی درسی برای حس خوب بندگی یا حس بد حفظ کردن مطالب؟

خانواده بزرگ شهید چمران هدیه‌های آسمانی درسی برای حس خوب بندگی یا حس بد حفظ کردن مطالب؟

نویسنده: فاطمه مزارعی

ما در برنامه‌ریزی درسی و ساختار تربیت دینی به‌طور عمومی چه برنامه‌ای داریم و چه تصاویری از دین برای بچه‌ها می‌سازیم؟
کتب درسی و شیوه آموزشی ما، چه قدر به بچه‌ها حس خوب از دین داده است؟

همه ما می دانیم که رویکرد نظام آموزشی، رویکردی دانشی بوده و تلاش دارد در هر زمینه‌ای دانش را بالا ببرد.
حتی در دروس عملی مانند حرفه‌وفن نیز، تکیه روی دانش حرفه فن است. این شیوه علاوه بر نتیجه نامطلوب علمی، باعث دل‌زدگی بچه‌ها نسبت به دین نیز می‌شود.
در فضای هدیه‌های قرآن، تلاش ما بر این است که دین امری مکروه جلوه نکند. می‌خواهیم لایه‌های دین را به‌خوبی به بچه‌ها نشان دهیم تا خودشان انتخاب کنند.

 

حال سؤال اینجاست چگونه می‌توان حس خوبی از دین به بچه‌ها داد؟

علاوه بر رویکرد آموزشی، معماری و فضای کلاس، نوع روابط در محیط و خانواده و … مؤثر است.

در هفت سال دوم، آموزش درسِ سطح صورت می‌گیرد؛ سطح مستقیم، سطح غیرمستقیم، سطح شبه مستقیم.

1. سطح مستقیم:

در سطح مستقیم از ظرفیت گفتگو و مستقیم گویی استفاده می‌شود.

2. سطح غیر مستقیم:

سطح غیرمستقیم به‌گونه‌ای است که افراد متوجه اینکه در حال آموزش دیدن هستند، نمی‌شوند. برای مثال، یک بازی طراحی‌شده و در خلال انجام آن، چیزی آموزش می‌بینند.

3. سطح شبه غیرمستقیم

سطح شبه غیرمستقیم، به‌قدری پنهان است که علاوه بر افراد، معلم نیز متوجه روند آموزش و انتقال مطالب نمی‌گردد.
برای مثال، چینش کلاس به این صورت که افراد در میزهای کم ارتفاع و رو به تخته قرار داشته و معلم در میز پر ارتفاع رو به روی آن‌هاست؛ دارای این مفهوم است که افراد یادگیرنده، کم‌سواد و فرد یاد دهنده (معلم) پر علم است. اگر میزها به‌صورت دایره‌وار چیده می‌شد، مفهوم دیگری را القا می‌کرد.
شیوه آموزشی ما از همه این سه سطح بهره می‌گیرد.

یک مثال ملموس:
مثلاً در بازی پایاپای اجناسی را خریدوفروش می‌کنند و هر کس بتواند تعداد مشخصی از یک جنس خریداری کند، برنده می‌شود.
این بازی در درونش مهارت‌های زیادی درزمینهٔ کسب‌وکار پرورش می‌دهد اما بچه‌ها صرفاً بازی کرده و به این مهارت‌ها پی نمی‌برند.
یک‌بار برای بچه‌ها توضیح دادم: شما با فروش اجناس مشابه، شانس برنده شدن را به دوستتان می‌دهید. در تجارت قاعده‌ای داریم که همه مال‌التجاره را در یک جنس قرار نداده و همه تجارت را روی یک جنس نگذاریم.
ما با توضیح دادن این قاعده به‌طور مستقیم، توجه بچه‌ها را به لایه‌های پنهانی که بازی به‌طور غیرمستقیم آموزش می‌داد، جلب کردیم.
پروسه رفتارسازی شامل بیان آداب و توقع عمل به آن‌ها، بسیار طولانی بوده و باعجله محقق نمی‌گردد.

