ترس مادر
مشاور: مریم صادق پور
پرسش:
سلام علیکم من مادر سه فرزندم و یک مشکلی که دارم شدیدا میترسم ترس از تاریکی، متاسفانه این ترس توی زندگیم جاریه و زیادتره شده اصلا کارهای عادی رو هم از ترس اینکه نشه تمومش کرد یا اصلا خوب نشه انجام نمیدم. ازهمه اینها بدتر همسرم ناراحته که بچه ها رو ترسو کردم و میفهم واقعا همشون حق دارن ولی چیکار کنم؟ برای خودم باید چیکارکنم؟ برای بچه ها باید چیکارکنم؟ اصلا این مشکل چطوری ازبین میره؟ من خیلی از کودکیم خاطره ندارم. ولی زیادشدنش توی این سالهای اخیر رو دارم اتفاقی که الان یادم افتاد نوجون که بودم مستاجر بودیم ، رفتیم خونه جدید شب که شد خواستیم بخوابیم رفتم کنار مادر یدفعه نصف شب بیدارشدم اتاق پرده نداشت من فکر کردم یکی توی بالکن ایستاده و داره ما رو نگاه میکنه مامانم رو از ترس ریز ریز صدا کردم گفتم دزده اونجا داره ما رو نگاه میکنه ایشون بیدارشدن گفتن چیزی نیس چراغها رو روشن کردن و معلوم شد کارتن یخچال بود + ستون بالکن. یبار دیگم توی جوونی وقتی با همسرم خونه تنها بودیم و خوابیده بودیم یدفعه صدایی شنیدم بیدار که شدم حس کردم یک آدمه داره از توی پذیرایی فرار میکنه سریع میره بیرون جیغ زدم و همسرم بیدارشد و گفتم چی دیدم بلندشدن همه جا رو روشن کردن بهم آب دادن و ثابت کردن درب خونه قفل بوده و چیزی اصلا نشده. نمیدونم ولی من حس نکردم! دیدم… ترس هایی که دارم: ترس از تاریکی، به تازگی ترس از انجام دادن کارها در موقع مناسبش یا شکل مطلوب و درستش. خلاصه مثل سابق جرات کارهای معمولی هم ندارم اینکه قاب خونه رو بزنم یا کار خونه خوب نباشه اصلا… من متولد ۵۷ هستم سن بچه ها ۵ و ۹ و ۱۴ سال دوتاپسر یه دختر پسرها رو چیکار کنم؟ نگرانشونم که چطوری مشکل حل بشه. بچه ها مثل من شدن مخصوصا کوچیکه توی کاردستی درست کردن یدفعه وسط کار ولش میکنه چون شاید آخرش مطلوب نشه و خوب از آب درنیاد.
توصیف:
خانمی که ترس های متعدد دارد چطور می تواند کمتر بترسد و این ترس ها را به کودکانش منتقل نکند؟
ریشه:
۱. ترس ها و اضطراب های دوران کودکی و نوجوانی اگر ترمیم نشوند در ادامه ی زندگی همراه ما خواهند بود.
۲. بدیهی است که کودکان در ابتدای امر از چیزی نترسند و فقط واکنش های اطرافیان خصوصاً پدر و مادر است که در شکل گیری ترس های کودکان نقش دارد.
۳. کمالگرایی و توجه زیاد به نتیجه مادر را از انجام کارهای معمولی هم پشیمان میکند و این ویژگی به کودکان هم منتقل شود. چون کودک از والدینش الگو میگیرد.
راهکارها:
1.چنانچه در زندگی شما ناآرامی و دلیلی برای اضطراب وجود دارد، آن ها را با کمک همسرتان برطرف کنید. آرامش شما خیلی مهم و تاثیر گذار است.
2.حتما برای خودتان وقت بگذارید. حتی شده به اندازه ی نیم ساعت پیاده روی تنها در پارک. یا یک خرید ساده، یا کتاب خواندن و تفریح با دوستانتان. اما حتماً لازم است که یک زمان شخصی برای خود داشته باشید.
3.هدف های کوچک و ساده برای خود تعیین کنید: مثلاً هدف امروز، پختن یک غذا است که همسر و فرزندتان از آن لذت ببرند. یا هدف امروز رسیدگی به گل و گیاه است و…
کارها و اهداف بزرگ و بلند مدت نداشته باشید بلکه توجه کنید همین کارهای کوچک چقدر می تواند حس خوب و رضایت بخشی به شما دهد.
4.کارها را حتی در حد معمول انجام دهید و خیلی به نتیجه فکر نکنید و بیشتر به انجام دادن کارها فکر کنید و سعی کنید در حین انجام دادن حس خوبی داشته باشید.
5.طبیعی است که هر انسانی از یک سری چیزها بترسد اما شما تا جای ممکن باید تلاش کنید کودکتان از ترس شما مطلع نشود. لازم است به عنوان مادر آینده ی کودک را در نظر بگیرید و جلوی بچه ها ترس خود را بروز نداده یا به شکل خیلی فاحش و نامناسبی بروز ندهید.
6.یک برنامه ی ورزشی برای خود و یک برنامه ی بازی حرکتی_هیجانی برای بچه ها الزامی است.
این کار هیجانات منفی را از شما دورتر می کند.
برای کودکان می توانید به کتاب های الکترونیکی زیر مراجعه کنید؛
بازی هیجانی:
آب بازی:
7.مشاهده ی کارگاه « درس، تفریح، مادری» به شما کمک خواهد کرد. حتماً آن را مشاهده بفرمایید:
درس_تفریح_مادری :
8.بهتر است برای ریشه یابی و برطرف کردن کامل ترس هایتان به یک روانشناس مراجعه کنید.