ارتباط با پدر
مشاور: زهرا مرزانی
پرسش:
دختر یک سال و ده ماهه ای دارم. توی خونه ارتباطش با پدرش خوبه. با هم بازی های هیجانی مختلف میکنن، کتاب میبره میده باباش بخونه براش، و حتی موقع رفتن پدرش، میشینه جلوی در که باباش نره بیرون.
حتی اگر جایی بخوام برم، خیلی راحت پیش باباش میمونه. اما توی جمع مثلا خانه مادربزرگش مدام میگوید بابا نیا! حتی به محض ورود پدرش ناراحت میشود، نمیگذارد آنجا ب اسباب بازی هایش نزدیک شود و سراغش نمیرود. پدرش ب رویش نمی آورد اما من متوجه میشوم ک خیلی ناراحت میشود.
میخواستم بپرسم علت این رفتارها چیست؟ و اینکه آیا این رفتار طبیعیست؟
در کل برای تقویت روابط دخترم با پدرش چه کار باید بکنم.
توصیف:
گویا دختر شما در منزل ارتباط خیلی خوبی با پدرش دارد ولی درمنزل مادربزرگ به اشکال مختلف از پدرش دوری می کند. اکنون به دنبال راهکار هستید.
ریشه:
1.سن دختر شما خیلی پایین است و در این سن نمی توان انتظار زیادی برای برقراری ارتباط با کسی به غیر از مادر را داشت. و احتمال زیاد همسر شما تلاش زیادی برای نزدیک شدن با او انجام می دهد و او هنوز ظرفیت زیادی برای این ارتباط زیاد را ندارد و نمی توان از او این انتظار را داشت.
2. احساسات بچه ها به خصوص زیر 7 سال، بسیار سیال و قابل تغییر است. ممکن است یک کودک الان بخندد و چند دقیقه بعد گریه کند یا … .
3. حساسیت نشان دادن و آگاه کردن کودک از کارش باعث میشود این امر عادی به یک کار آگاهانه تبدیل شود و ماندگار شود.
4. نداشتن اطلاعات کافی در خصوص احساسات و نیازهای بچه ها باعث می شود در برابر چالش ها خودمان را نگران کنیم.
راهکارها:
1.اگر پدر یک مقدار سعی کند فقط زمانی که او خودش می خواهد بازی کند پدر هم همراهی کند تا این حساسیت کمتر شود کم کم دختر شما به این نیاز بازی کردن با پدرش می رسد.
2.نسبت به کار دخترتان واکنش مستقیم چه کلامی و چه غیرکلامی نشان ندهید تا حساسایتش از بین برود. کاملا خود را به تغافل بزنید.
3.پدر همچنان سعی کنند به ارتباط خوب و بازی کردن در منزل ادامه دهند. انواع بازی های هیجانی مثل آب بازی، بپربپر، غلت زدن روی رخت خواب، دنبال بازی یا…، بازی های دستورزی و …
4.حتما اسباب بازی و بستر خمیربازی یا گل بازی یا … به منزل مادربزرگ ببرید و در آنجا بدون هرگونه حساسیتی، پدر مشغول خمیربازی شوند. کم کم کودک هم ترغیب شده و وارد بازی خواهد شد. سعی کنید همراه بازی مکالمات تخیلی داشته باشید.
مثلا: وای من دارم یه دونه اسب درست میکنم که قراره بره روی تپه ها و علف بخوره. اما خیلی تنهاست کاش یکی بتونه یه دوست براش درست کنه!