آداب دانی را چگونه باید آموزش داد؟

ما برای بچه‌ها هر هفته یکی از آداب ساده مانند نشستن را بیان می‌کنیم. آدابی مانند سخن گفتن که پیچیده‌تر است، طی ۴ یا ۵ هفته بیان می‌کنم.
مستمر بودن آموزش مستقیم بسیار مهم است. لازم است بچه‌ها چند بار در معرض آداب قرار گیرند؛ بنابراین آموزش آداب را به خانواده‌ها نیز منتقل می‌کنیم تا خانواده‌ها بدانند بچه‌ها چه آدابی آموزش می‌بینند و در خانه رعایت کنند. می‌توانید در ابتدای سال با یک دفترچه، روند آموزش آداب را در اختیار خانواده‌ها قرار دهید.
صبحگاه و یا ابتدای اولین کلاس زمان مناسبی برای آموزش آداب است. اول صبح زمان مناسبی است.
زمان دیگری که برای آموزش آداب مناسب است، زمان برنامه‌ریزی و گفتگو است. ما هرروز صبح برای بچه‌ها مسئولیتی تعیین می‌کنیم؛ می‌توانیم آداب را نیز در همان زمان بگوییم.
زمان‌هایی مانند قبل نهار و قبل یا بعد از مناسک دینی و نماز، ازجمله زمان‌های کلیدی برای بیان آداب هستند.
اگر هرروز یا هر هفته آداب ساده و بدیهی را بیان کنیم، بچه‌ها با تکرار، توجیه می‌شوند.

روش های آموزش غیر مستقیم چیست؟

از روش‌های آموزش غیرمستقیم می‌توان بازی، داستان‌های تمثیلی، پروژه‌ها و دروس تلفیقی اشاره کرد.
پروژه‌ها انواع مختلفی دارند؛ برای مثال آشپزی به‌عنوان یک پروژه تلفیقی، مجموعه‌ای از دانش‌ها را آموزش می‌دهد. نسبت اندازه‌گیری مواد در آشپزی، حاوی کشف، تمرین و یا تثبیت مفهوم کسر است.
به‌علاوه، مهارت روشن کردن گاز، کار گروهی و حتی مسائل دینی نیز در آشپزی قابل‌آموزش است.
دروس تلفیقی یا اینتردیسیپلینری، شامل تلفیق دروسی مانند دینی و جغرافی، دینی و اجتماعی، دینی و ریاضی، فیزیک و جغرافی و… است.
گاهی هر دو معلم باهم سر کلاس رفته و طرح درس مشترکی ارائه می‌دهند.
برای مثال در خانواده آقای هاشمی در درس اجتماعی، مباحث دینی یا جغرافی هم اضافه شود‌.
درس هدیه های آسمانی را با چه روشی بهتر است آموزش دهیم؟
درس هدیه‌ها بسیار لازم است در قالب تلفیقی قرار گیرد. لازم است دینی با دروسی ازجمله ریاضی، تربیت‌بدنی، هنر و… تلفیق شود.
به‌طور مثال ما برای برگزاری جشن تکلیف، ابتدا برنامه کلاس را در قالب نقاشی پای تخته می‌کشیدیم و می‌گفتیم: حدس بزنید امروز چه برنامه‌ای داریم؟
اینکه در ابتدای کلاس، برنامه کلاس را برای بچه به نمایش بگذاریم، ذهنش را آماده کلاس می‌کند.
بعد از برنامه‌ریزی، بازی، داستان، یک فعالیت و در پایان کلاس یک غافلگیری داشتیم که در برنامه‌ریزی نمی‌گفتیم.
در کلاس یک بازی برای آموزش بحث مرجعیت تقلید و تبعیت و پیروی انجام می‌دادیم. این بازی نخ نامرئی نام داشت.
استفاده از داستان، فیلم و پویانمایی در انتقال مفاهیم بسیار مفید است به‌خصوص داستان‌هایی با موضوعات قهرمانی و الگو محوری.
علاوه بر سه سطح آموزش ارائه‌شده آموزش پنهان نیز درروند بهره‌وری بچه‌ها از درس هدیه‌ها مؤثر است.

