زود رنجی
مشاور: علی حاجی اکبری
پرسش:
یه پسر هشت ساله(دوم ابتدایی) و یه پسر نه ماهه دارم
قبل از به دنیا اومدن پسر کوچیکم
پسر اولم همه شرایطش خوب بود.
بدقلقی میکرد،اما زیاد نبود.اما الان پسر بزرگم کاملا بد اخلاق و زود رنج و عصبی وحساس شده.
درصورتی که هم خودمون و هم خانواده هامون خیلییی مراقب رفتارهامونیم.
چند تفر از دوستان همسرم به شوخی بهش گفتن که از وقتی برادرت به دنیا اومده تورو دیگه کسی دوست نداره.
اینم حساس شده.
البته فقط همین حرفشون رو انتقال داده.
ممکنه چیزای دیگه هم گفته باشن.
حالا از شما کمک و راهنمایی میخوام که چه کنم؟
واقعا تو برزخ گیر کردم.
وقتی پسر کوچیکم شیر میخوره، پسر بزرگم اگه گرسنه باشه کلی ناراحتی میکنه و مجبورم اول غذاشو بدم بعد شیر بدم
توصیف:
پسر بزرگتان دچار بحران فرزند دوم شده اکنون به دنبال راه حل هستید.
ریشه:
*۱.* یک پسر هشتساله هنوز نیازمند توجه و محبت والدین است. او این محبت و توجه را از چهطریقی دریافت میکند؟
از راه بازیکردن و آزادیدادن.
2.حضور یک کودک شیرخوار، آنقدر توان مادر را میگیرد، که تا مدتی نمیتواند مانند گذشته با پسر هشتسالهاش بازی کند.
اگر پدر این خلا را پر نکند، او چگونه و از چهکسی محبت میبیند؟ یعنی چهکسی با او بازی میکند؟
*3. ممکن است تولد نوزاد، موجی از حساسیتها را در شما برانگیخته باشد و باعث شده باشد این حساسیتها را به پسر بزرگترتان بروز دهید؛ مثلا به او تذکر دهید، که مراقب برادرت باش؛ این کار را نکن؛ آن کار را بکن؛ یا… .
4. صحبت های اطرافیان هم کودکتان را حساس تر کرده و باعث خشم بیشتر او شده است. چون کودکان فرق شوخی و جدی را کامل متوجه نمیشوند.
راهکارها:
1.حال روحی مادر بسیار بسیار مهم است. توصیه میکنم روزهای آخر هفته، فرزند کوچکترتان را به کسی بسپارید، که او را نگه دارد. فرزند بزرگترتان را هم به همسر یا کسی که بتواند، بسپارید. دوسه ساعت از زمانتان را برای خودتان خالی کنید. در این مدت، فقط و فقط کاری را انجام دهید، که دلخواه شما است و حالتان را خوب میکند.
2.در طول هفته همسرتان زودتر برگردد، تا با پسر بزرگترتان بازیهای پرحرکت و هیجانانگیز انجام دهد؛ مثلا دنبالبازی، بالشبازی یا… . پدر باید بازیهای حرکتی-هیجانی موردعلاقهی او را کشف کند.
حمام( مکانی برای آببازی و کار با رنگ انگشتی )، پارک( جایی برای بالارفتن از درخت و بدوبدو )، اتاق( جایی برای گلبازی و خمیربازی ، یعنی ساختن و خرابکردن مداوم و پیوستهی اشیای گلی یا خمیری ) و…، همه و همه میتوانند مکانی مناسب برای بازیهای این پدر و پسر باشند.
اگر مشغلهی پدر زیاد است و فرصت نمیکند برای بازیکردن زمان باز کند، از شبی نیم ساعت یا پانزده دقیقه شروع کند و کمکم این زمان را افزایش دهد.
3.اگر حدسم دربارهی حساسیتها و تذکردادن( که در بخش ریشهها ) بیان کردم، درست است، تلاش کنید میزان تذکردادنهایتان را کنترل کنید. همچنین این حساسیتها را با سپردن مسئولیتهای نوزادتان به برادرش تعدیل کنید؛ یعنی چند مسئولیت ساده را که او از عهدهاش برمیآید و دوست دارد، تعریف کنید؛ مثلا شیر فرزند کوچکترتان را یا شیشهی شیرش را آماده کند یا اسباببازیهایش را بیاورد و با او بازی کند. بابت انجام این مسئولیتها به او بازخورد مثبت بدهید و تشویقش کنید؛ مثلا بگویید: پسرمان دیگر مرد شده؛ میتوانیم برادرش را کامل به او بسپاریم.
مهم است که چگونه این مسئولیتها را به او میدهید. بگویید: میخواهیم ماموریت مهمی به تو بسپاریم و از این طریق کار را در نظرش بزرگ جلوه دهید.
4.حتما به پسرتان محبت کنید و ببوسیدش و بگویید چقدر دوستش دارید. از خاطرات کودکیش برایش تعریف کنید.
آلبوم عکس را برایش بیاورید و با هم عکسش را تماشا کنید.
5.امر و نهی را کنار بگذارید و او را حتیالامکان آزاد باشدو منفی های پسرتان را نبینید و بیشتر نقاط قوتش را بازگو کنید و ببینید.