پروژه‌ها علاوه بر آموزش غیرمستقیم، به دلیل نزدیک بودن به زندگی واقعی و ترکیب کردن فرایندها و فعالیت‌ها، در آموزش پنهان مؤثرند.
زیرساخت‌هایی که در فضای شما وجود دارد در آموزش پنهان مؤثر است.
برای مثال، در مدل آبخوری که با شیر آب باشد، منبع آب‌دیده نشده و در اسراف مؤثر است؛ خیلی اوقات بچه‌ها شیر آب را باز می‌گذارند. اگر آب آشامیدنی در کلمن باشد، کمتر بازمی‌ماند و اسراف می‌شود.
مدل ناهار خوردن و اینکه همه سر سفره روی زمین، غذای مشابهی بخورند، یا اینکه هر کس در گوشه‌ای غذای خودش را بخورد، یا اینکه در فضای ناهارخوری ناهار بخورند، هرکدام آموزشی را القا کرده و قواعدی را می‌سازد یا از بین می‌برد.

آموزش دینی در ادبستان شهید چمران:

در مدرسه شهید چمران، سعی شده سبک‌رفتاری وزندگی کاری به‌گونه‌ای باشد که بچه‌ها پیام مثبت را درک کنند.
فرایندها و روابط موجود در محیط، روی آموزش پنهان مؤثر است.
اینکه بچه‌ها مربی را عمو صدا کنند یا آقا و برای صحبت با مربی روند خاصی طی کنند یا راحت باشند، نوع روابط و سلسله مراتبی که در محیط تعریف می‌کنیم، قواعد و قوانین کلاس، جای وسایل، مدل دادن وسایل و… فرهنگ‌ساز و آموزنده بوده و بخش زیادی از آموزش را انجام می‌دهد.
ازجمله زیرساخت‌های مهم، مراسم‌ها هستند‌. تعداد مراسم‌ها، نوع مواجهه با آن‌ها، مدیریت آن‌ها و اتفاقاتی که در آن‌ها می‌افتد بسیار مهم است.
اردوها و اتفاقات اردو، از دیگر زیرساخت‌های مهم هستند.
خانواده یکی از زیرساخت‌های مهم است.
ازآنجاکه عمده تربیت دینی در خانواده اتفاق می‌افتد، ما برای خانواده‌ها هم برنامه مشخصی داریم.
در کلاس هدیه‌ها تربیت دینی خاصی اتفاق نمی‌افتد.

برای اطلاع بیشتر و آشنایی کامل‌تر پیشنهاد می‌کنیم کارگاه تربیت دینی زیر 7 سال و کارگاه تربیت  دینی بالای 7 سال و همچنین کارگاه هدیه‌های آسمانی را مشاهده کنید.

نویسنده: فاطمه مزارعی

وقتی فرزند دوم، قرار است به خانه بیاید

خانواده بزرگ شهید چمران وقتی فرزند دوم، قرار است به خانه بیایدوقتی فرزند دوم می آید، آن استرس ها و حساسیت های فرزند اول، کمرنگ تر می شود، تجربه های قبلی شما را برای مادری کردن، آماده تر می کند اما این میان، کودک دیگری هم هست که نیازمند توجه و محبت شماست.

 

برای این تعامل و سازگاری با شرایط جدید، چه کارهایی می توانیم انجام دهیم؟

 

ارتباط فرزند اول و دوم در زمان بارداری:

۱. نیازی نیست از همان روزهای اول بارداری، فرزند اول تان را در جریان قرار دهید. زیرا تحمل مدت زمان بارداری، که زمان زیادی هم هست، برای کودک سخت است.

۲. برای خبر دادن، می توانید کودک را همراه خود به سونو گرافی یا مطب دکتر ببرید. کودک را ببیند یا صدای قلب او را بشنود.

۳. کتاب هایی که در مورد تولد نوزاد جدید است، باهم بخوانید.

۴. اجازه دهید کودک تکان های جنین را حس کند و با او صحبت کند.

 

ارتباط و تعامل بعد از به دنیا آمدن:

۱. زمانی که نوزاد اولین بار به خانه می آید، برای فرزند اول هدیه بخرید. نیازی به هدیه های گران قیمت و آنچنانی نیست. می تواند تعدادی ابزار بازی بخرید. مثلا چسب کاغذی، مداد رنگی، توپ، قیچی، کاغذ رنگی، تیله، کتاب قصه و … . به او بگویید هدیه ها برای خواهر یا برادر شدن اوست.

۲. در روزهای اول، سعی کنید در حضور فرزند اول، به نوزاد جدید محبت نکنید.

۳. توجه خود را تا جای ممکن بین دو کودک تقسیم کنید و حتی بیشتر به فرزند اول توجه کنید.

۴. در کارهای نوزاد، فرزند اول را شریک کنید. مثلا لباس آوردن، آماده کردن وسایل خواب و … . به او مسئولیت دهید. مثلا شما مسئول آوردن شلوار هایی خواهر یا برادری‌.

۵. در حضور دیگران از اینکه چه کارهایی برای برادر یا خواهرش انجام می دهد، تعریف کنید.

۶. توقع خود را در سن او نگاه دارید. مدام او را سرزنش نکنید که تو بزرگتری، نباید این کار را بکنی.

۷. در هفته، حداقل یکبار، فرزند دوم را به پدر یا مادربزرگ بسپارید، و وقت دوتایی با فرزند اول تان بگذارید.

۸. پدر نقش زیادی می تواند داشته باشد. بهتر است به فرزند اول توجه بیشتری کند و با او بازی کند. می توانید در مورد نقش پدر در تربیت فرزند، بیشتر بخوانید.

دعوا بازی وسط مهمونی، نگاهی به پرخاشگری کودکان در مهمانی

خانواده بزرگ شهید چمران دعوا بازی وسط مهمونی، نگاهی به پرخاشگری کودکان در مهمانیشاید تا به حال برایتان اتفاق افتاده باشد که در مهمانی های مختلف خانوادگی و دوستانه فرزند شما با بچه های حاضر در مهمانی دچار زد و خورد شود و منجر به پرخاشگری و ناراحتی کودک شما و افراد حاضر در مهمانی شود.

سوال اصلی اینجا مطرح می شود که در مقابل پرخاشگری کودک خود باید چه کار کنیم؟ از رفتار کودک خود خجالت زده شویم و دیگر در هیچ مهمانی شرکت نکنیم؟ ناراحتی خود را به کودکمان نشان دهیم؟ به او بابت رفتارش در مهمانی تذکر دهیم؟

 

ریشه پرخاشگری و زد و خورد در جمع های خانوادگی و دوستانه چیست؟

دلیل اول: جلب توجه

کودکان به راه‌های مختلفی سعی می‌کنند توجه اطرافیان را به خود جلب کنند. در این زمینه، کتک زدن یکی از راه‌های شایع در میان بچه‌ها هست. خیلی اوقات کودک از این‌که در مرکز توجه قرار بگیرد، لذت می‌برد حتی اگر به قیمت دعوا شدن از سوی اطرافیانش باشد.

دلیل دوم: برآورده نشدن خواسته کودک

خیلی اوقات پیش می آید که کودک در مهمانی وسیله یا اسباب بازی شخصی  کودک دیگری را می خواهد و یا دوست ندارد اسباب بازی اش را در اختیار بچه های دیگر قرار دهد. کش مکش میان بچه ها بر سر اسباب بازی و وسایل شخصی شان باعث زدوخورد میان آنها و پرخاشگری می شود.

دلیل سوم: ناتوانی کودک در فهماندن منظور و کلام خود به سایرین

گاهی اوقات کودک ما نمی تواند منظورش را به همسن و سالانش بفهماند. به طورمثال از بازی خوشش نیامده، شروع به جیغ زدن و پرتاب وسیله ها به سمت دیگران می کند. یا از پرتاب اشیا لذت می برد اما چون بستری از بازی برایش فراهم نشده، وسیله ها را به سمت دوستانش پرتاب می کند و باعث به وجودآوردن پرخاشگری میان خود و بقیه می شود.

دلیل چهارم: محدودیت های ارتباطی کودک با هم سالان خود

گاهی اوقات ما به دلیل حساسیت رفتاری کمتر کودکمان را در ارتباط با همسالانش قرار می دهیم. به طور مثال از این می ترسیم که فرزندمان کسی را بزند یا در مواجهه با پرخاش کودک دیگر، نتواند از خود دفاعی کند و آسیب ببیند. ترس از اینکه دیگران راجع به ما چه فکری می کنند و از رفتارهای کودک ما ناراحت می شوند باعث می شود ما دامنه ارتباطات کودکمان را با هم سالانش محدود یا قطع کنیم.

 

برای اینکه بچه ها در مهمانی دچار تنش جدی نشوند و با هم تعاملات دوستانه ای داشته باشند، چه کار کنیم؟

  1. در مقابل زدن دیگران، او را سریع از محل دور کنید و یک بازی به او پیشنهاد دهید؛ و یا مترجم احساس کودکتان باشید. مثلاً «این بازی را دوست ندارد. بیا باهم توپ‌بازی کنیم.»

2. او را در مرکز توجه خانواده و دوستان قرار دهید. مثلاً نقاشی‌ها و کاردستی‌های او را به نمایش بگذارید. در جمع از او بخواهید حرکات ورزشی انجام دهد و هر فعالیت مفید موردعلاقه کودکتان را پررنگ نمایید.

3. سعی کنید که به کودک محبت کنید و با او بازی کنید. هنگام بروز خشم یک شنونده خوب و مترجم احساساتش شوید و او را به سمت آرامش هدایت کنید. در وهله یک شما باید احساسات او را بپذیرید؛ یعنی حتی بعد از اینکه دوستش را زد، با او جداگانه و وقتی آرام شد، صحبت کنید. مثلاً بگویید: «بعضی وقتا آدم وقتی از دست دوستش ناراحته دلش می خواد اونو حسابی بزنه. چون نباید فلان کار را می‌کرد.» نگران نباشید. این‌گونه مکالمات خشم کودک را پایین می‌آورد و می‌فهمد که با او همدلی کرده‌اید. کم‌کم و در طول زمان، ‌وقتی به این شکل با او صحبت کنید، خود کودک متوجه ماجرا می‌شود و رفتارش را تغییر می‌دهد.
همین‌طور، نیازی نیست که به کودکان دیگر بگویید از خود دفاع نکنند. به‌طور مثال به کودک موردنظر بگویید: «از چیزی ناراحتی؟ چیزی می‌خواستی؟ می تونیم باهم مشکل را حل کنیم» و حرف دو طرف را بشنوید.

4. در زمان بازی چند کودک باهم، حتماً باید مادر، پدر و یا یک نفر بزرگ‌سال همبازی این بچه ها باشند تا تنش‌ها را کنترل کنند.

5. بهتر است وسیله‌های بازی مناسب که بستر خام هم دارند مثل خمیربازی، کاغذ رولی و پاستل، همراه خود به مهمانی‌ها ببرید تا هم کودکان بیشتری بتوانند بازی کنند و هم در این نوع بازی‌ها، تنش و درگیری کم‌تر است.

6. دربازی‌ها و مهمانی‌ها بهتر است شما به‌عنوان هم‌بازی با فرزندتان ‌همراه باشید تا بچه‌ها شرایط او را درک کنند و دربازی‌ها، کمتر دچار مشکل شود.

بچه‌ها برای اینکه آماده ورود به جامعهٔ واقعی شوند، باید تا حد امکان محیط شان واقعی باشد. جامعه پر از این جنس افراد است. ما نمی‌توانیم همه را حذف کنیم. خود این موانع و چالش‌ها بچه‌های ما را قوی بار می‌آورد.

 

چگونه با فرزندم به مهمانی بروم؟ و یک مهمانی خوب با حضور بچه ها می تواند شما را با راهکارهای بیشتری آشنا کند.

قهرمان سازی سردار شهید برای کودکان

خانواده بزرگ شهید چمران قهرمان سازی سردار شهید برای کودکانوقتی یک کشور در غم از دست دادن بزرگترین، مهم ترین و مهربان ترین قهرمانش به سر می برد، قطعا مهم است که کوچک ترین و سرنوشت ساز ترین عضو های آن جامعه نسبت به این موضوع بی تفاوت نباشند.
کودکان در همه حال، مشاهده گران خوبی هستند، مخصوصا زمانی که متوجه موضوع ناراحت کننده ای در پدر و مادرشان شوند. پس در این موقعیت ها، سعی نکنید بچه ها را در این غم شریک نکنید.
چرا؟ چون این اتفاق ملی، میهنی، مذهبی و جهانی است که لازم است هر کودکی با توجه به سن و درکش از موضوع، در جریان قرار بگیرد.

هویت سازی را باید از کودکی آغاز کرد.

در این موقعیت ها چه برخوردی با کودکان داشته باشیم؟

اگر فرزند زیر هفت سال دارید:
لزومی ندارد خیلی درباره ی نحوه ی شهادت سردار با او صحبت کنید.
همین که بداند یک پدر مهربانی بوده که همه ی بچه های دنیا را دوست داشته و سعی می کرده تا همه خوشحال باشند و برای این هدف با آدم های بد مبارزه کرده، کافی است.
می توانید قصه هایی از شجاعت سردار برای او تعریف کنید.
به او یادآوری کنید او شهید شده و هرکس شهید شده یعنی یک قهرمان است.

 

اگر فرزن بالای هفت سال دارید:
با کمک هم، با هر ابزاری که دارید پرچم و سردر برای خانه، کوچه و محله تان درست کنید.
اگر در تشییع شرکت می کنید، حتما پلاکارد، شعار و پرچم داشته باشید. آن را با کمک بچه ها بسازید.
به نیت شهید، لقمه های نذری درست کنید. در مدرسه، مسجد و محله بین مردم پخش کنید. می توانید برای لقمه ها یک شعار یا نوشته با بچه ها طراحی کنید.
مهم این است که بچه ها بی تفاوت نباشند، و بفهمند اگر ما گریه می کنیم به خاطر از دست دادن یک آدم بزرگ بوده ولی به همان اندازه هم خوشحال هستیم. چون او به آغوش خدا رفته و حالش خیلی خوب است.
به او بگویید ما هم اگر بخواهیم می توانیم کارهای خوب انجام دهیم و آرزوی شهید شدن داشته باشیم و برای همه قهرمان باشیم.

راهت ادامه خواهد داشت، قهرمان تمام کودکان جهان.

 

برای آشنایی با بچه ها با هویت ملی شان، دیدن و خواندن این کتاب ها را به شما شدیدا توصیه می کنیم:

کتاب الکترونیک تاب بازی در پارک انقلاب

کتاب الکترونیک انقلاب در دستان دبستانی ها

کتاب صوتی گل دهان

یک الگوی مناسب برای فرزندم، چه کسی است؟

خانواده بزرگ شهید چمران یک الگوی مناسب برای فرزندم، چه کسی است؟فرزند شما دختر است یا پسر؟ برای مادر و پدر فرقی ندارد که فرزندشان پسر باشد یا دختر، زیرا هر کدام دنیای متفاوتی دارند.

امام صادق علیه السلام  فرمودند: دختران رحمت اند، و پسران نعمت؛ و رحمت موجب ثواب و اجر و پاداشند ولى نعمت موجب بازخواست مى‏شود.

کودکان برای تربیت، نیاز به الگو دارند. این الگو می تواند در هر زمینه ای متفاوت باشد، اما در سال های اولیه ی کودکی، بهترین الگو برای  دختر، مادر است و بهترین الگو برای پسر، پدرش است.

دختر رفتارهای زنانه را باید از یک زن یادبگیرد و چه الگویی بهتر از مادر و پسر رفتارهای پدرانه را باید از مرد یاد بگیرد و چه الگویی بهتر از پدر.

 

بهتر نیست الگوی کودکان، انسان های وارسته و ائمه باشند؟

بی شک الگوی هر انسان، باید کامل ترین ترینشان باشد، و چه الگویی کامل تر از ائمه. ولی باید یادآوری کنیم هدف ما الگو سازی برای کودک است. کودک خصوصا در سال های اولیه کودکی درکی از این مسائل ندارد.

چه خوب است که ما به عنوان پدر و مادر، ائمه را الگوی خود قرار دهیم و خود الگوی کودکانمان باشیم.

 

من به عنوان مادر، چگونه الگویی برای دخترم باشم؟

1. امر و نهی را از مکالمات خود با دخترتان حذف کنید.

2. محبت خود را به صورت عملی و کلامی به او ابراز کنید. در مناسبت های مختلف برای او هدیه بخرید. هر روز به او یادآوری کنید که چقدر او را دوست دارد و چقدر از داشتن او خوشحال هستید.

3. بازی ها و فعالیت های دخترانه انجام دهید:

  • خاله بازی و آشپزی: با هم غذا درست کنید، مهمانی بگیرید. در بازی به خانه ی هم بروید.
  • خیاطی و دوخت و دوز: برای عروسک ها لباس بدوزید. لباس هایی که دارید را باهم تزیین کنید.
  • آرایشگری:  موهای هم را شانه کنید. با کش و گلسر، موهایتان را تزیین کنید.

برای ایده گرفتن فعالیت های دخترانه، کتاب الکترونیک آشپزی و خیاطی با مزه کودکی را بخوانید.

4. چادر برای کودک همیشه کنار دستتان باشد. نیازی به اجبار نیست. همین که در بازی ها و مهمانی ها کنار شما باشد، کافیست.

 

من به عنوان پدر، چگونه الگویی برای پسرم باشم؟

1. امر و نهی را از مکالمات خود با پسرتان حذف کنید.

2. محبت خود را به صورت عملی و کلامی به او ابراز کنید. در مناسبت های مختلف برای او هدیه بخرید. هر روز به او یادآوری کنید که چقدر به داشتن او افتخار می کنید.

3. بازی ها و فعالیت های پسرانه انجام دهید:

  • بازی های هیجانی: بازی هایی مثل کشتی گرفتن، بزن بزن با بالشت، استخر و …
  • نجاری کنید. با اره و کارتن و میخ وچکش.
  • تعمیرگاه بازی: وسایل خانه را با هم تعمیر کنید.
  • خرید رفتن: پسر را در خریدهای مختلف خانه مشارکت دهید.

کتاب الکترونیک هیجان بی دردسر در طبقه پنجم خانه ی ما، پیشنهادی مناسبی برای شماست.

4. او را همراه خود به سر کار ببرید.

تعامل با کودک بدون امر و نهی!

خانواده بزرگ شهید چمران تعامل با کودک بدون امر و نهی!تا به حال شده حساب کنید چقدر با فرزندتان صحبت می کنید. زیاد؟ کم؟ و یا اصلا به مدل صحبت کردن  و نوع گفتگو هایتان دقت کرده اید؟

معمولا مادران، بیشترین مکالمه را با فرزند دارند چرا که ساعت بیشتری از روز را در کنار او هستند.

حال یک روز خود را مرور کنید. سعی کنید به خاطر بیاورید از صبح که کودک بیدار می شود، چه مکالماتی بین شما رد و بدل می شود.

سلام دختر گلم، سلام پسر قشنگم

پاشو برو صورتت رو بشور.

بیا بشین صبحانه بخور.

نریزی رو لباست.

تلویزیون رو کم کن.

باز که همه اسباب بازی هاتو زیختی.

بدو جمع کن همه رو.

و … .

بهتر است شما هم یک قلم و کاغذ بردارید و مکالمات خودتان را یادداشت کنید. جملات شما چگونه است؟

متاسفانه اکثر جملات ما با کودک دستوری است.

 

امر و نهی چه تاثیراتی در کودک دارد؟

امر و نهی های زیاد، تاثیرات زیادی در روابط شما با کودک دارد.

  1. لجبازی کودک را افزایش می دهد.
  2. امر و نهی و جملات دستوری وقتی بیش از حد باشد و در موقعیت های غیر ضروی به کار برده شود، در طولانی مدت تاثیر خود را از دست می دهد.

مثلا کودکی که در تمام موارد امر و نهی شنیده، دیگر در شش سالگی، حرف های پدر و مادرش برای او اهمیت نخواهد داشت.

  1. کودک یاد می گیرد با دیگران هم با همین ادبیات صحبت کند و در تعامل با همسالان زور گویی می کند.

 

چند نکته برای ارتباط بهتر با کودک:

  1. برای ارتباط بهتر با کودک، باید ادبیات خود را تغیر دهیم. کمی به عقب برگردید و جملات قبل را مرور کنید.

حالا می خواهیم همان جملات را با ادبیات صحیح به کار بریم.

صبح شده، خورشید خانم بیدار شده. منم دارم میرم صورت رو می شویم.

یه صبحانه ی خوشمزه، روی میز منتظر شماست. به نظرت چی می تونه باشه؟

می تونی یکم با کنترل صدای تلویزیون رو کم کنی؟

امروز چه بازی دوست داری انجام بدی با این همه وسایلی که آوردی؟

من یه بازی بلدم. جارو بازی. میخوای با هم جارو بشیم و اسباب بازی ها رو جارو کنیم.

  1. برخی حساسیت هایمان را کنار بگذاریم. مثلا اجازه دهیم کودک خودش غذا بخورد و اگر در این تمرین استقلال، غذایی ریخت یا لباسی کثیف شد، کودک را سرزنش نکنیم. چرا که اگر این تجربه ها نباشد، استقلالی هم اتفاق نخواهد افتاد.

می توانید برای آشنایی با راهکار های مستقل شدن کودک، کارگاه مجازی استقلال کودک را ببینید.

 

به جای امر و نهی، چه جملاتی به کار ببریم؟

  1. کاری که می خواهیم کودک انجام دهد، اول خودمان انجام دهیم و آن را اعلام کنیم. اگر این کار از سنین پایین اتفاق بیفتد، به عنوان یک الگو در ذهن کودک نقش می پذیرد. شاید کودک چند بار این کار را انجام ندهد، اما به مرور زمان این رفتار در او نهادینه می شود. مثلا هرگاه از بیرون به خانه بر می گردید، دست هایتان را بشویید. و این شستن را اعلام کنید.

به یاد داشته باشید اگر این کار با جملات دستوری در کودک نهادینه شود، زمان هایی که شما نیستید او این کار را انجام نمی دهد.

  1. به او حق انتخاب دهید. به جای اینکه بگویید “این لباس رو بپوش”، بگویید “دوست داری بین این سه تا لباس کدوم رو بپوشی؟”

دادن حق انتخاب به کودک به او شخصیت می دهد و کودک خود را مهم می داند و توانایی تصمیم گیری در سنین بالا تر را در او تقویت می کند.

  1. به جای سرزنش کردن، به او بازی پیشنهاد دهید.

بازی دنیای کودکان است. و کودک به بازی و هم بازی نه نمی گوید. به جای سرزنش کردن و تذکر بابت اتاق به هم ریخته، اول توقع خود را پایین بیاورید. زیرا کودک نمی تواند تمام وسایل را مرتب کند. آن هم با آن نظمی که شما انتظار دارید و بعد با زبان بازی از او بخواهید. “بیا جارو بشیم اتاق رو جارو کنیم.” “بیا عروسک ها رو پرت کنیم تو سبد قرمز، توپ ها رو پرت کنیم تو سبد سبز.”

 

امر و نهی در چه مواردی مجاز است؟

به کار بردن جملات دستوری و امر و نهی فقط در مواردی مجاز است که کودک می خواهد کار خطرناکی انجام دهد و جان خود و یا دیگران در خطر است.

بدیهی است اگر در سایر موارد امر و نهی به کودک نداشته باشیم، در این موقعیت ها کودک به راحتی حرف ها می پذیرد.

 

پیشنهاد می کنیم برای آشنایی با راهکارهای بیشتر، کارگاه مجازی حد و مرزآزادی کودک را ببینید.